جهاد معاصر افغانستان از نگاه شریعت/ مقایسه میان نظام اسلامی و نظام لیبرال جمهوری/ بخش چهارم

مفتی عبدالله رشاد افغانی / ترجمه : حبیب زاده بخش اول مقاله – بخش دوم مقاله – بخش سوم مقاله چنانکه در بحث گذشته گفته بودیم که در دوران بادشاه شانزدهم فرانسه، مردم آن کشور بغاوت خود را از حاکمیت بادشاه، کلیسا و سرداران اظهار داشتند و اعلان  کردند که برای خود پارلمان مردمی تشکیل […]

مفتی عبدالله رشاد افغانی / ترجمه : حبیب زاده

بخش اول مقالهبخش دوم مقالهبخش سوم مقاله

چنانکه در بحث گذشته گفته بودیم که در دوران بادشاه شانزدهم فرانسه، مردم آن کشور بغاوت خود را از حاکمیت بادشاه، کلیسا و سرداران اظهار داشتند و اعلان  کردند که برای خود پارلمان مردمی تشکیل دادند. همان بود که نخستین جلسه پارلمان در میدان تینس (Tennis court) برگزار شد.

آنان قانون جدید کشور را تصویب کردند، که بر اساس نظریه «مونیسکو» یعنی قانون تفکیک قوا (Separation of power) استوار بود. همان بود که مقننه، اجرائیه و قضائیه به حیث ادارات مستقل و جداگانه شناخته شدند و نیز حقوق بنیادی برای آزادی افراد تعیین شد. البته، نظام شاهی را هنوز باقی ماندند، و لیکن اختیارات بادشاه را به اجرائیه محدود کردند. مقننه و قضاییه از کنترول بادشاه آزاد شدند.

این قانون اول فرانسه و آغاز جمهوریت بود که از سوی آن پارلمان تصویب شد. حینیکه جلسه جریان داشت، مردم بر کاخ بادشاه هجوم بردند و بادشاه را گفتند که به پارلمان برود. آن ها بادشاه را با خود آوردند، قانون را از پارلمان تصویب کردند و سپس بادشاه را مجبور ساختند که بر آن قانون امضا بکند.

بادشاه ترسید که در گام اول، اختیارات مقننه و قضاییه را از من سلب کردند، اما جوش و خروش سیلاب مردمی نشان می دهد که شاید به زودی متباقی اختیارات مرا نیز سلب کند و بالاخره بادشاهی مرا ختم بکنند. او با بادشاه آلمان مخفیانه تماس برقرار نموده، زمینه سازی کرد که هنگام ضرورت ارتش آن کشور را برای سرکوبی مردم خود بطلبد. بادشاه آلمان از ترس اینکه مبادا اثرات قیام مردمی به قلمرو او هم برسد، خواست او را پذیرفت و از روی معامله مخفیانه، آماده همکاری با بادشاه فرانسه شد.

اما مردم فرانسه از توطئه مخفی هر دو بادشاه خبر شدند و بادشاه خود را متهم کردند که برای کوبیدن ایشان از آلمان ارتش خواسته است. بادشاه انکار کرد، اما انقلابی ها بادشاه را بندی کردند و نیمه بادشاهی او نیز پایان یافت.

با گرفتاری بادشاه، قانون جدیدی را که مردم تصویب کرده بودند از بین رفت. زیرا دران قانون آمده بود که نظام شاهی به حال خود باقی می ماند. جلسه پارلمان دوباره خواسته شد و قانون دیگری تصویب شد. این بار مسئولیت های بادشاه به یک کمیته به نام کنوانسیون (Convention) سپرده شد. این را دومین جمهوریت گفته می شود.

دولت کنوانسیون معامله مخفیانه لویی با بادشاه آلمان را تفتیش کرد و لوی را مجرم خواند. بادشاه محکوم به مرگ شد، سر او در محضر عام بریده شد و نظام شاهی از بین رفت.

انقلابی ها نظام شاهی را از بین بردند. اما بیشتر ایشان مردم احساساتی بودند، تجربه حکومتداری را نداشتند و نه هم کدام نظم و ضبطی میان آن ها وجود داشت. همان بود که اختلافات در بین آن ها آغاز شد و فرانسه مدت زیادی دچار خانه جنگی شد. هرج و مرج به اوج رسید و مردم به این فکر شدند که همان نظام شاهی خوبتر بود. بالاخره مجبور شدند برای ارتش در قوه اجرائیه سهم بدهند. ناپلئون بناپارت، امپراتور نامدار فرانسه، دران زمان فرمانده ارتش بود. همان بود که ناپلئون زمام حکومت را به دست گرفت و مردم فکر کردند که دولت کنوانسیون ناکام شد و نظام شاهی ازان بهتر بود، بنا برین ناپلئون را بادشاه ساختند.

نظام شاهی بازگشت. البته؛ فرق این بود که مردم به دست خود تاج را بر سر ناپلئون گذاشتند و اختیارات را به او سپردند. اما ناپلئون گفت آنچه در گذشته رخ داده است نتیجه فکر انقلابی ها بود، بناءً من فکر جمهوری را رشد می دهم. ناپلئون جنگ های خانگی را پایان بخشید، با مهاجمان خارجی جنگید، استریا را که رقیب سرسخت فرانسته بود شکست داد و به مصر رسید. از سوی دیگر برای رشد جمهوریت گروهی از رفقای خود را آماده کرد.

نیپولیی کشورهای زیادی را فتح کرد، اما هرگاه با بریتانیایی ها روبرو شد، جنگ شدیدی در واتر لو (منطقه ای در بلژیک امروزی) رخ  داد و در نتیجه آن ناپلئون شکست فاش خورد و پس از چند روز بمرد. اما چون رفقای او فکر انقلابی داشتند آن ها بار دیگر بنیاد جمهوریت را گذاشتند. این را سومین جمهوریت گفته می شود، که بر اساس آن تمام نظام جمهوری استوار شد و در سایر کشورهای اروپایی که تحت شعاع فرانسه قرار داشتند انقلاب آمد.

این انقلاب سه چیز را در اروپا رواج داد : ۱ – آزادی مردم، ۲ – تفکیک قوا و ۳ – جدایی میان دین و سیاست.

این چیزها به تدریح در دیگر کشورهای اروپایی نیز رائج شد و جمهوریت لیبرال و سیکولار در سرتاسر جهان شناخته شد.

ادامه دارد………….