جهاد معاصر افغانستان از نگاه شریعت/ مقایسه میان نظام اسلامی و نظام لیبرال جمهوری/ بخش پنجم

مفتی عبدالله رشاد افغانی // ترجمه : حبیب زاده آزادی انسان ها ؛ دستاورد بزرگ جمهوریت است یا محض دعوی ؟ پیروان جمهوریت به این می بالند و افتخار دارند که انسان ها را از برکت جمهوریت آزادی بخشیدیم. نظام مطلق العنان شاهی را از بین بردیم، اکنون مردم می توانند رای خود را در […]

مفتی عبدالله رشاد افغانی // ترجمه : حبیب زاده

آزادی انسان ها ؛ دستاورد بزرگ جمهوریت است یا محض دعوی ؟

پیروان جمهوریت به این می بالند و افتخار دارند که انسان ها را از برکت جمهوریت آزادی بخشیدیم. نظام مطلق العنان شاهی را از بین بردیم، اکنون مردم می توانند رای خود را در فضای آزاد به هر طوریکه بخواهند، اظهار بکنند.

اما این عادت شوم غربی هاست که هیچگاه از محاسن اسلام و سیاست اسلامی یاد نمی کنند. هرگاه ما صفحات تاریخ را مطالعه می کنیم، رویدادهایی که با یهودیت، مسیحیت و یا غرب ربط دارد به شد و مد بیان می شود، اما هرگاه نوبت به عصر اسلام برسد، قرن های از تاریخ پشت سر گذاشته می شود و اشاره ای هم به آن نمی شود.

آن ها جمهوریت را عامل آزادی انسان ها می دانند. حال اینست که پیش از وجود جمهوریت معاصر، اسلام آزادی بشریت را اعلام نمود، بشریت را درس آزادگی داد و آزادی بخشید.

رسول الله – صلی الله علیه و سلم – در خطبه حجه الوداع به همه حقوق بشری ارج گذاشت. خطبه ای که ضامن هر گونه حقوق بشری بود.

قرآن کریم بسیار به وضاحت اعلان نموده است که همه انسانان بندگان خدای یکتا هستند و کسی بر دیگری بهتری ندارد. معیار خوب و بد نزد پروردگار تنها تقوی است : إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ أَتْقَاکُمْ – الحجرات : ۱۳ –

حضرت عمر فاروق – رضی الله عنه – در دوران خلافت خود اعلان نمود : مذ کم تعبّدتم الناس وقد ولدتهم أمّهاتهم أحرارا – کنز العمال ۱۲/۶۶۰ حدیث ۳۶۰۱۰. یعنی شما از چه زمانی مردم را غلام گرفته اید، حالانکه ایشان را مادران شان آزاد زاده اند.

ربعی بن عامر – رضی الله – هرگاه به دربار رستم رفت و آنجا سخنان زیبای را ارائه نمود. در پاسخ به اینکه اینجا برای چه آمده ای ؟ فرمود : ما مردم را از غلامی انسان ها آزادی می بخشیم و به غلامی پروردگار یکتا فرا می خوانیم. البدایه و النهایه : ۴۶/۷

اسلام آن زمانی انسان را ها را آزادی بخشید که نظام جمهوریت هنوز به میان نیامده بود و این یهود و نصاری بودند که مردم را غلامان خود ساخته بودند. آن ها امروز می کوشند مردم را زیر چتر جمهوریت غلامان مادرن بسازند، اما برای فریب دادن مردم می گویند : در اولین قانون جمهوری بریتانیا (Magna Karta) پیش از همه حقوق بنیادی انسان ها داده شد. ایشان از اسلام و ارزش های اسلامی هیچ یادآوری نمی کنند. حال اینست که اسلام قرن ها پیش ازان، درس آزادگی داده بود.

مقایسه میان آزادی سیاست اسلامی و جمهوریت :

آزادگی و حریت نعمت بزرگی برای انسان هاست. البته ؛ آزادی که طبق معیار باشد و برای اذیت، اهانت و تسخیر دیگران به کار برده نشود. اسلام معیار و حدود جامعی برای آزادی انسان ها دارد، که هیچکسی به بهانه آزادی دیگران را آزار داده نمی تواند و نه هم زیان رسانیده می تواند. اما بالمقابل آزادی که بر آن دموکراتان افتخار می کنند قاتل ارزش های بشری است، زیرا هیچ معیار و حدودی ندارد.

مثلا : ایشان آزادی بیان را از دستاوردهای جمهوریت بیان می کنند، اما ظاهر است که مطلب از آزادی بیان این نیست که هر کسی هر چه بخواهد انجام بدهد، یعنی اگر کسی برای قتل و یا غارت مال تبلیغ می کند باکی نداشته باشد. زیرا این خلاف معیار عقل است.

پس سوال اینست که اگر دموکراتان آزادی بیان را به معنای مطلق نمی گیرند، پس آن چه حدود و قیودی است که آزادی بیان را توسط آن محدود کنیم، و آزادی بیان چه معیاری دارد ؟ و چه کسی فیصله می کند که این بیان درست است و آن نادرست ؟

حقیقت اینست که سیکولاران و دموکراتان پاسخی برای این سوال ندارند. پس ناچار است که بگویند این تابع قانون است، یا گاهی می گویند : تابع دولت است، و گاهی هم می گویند : این تابع اخلاق است. اما واضح است که اگر پالیسی دولت باشد یا قانون اخلاقی،  هر دوی آن در معاشره سیکولار در دست انسان هاست. پس سوال هنوز هم بجا است که انسان ها بر اساس کدام معیار ها قوانین، پالیسی و ارزش های اخلاقی را تعیین می کنند ؟

اینجاست که باورهای دموکراتان با هم تصادم می کنند. زیرا از یکسو ادعا می کنند که ما انسان ها را آزادی بخشیده ایم، اما از سوی دیگر هر گاهی بخواهند این آزادی را تحت حدود، قیود و شرایط سلب می کنند !!

پس این دستاورد دموکراتان محض دعوی است. زیرا ایشان معیار مناسب و یا فلسفه ای برای تعیین حدود آزادی ندارند. پس ناگزیر هستند به آن ذاتی برگردند که انسان ها را آفریده است و خیالات را در قلب انسان ها پیدا نموده است. از آن ذات متعال می پرسیم که معیار ما چه باید باشد ؟ و کدامین آزادی بیان درست و کدامین نا درست است ؟

از همینست که ما می گوییم که آزادی بشریت تابع وحی و شریعت الهی است. آزادی که موافق وحی باشد درست و آزادی که موافق وحی نباشد نادرست است.

ادامه دارد………