نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
مولانا محمد مظاهری ندوی / مترجم : عبدالحلیم شهبخش بیان حقیقت با رعایت حکمت و مصلحت یکی از ویژگیهای اسلام است که حکم قرآن کریم نیز است. از حضرت أبوسعید خدری رضیاللهعنه روایت است: «أن النبی صلی الله علیه وسلم قال: ان من أعظم الجهاد کلمه عدل عند سلطان جائر» (رواه الترمذی فی الفتن:۲۱۷۴) ترجمه: […]
مولانا محمد مظاهری ندوی / مترجم : عبدالحلیم شهبخش
بیان حقیقت با رعایت حکمت و مصلحت یکی از ویژگیهای اسلام است که حکم قرآن کریم نیز است. از حضرت أبوسعید خدری رضیاللهعنه روایت است: «أن النبی صلی الله علیه وسلم قال: ان من أعظم الجهاد کلمه عدل عند سلطان جائر» (رواه الترمذی فی الفتن:۲۱۷۴)
ترجمه: از حضرت ابوسعید خدری رضیاللهعنه روایت است که نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: بزرگترین جهاد آن است که در مقابل پادشاه ظالم حرف انصاف زده شود.
حقگویی خصلتی جامع و یک ویژگی اخلاقی است که این صفت مربوط به شجاعت میشود. همانطور که در میدان جنگ نیروهای مسلحِ دو طرف شجاعت و دلاوری خویش را به رخ میکشند، وقتی میان حق و باطل تقابل صورت میگیرد، با قدرت مشترک قلب و زبان صدایی که در حمایت از حق بلند میشود را حقگویی مینامند. (سیره النبی: ۳۶۷/۶)
گفتن حق زمانی لازم میشود که حق از لحاظ مادی ضعیف و باطل قوی باشد. خداوند متعال در همین زمینه دستور به بیان حقیقت داده و خطاب به پیامبرش فرموده است: «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ * إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ؛ آنچه را مأموریت داری، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روی گردان (و به آنها اعتنا نکن)! ما شرّ استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد» (حجر: ۹۴-۹۵)
یعنی اکنون زمان دعوت مخفیانه گذشته و وقت دعوت علنی فرا رسیده است، پس علناً حکم خداوند را بیان کن و اگر مشرکین به تمسخر و استهزا روی آوردند، اعتنایی به آن نکن و از قدرت آنها هم باکی نداشته باش، خداوند برای تو کافی است. از این آیه مشخص میشود که ترس و هراس مانع حقگویی است و موارد متعددی ممکن است منشأ این هراس باشند؛ ترس بر جان، مال، ترس از سرزنش و… خداوند متعال با آیهی «إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ» بیان داشته که پروردگار پشتیبان حقگویان است و انسان حقگو نگران چیزی نباشد. در احادیث آمده که باری رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم برای بیان خطبه ایستادند و فرمودند: کسی که حرف حق را فهمید، نباید خوف و هراس مانع از گفتن آن باشد. (سنن ابن ماجه: ۴۰۰۸)
در جوامع مختلف انسانها، خطرناکترین افراد حاکمان و پادشاهان ظالم و ستمگر هستند، به همین دلیل پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم حقگویی در مقابل آنها را بزرگترین جهاد قرار داده و فرمودهاند: بهترین جهاد بیان عدل و انصاف در مقابل پادشاه ظالم است. (سنن أبی داود: ۴۳۴۴)
حقگویی صحابه کرام رضیاللهعنهم :
بزرگترین حقگویان صحابه کرام رضیاللهعنهم بودند، هر آنچه را حق میپنداشتند بدون ترس و واهمه میگفتند، خوف حاکمان و پادشاهان نیز مانعی بر حقگویی آنان نبود. در روایتی آمده که باری «مروان» روز عید بر بالای منبر رفت و قبل از نماز به بیان خطبه پرداخت، شخصی برخواست و گفت: ای مروان! تو با سنت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم مخالفت کردی! امروز بر بالای منبر رفتی، حالآنکه در این روز منبر نمیآورند، قبل از نماز خطبه خواندی در حالی که قبل از نماز خطبه نمیدهند. وقتی ابوسعید خدری رضیاللهعنه مطلع شد، فرمود آن شخص وظیفهاش را ادا کرده؛ من از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم شنیدم که فرمودند: هرگاه کسی از شما عمل خلافی مشاهده کرد، با دست و زور مانع شود، اگر نتوانست با زبان باز بدارد، اگر قدرت آن را هم نداشت پس در دل آن را ناپسند پندارد و این پایینترین درجهی ایمان است. (سنن ابن ماجه : ۴۰۱۳)
حضرت ابوذر غفاری رضیاللهعنه نیز از حقگویان برتر صحابه بود؛ حقگویی ایشان به مرتبهی کمال میرسید. حضرت ابوذر شخصی بود که در آغاز ظهور اسلام، وقتی مخالفت با اسلام و مسلمانان به اوج رسیده بود و مسلمانان با انواع مشکلات و مصائب دچار بودند، مشرف به اسلام شد و در کنار کعبه در جمع قریش با صدای بلند به بیان توحید پرداخت و تا زمانی که بر اثر شکنجهها بیهوش نشده بود، ساکت نشد و به بیان حق ادامه داد. حتی شکنجهها نیز باعث نشد تا آن انگیزه و حماسه از بین برود. روز دوم مجدد به اعلام توحید پرداخت و بازهم شکنجه شد. آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم در وصف ایشان فرمودند: زیر آسمان و روی زمین از ابوذر رضیاللهعنه حقگویی بزرگتر نیست. (سنن ترمذی: ۳۸۰۲)
حقگویی اولیای کرام :
بعد از صحابه، تابعین و تبعتابعین نیز این صفت بزرگ را اختیار کردند و جلوی هر پادشاه ظالم و ستمگری چنان استقامت و جرأت نشان دادند که صفحات تاریخ تا امروز بهعنوان انسانهای بزرگ و شجاع به آنان افتخار میکنند. امام ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی، امام احمد بن حنبل، امام ابنتیمیه، حضرت سعید بن جبیر، خواجه معینالدین اجمیری، حضرت نظامالدین اولیاء، بابا فرید گنجشکر و… رحمهمالله از جمله افرادی بودند که فریضه حقگویی را ادا کردند و زبان را از هر نوع ترس و مانعی آزاد کردند. دنیا بهتزده شاهد بود وقتی حضرت سعید بن جبیر رحمهالله را به زنجیر کشیده بودند و ظالمترین فرد آن دوران، حجاجبن یوسف با غروری فرعونی پرسید: اسمت چیست؟ فرمود: سعید بن جبیر، حجاج فریاد زد و گفت: نه! تو شقی بن کُسَیر هستی. سعید بن جبیر با بردباری و دلاوری فرمود: مادر من بیشتر از تو در مورد نامم آگاهی دارد. حجاج برآشفت و فریاد زد: تو هم بدبختی، مادرت هم بدبخت است… ایشان با اطمینان و صدایی رسا فرمود: فقط الله میداند خوشبخت و بدبخت کیست. حجاج از کوره در رفت و گفت: من زندگیات را عبرتی برای دیگران قرار میدهم و به جهنم تبدیل میکنم. سعید بن جبیر فرمود: اگر من این اختیار را در دستان تو میدیدم که تو را خدا میپنداشتم. حقگویی و جرأت ایشان در تاریخ ثبت شده و تا قیامت چراغ راه دیگران قرار گرفت. (منثورات، به نقل از وفیات الأعیان: ۷۲)
آیا حقگویی در مقابل پادشاه ظالم واجب است؟
اگر بیان حق و حقیقت جلوی پادشاه ظالم با خطر جانی یا شکنجه همراه نباشد، آنوقت بیان حق واجب است. اما اگر امکان از دست دادن جان یا زندان و شکنجه وجود دارد و کشته شدن یا شکنجه شدن آن شخص به طور یقین باعث عزت و یاری دین میشود، در آنصورت مختار است؛ اگر میتواند بر مصیبتها و مشکلات صبر و تحمل کند، حق را بیان کند و اگر میداند که توانایی و تحمل ندارد، حقگویی بر او واجب نمیشود. اما اگر با حقگویی فایدهای به دین نرسد، بلکه با بیان حقیقت امکان ضرر و نقصان به دین و اهلدین باشد، در چنین مواقعی حقگویی درست نیست.
برگرفته از مقاله شیخ حاتم بن عارف العونی «متی تکون کلمه الحق عند سلطان جائر جهاداً؟».
با سپاس از مجله حقیقت
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.