طالبان را اینگونه دیدم!

حمّاد مهاجر از زیباترین روزها و لحظاتم می‌نویسم، آن لحظاتی که هرگز باد فراموشی بر آن‌ها نمی‌وزد. لحظات زیبایی است و خوبی اشخاص بر زیبایی لحظات می‌افزاید. آری! لحظات مذکور را با مجاهدین امارت اسلامی سپری می‌کنم، آن مجاهدینی که معنای واقعی هر یک از صفات باطنی در وجودشان فواره‌زن و به وضوح نمایان است. […]

حمّاد مهاجر

از زیباترین روزها و لحظاتم می‌نویسم، آن لحظاتی که هرگز باد فراموشی بر آن‌ها نمی‌وزد.

لحظات زیبایی است و خوبی اشخاص بر زیبایی لحظات می‌افزاید.

آری! لحظات مذکور را با مجاهدین امارت اسلامی سپری می‌کنم، آن مجاهدینی که معنای واقعی هر یک از صفات باطنی در وجودشان فواره‌زن و به وضوح نمایان است.

هر چه با آن‌ها بیشتر آشنا می‌شوم، بیشتر به درّهای نهان در صدف سینه‌ی‌شان پی می‌برم.

شجاعتی بی‌نظیر در وجود تک‌تک آن‌ها می‌بینم و چگونه شجاع نباشند؟! در حالی که آمده‌اند تا در مسیر جانان، جان‌شان را تقدیم کنند.

معنای ایثار و از خودگذشتگی این‌جا برایم محقق می‌شود و این هنگامی است که دوست مریضم را می‌بینم که به عقب موتر در گردوغبار می‌نشیند تا دیگری در کابین بنشیند و اذیت نشود.

دیگری را می‌بینم که خود دو دست لباس دارد، ولی یکی را به دیگری می‌دهد، در حالیکه خودش نیز نیاز دارد.

دیگری را می‌بینم که مرا گوشه می‌کند و می‌گوید: «خانواده‌ی فلانی نیاز به پول دارند، باید برایشان پول جمع‌آوری بکنیم» و این کار را نیز می‌کند، در حالیکه بعد از آن برای خودش پولی نمی‌ماند.

در مجلسی دیگر هستیم و گوشی یکی از مجاهدین ضربه می‌بیند و اشخاصی را می‌بینم که با چهره‌ای خندان، هر یک هزار افغانی به عهده گرفته و برایش گوشی می‌خرند، در حالیکه به وضوح می‌دانم که خودشان نیاز مبرم به پول دارند.

اشخاصی را می‌بینم که لحظه‌ای قرآن از آن‌ها دور نیست و دائما در حال تلاوت هستند.

بعد از نماز صبح گروهی را مشغول ذکر می‌بینم که در همان حالت بعد از ساعتی به خواب می‌روند.

اشخاصی را می‌بینم که عصرهنگام داخل خندق‌ها مشغول دعا و عبادت هستند.

معنای واقعی محبت و دوستی این‌جا برایم محقق می‌شود و این لحظه‌ای است که دوستی مرا چنان در بغل می‌فشارد که گرمای محبتش را قلبم احساس می‌کند.

حقیقت صبر و شکیبایی را این‌جا می‌بینم و این در حالی است که ظهر برای خوردن کمی دوغ و چند تکه نان خشک بیش نداریم و دوستان با خنده‌هایی بر چهره‌ی نازشان مشغول خوردن هستند.

به دور از تعصب، طالبان را اینگونه دیدم و تو نیز آن‌ها را اینگونه می‌بینی.