جهاد معاصر افغانستان از نگاه شریعت/ مسائل بیت المال/ بخش اول

مفتی عبدالله رشاد افغانی // ترجمه : حبیب زاده برای پیشبرد هر نظام دولتی، نیاز به خزانه دولتی می باشد، که آن را در شریعت بیت المال گفته می شود. در زمان بعثت رسول الله – صلی الله علیه و سلم – و پیش از آن، رواج در سراسر جهان این بود که خزانه های […]

مفتی عبدالله رشاد افغانی // ترجمه : حبیب زاده

برای پیشبرد هر نظام دولتی، نیاز به خزانه دولتی می باشد، که آن را در شریعت بیت المال گفته می شود. در زمان بعثت رسول الله – صلی الله علیه و سلم – و پیش از آن، رواج در سراسر جهان این بود که خزانه های دولت کاملا در اختیار بادشاه می بود. منابع عوائد آن را، خود بادشاه تعیین می کرد. بادشاه هرگاه می خواست، با وضع مالیات ظالمانه، خزانه دولت را پر می ساخت. حاکم وقت در مصارف آن نیز آزاد بود، بلکه آن را ملکیت خود می دانست و برای عیش و عشرت خود بی دریغانه خرج می کرد.

اسلام بر این نظام باطل خط بطلان کشید، و بیت المال را امانت مردم نزد حاکم قرار داد. لهذا حاکم وقت بیت المال را با تمام احتیاط، در حوائج جائز مردم به کار می برد. همچنان اسلام پلان منظمی را برای محصولات بیت المال وضع کرد، تا عوائد بیت المال تنها از منابع معلوم حاصل شود. مثلا : زکات، عشر، خراج، جزیه، مال غنیمت، مال فیئ، لقظه وغیرهم. با این قانون، راه های ناروای وضع مالیات بر مردم، مسدود شد.

همچنان برای مصرف هر بخش محصولات، قانون علیحده ای وضع کرد. مثلا : مصرف زکات، مصرف خراج، مصرف جزیه و مصارف دیگر.

فقهای کرام برای تشریح خوب تر احکام شرعی نظام اسلامی، احکام مفصلی را برای محاصل و مصارف، در روشنی قرآن کریم، احادیث نبوی – صلی الله علیه و سلم – و زندگی عملی خلفای راشدین، تدوین نمودند. امام ابویوسف و امام یحیی بن آدم – رحمهما الله – کتاب های را به نام کتاب الخراج نوشتند. همچنان امام ابوعبیده قاسم بن سلام رحمه الله کتاب ارزشمندی را به نام کتاب الاموال نوشته است. این کتاب ها حیثیت مآخذ را درین باب دارند.

بیت المال از نگاه خلفای راشدین :

عمر فاروق – رضی الله عنه – حیثیت بیت المال را در یک خطبه چنین بیان نمود : إنی لا أجد هذا المال یصلحه إلا خلال ثلاث: أن یؤخذ بالحق، ویعطى فی الحق، ویمنع الباطل؛ وإنما أنا ومالکم کولی الیتیم إن استغنیت استعففت، وإن افتقرت أکلت بالمعروف. الخراج لأبی یوسف – ص ۱۳۰

یعنی : از نگاه من، نگه داری خوب این مال (بیت المال) بدون سه راه ممکن نیست :

  • ۱ : باید از راه مشروع جمعاوری شود.
  • ۲ : باید در راه مشروع خرج شود.
  • ۳ : باید از باطل منع کرده شود.

حیثیت من در برابر این مال مانند حیثیت وصی در برابر مال یتیم است. اگر محتاج نباشم، ازان خودداری می کنم، و اگر محتاج شدم، آنقدری که روا باشد می گیرم.

در یک روایت ابن سعد – رحمه الله – چنین آمده است : «فإن أیسرت قضیت» – الطبقات الکبری ۲۷۶/۳ – یعنی : اگر ثروتمند شدم، آن را پس بر می گردانم.

امانتداری و دیانتداری خلفای راشدین در مورد بیت المال، باب درخشان تاریخ انسانیت است.

در نظام اسلامی، نخستین بار برای حاکم چقدر معاش از بیت المال مقرر شد ؟

در تاریخ اسلام، اولین بار معاشی که برای حاکم مقرر شده، تفصیل آن چنین است :

لما استخلف أبوبکر أصبح غادیا إلى السوق وعلى رقبته أثواب یتجر بها، فلقیه عمر بن الخطاب وأبو عبیده بن الجراح فقالا له: أین ترید یا خلیفه رسول الله؟ قال: السوق، قالا: تصنع ماذا وقد ولیت أمر المسلمین؟ قال: فمن أین أطعم عیالی؟ قالا له: انطلق حتى نفرض لک شیئا، فانطلق معهما ففرضوا له کل یوم شطر شاه، وما کسوه فی الرأس والبطن. الطبقات الکبرى ط دار صادر ۱۸۴/۳

یعنی : هرگاه ابوبکر – رضی الله عنه – خلیفه تعیین شد، صبح فردای آن، طبق معمول، رخت ها را بر شانه انداخت و به سوی بازار حرکت نمود، تا از راه تجارت، رزق حلال کمایی کند. در راه با عمر و عبیده بن جراح – رضی الله عنهما – رو برو شد، آن ها گفتند : ای خلیفه رسول الله ! کجا می روی ؟ وی فرمود : به سوی بازار می روم. گفتند : بازار چه می کنی، در حالی که مسئولیت گران رهبری مسلمانان به دوش تو سپرده شده ؟ ابوبکر – رضی الله عنه – فرمود : پس عیال خود را از کجا روزی بدهم ؟ آن ها گفتند : بیا، تا از بیت المال برای تو معاش مقرر کنیم. ابوبکر صدیق – رضی الله عنه – با آن ها روان شد، آن ها برایش روزانه نیم گوسفند و یک لباس معاش تعیین کردند.

بنا بر روایت حسن بصری رحمه الله، ابوبکر صدیق – رضی الله عنه – آن معاش را با دل ناخواسته قبول نمود و فرمود : ویح عمر! انی أخاف أن لا یسعنی أن آکل من هذا المال شیئا. ببین عمر ! من تشویش دارم که خوردن این مال برای من روا نباشد.

حسن بصری – رحمه الله – می گوید : فأنفق فی سنتین وبعض أخرى ثمانیه ألاف درهم، فلما حضره الموت، قال: قد کنت قلت لعمر: إنّی أخاف أن لا یسعنی أن أکل من هذا المال شیئا، فإذا أنا متُّ، خذوا من مالی ثمانیه آلاف درهم وردّوها فی بیت المال. فلما أُتِی بها عمر، قال: رحم الله أبا بکر، لقد أتعب من بعده تعبا شدیدا. کنزالعمال: ۵۹۹-۶۰۰/۵، رقم الحدیث: ۱۴۰۶۲

یعنی : یعنی ابوبکر – رضی الله عنه – در بالاتر از دو سال (که تمام دوران خلافت او بود) ، هشت هزار درهم خرج کرده بود. اما هرگاه وقت وفات او رسید، فرمود : من تشویش دارم که گرفتن مال از بیت المال برای من روا نباشد، پس از وفات من، هشت هزار درهم از مال من به بیت المال بدهید. هرگاه این وصیت به عمر – رضی الله عنه – رسید، فرمود : خداوند بر ابوبکر رحم کند، او پسینیان را به مشقت واقع نمود.

حیثیت حاکم در بیت المال، از نگاه عمر فاروق رضی الله عنه :

و آنچه حضرت عمر – رضی الله عنه – از بیت المال می گرفت، تفصیل آن را خودش چنین بیان می کند : أنا أخبرکم بما أستحل منه، یحل لی حلتان، حله فی الشتاء، وحله فی القیظ، وما أحج علیه وأعتمر من الظهر، وقوتی وقوت أهلی کقوت رجل من قریش، لیس بأغناهم ولا بأفقرهم، ثم أنا بعد رجل من المسلمین، یصیبنی ما أصابهم – الطبقات الکبرى ط دار صادر ۲۷۵/۳

یعنی : من شما را خبر می دهم، از آنچه از بیت المال برای خود روا می دانم، برای من دو عدد لباس حلال است. یکی در سرما و یکی هم در گرما. و یک سواری که با آن به حج و عمره بروم، و خوراک من و خانواده من، که به معیار یک فرد قریش باشد، که نه بسیار مالدار باشد و نه هم بسیار فقیر. علاوه از این، من مانند یک فرد عادی مسلمانان هستم، چیزی که برای آن ها می رسد برای من هم می رسد.

حضرت عمر – رضی الله عنه – چنان به درد مسلمانان دردمند می بود، که هرگاه خشکسالی به نام «رماده» آمد، خوردن گوشت و روغن را ترک کرد و بر آل و عیال خود هم بند نمود. هرگاه معده اش به تکلیف شد،  به شکم خود خطاب نمود : تا آنکه مردم از خشکسالی نجات نیافته اند، برای تو چیزی نمی دهم. طبقات ابن سعد ۲۹۲/۳

نمون های خلفای راشدین، یقینا باب زرین تاریخ اسلامی است. اما چنین نیست که حاکم وقت از بیت المال، بیش از معاش خلفای راشدین، معاش گرفته نمی تواند. بلکه مقصود اینست که مصارف حاکم وقت، باید به بهانه معاش، بر بیت المال گران تمام نشود و به بهانه مصارف بیجا، در معاش شان باید اضافه نشود. از رسول الله – صلی الله علیه و سلم – روایت شده است که برای حاکم مکه مکرمه حضرت عتاب بن اسید – رضی الله عنه – چهل اوقیه نقره معاش تعیین نموده بود. السنن الکبری للبیهقی، کتاب قسم الفیء ۳۵۵/۶

یعنی معاش سالانه او شانزده صد درهم بود. ازین معلوم شد که برای معاش حد خاصی مقرر نیست، بلکه مطابق با مقتضای زمان، معاش می تواند کم و بیش شود. اما به شرط اینکه بهانه ای برای اسراف نباشد.

امارت اسلامی چون از یک ملت رنج دیده نمایندگی می کند، بیش از هر کسی باید به فکر خانه این ملت مظلوم باشد، نباید همانند دموکراتان، تمام سرمایه ملت را بر عیش و عشرت صرف کند، حالانکه مردم از گرسنگی به سرحد مرگ رسیده اند.

برای حفاظت خوب تر بیت المال، راه خوب این نیست که هر مجاهد مراقبت شود، بلکه بهتر اینست که قانون و پلان منظمی برای مصارف ساخته شود، تا مصارف هر کس از روی آن، معین باشد. با این کار، هم از فساد و دزدی جلوگیری می شود و هم حق به حقدار می رسد. وگرنه، دست این ملت در روز قیامت به گریبان ما دراز می باشد.

ادامه دارد…………