حافظ محمد نبی قربانی؛ مجاهدی که حوران را قبل از شهادت‌اش دید

سلسه برگی از خاطرات جهادی / بخش ۱۲ صارم محمود پاره‌ای از مجاهدان زخمی می‌شوند و دسته دیگری نیز جام شیرین شهادت را می‌نوشند. لحظات نفس‌گیر و فضای پرخفقانی بر مجاهدین طاری می ‌شود؛ از یک طرف دشمنِ از سر تاپا مجهز با اسلحه‌‌های پیشرفته و از طرف دیگر هواپیماهای بی‌پیلوت بالای سر مجاهدان مثل کرگس‌ های گرسنه‌ هجوم می‌آورند. در […]

سلسه برگی از خاطرات جهادی / بخش ۱۲

صارم محمود

پاره‌ای از مجاهدان زخمی می‌شوند و دسته دیگری نیز جام شیرین شهادت را می‌نوشند. لحظات نفس‌گیر و فضای پرخفقانی بر مجاهدین طاری می ‌شود؛ از یک طرف دشمنِ از سر تاپا مجهز با اسلحه‌‌های پیشرفته و از طرف دیگر هواپیماهای بی‌پیلوت بالای سر مجاهدان مثل کرگس‌ های گرسنه‌ هجوم می‌آورند. در این لحظات نفس‌گیر وحساس و در میان توده‌ی از زخمی و شهید، حافظ محمد نبی قربانی عزمش سست نمی‌شود و از شهادت دوستان و پرپر شدن همراهان وهمسنگرانش نمی‌هراسد و سراسیمه نمی‌شود، بلکه در عزم و ایمان او فزوده شده و با تمام دلیری و حماسه به دوستش خطاب می‌کند : بالای بام برویم تا دشمن گمان نکند مجاهدین ترسیده‌اند، حافظ قربانی بالای بام می‌رود و با تمام دلیری می‌ رزمد تا اینکه شکار بمب‌های هواپیمای بی‌پیلوت می‌شود و جام شیرین شهادتت را مردانه‌وار نوش می‌کند.

نکته‌ای را که می‌خواهم بگویم اینکه اکثر مجاهدانی که در این حمله ناجوان‌مردانه شهید می‌شوند، طلبه و حافظ قرآن‌اند و نکته شگفت‌آور تری که بنده را وادار به نوشتن آن کرد، کرامتی است که از امیرشان حافظ محمد نبی قربانی ظاهر می‌شود؛ این مجاهد نستوه قبل از نوش کردن جام شهادت، با صدای بلندی در مخابره فریاد می‌زند حوران آمدند! حوران آمدند! بخدا من آنها را می‌بینم. آنها بالای سر من هستند تا اینکه این صدای شگفت‌زده و آمیخته با لهجه‌ی که از خرسندی و حس‌رستگاری حافظ قربانی است، با شهادت او خاموش می‌‌شود و صدای او توسط مجاهدی ضبط شده و در دسترس تمام مجاهدان و عموم مردم قرار می‌گیرد.

قلب‌ های زیادی با شنیدن این کلمات – حوران آمدند! بخدا من آنها را می‌بینم! آنها بالای سر من هستند! – می‌لرزد و چشم‌های زیادی اشک می‌ریزد و زبان‌‌های زیادی اعتراف به حقانیت جهاد می‌کند، و این فایل صوتیِ چند ثانیه‌ی مثل مثل نسیم ایمان‌افروزی بر قلب‌ها و عاطفه‌ها می‌وزد و اخگر عشق به شهادت را در درون وجدان‌ها بر می‌افروزد.

مدرسهِ جهاد، پیوسته معجزات خودش را نشان می‌دهد؛ دیدن حوران؛ اطلاع یافتن از میعاد شهادت؛ به زبان آوردن شهادتین هنگام شهادت؛ با لبان پر خنده از دنیا رفتن؛ سالم ماندن جسد مجاهد بعد از چندین مدت پس از شهادت؛ عطر آگین شدن بدن شهید؛ نصرت‌های غیبی خداوندی در قالب‌های مختلف؛

تمام این ‌ها مواردی هستند که بعضی‌‌ها را با چشم سر دیده و موارد دیگر را از دوستان معتمد و موثق شنیده‌ایم که در همین جهاد و دور و نزدیک‌مان رخ داده‌اند.

دکتور عبدالله عزام – رحمه الله – کتابی در مورد معجزات و نشانه‌های جهاد مردم افغانستان نوشته است و کتاب‌اش را عنوان کرده «آیات الرحمن فی جهاد الأفغان» نشانه‌ها وعلایم خداوندی در جهاد مردم افغانستان که در این کتاب کرامتِ زیادی را با چشمان خودش مشاهد کرده و بعضی را از انسان‌های موثقی شنیده است و در این کتاب گنجانیده است.

ولی شاید معترضانی لب بگشایند و بگویند آن‌ها که مجاهدان جهاد ضد تجاوز روسیه بوده‌اند؟

در جواب باید گفت: اگر آن‌ها اشغالگران روسی بودند؛ این‌ها نیز اشغالگران آمریکایی هستند. اگر پدران ما در مقابل آن اشغالگران رزمیدند وحماسه‌آفرینان کردند و تاریخ سلف را در زمان خلف زنده کردند، ما فرزندانشان هستیم بر همان خط‌ومشی رفته‌ایم!

باید گفت صدها نمونه از معجزات جهاد معاصر ما است که اگر قلم برداشته شود و ثبت و ضبط شوند مطمئنم کتاب‌‌های قطور و پر حجم‌تری از کتاب‌های نگاشته شده در زمان جهاد ضد شوروی بجا خواهد ماند!

آیا حافظ قربانی وصدها تن طلبه پاک وحافظِ نوجوان که در سن‌ گل‌ها پا به میدان جهاد گذاشته‌اند و با پرپر شدن شان زمین را عطر آگین و قلب‌ها را متحول نموده‌اند، آیا آنها هم مجاهدان زمان روسیه‌اند؟ آیا حافظ قربانی، شهید اویس (بنیامین) و صدها نمونه‌ی دیگر، از مجاهدانی که در سنگرهای داغ ولایت فراه، هلمند، قندوز و کابل در مقابل آمریکایی‌ها خون خوار رزمیده‌اند آیا آنها هم از زمان روسیه‌اند؟

بشنوند صدای حافظ قربانی را کسانی که تا حال دنبال دلیل هستند و با صدها دلیل قناعت حاصل نکرده‌اند و شرح‌صدر نشده‌اند.

ببینند مردانی را از قرن‌ اول؛ از فرزندان صحابه، که تا حال در قرن بیست یکم اعلان وجود می‌کنند و با خون پاک خود حقانیت جهاد ومجاهدین را حکِ بر دل‌ها می نمایند!

ای کسانی که تا حال در حسرت دیدن آنچه که در کتاب‌ها خوانده‌اید واز علما شنیده‌اید هستید، بیایید و این واقعیت‌ها را در میادین کارزار افغانستان مشاهده نمایید.

بخش یازدهم (بخش گذشته): عکاشه از تو پیشی گرفت