امریکا پس از ۱۶ سال در افغانستان ؛ واقعیت های که باید دانست!

حبیبی سمنگانی به تاریخ ۷ اکتوبر ۱۶ سال از تهاجم وحشت بار نظامی امریکا بر افغانستان گذشت ، آگاهان امریکایی به این باور اند که امریکا درین سالهای اخیر نه تنها دست آورد تازهء در افغانستان ندارد بلکه دست آوردهای سال های پیشین را نیز از دست داده است ، مایکل کولمین درین مورد در […]

حبیبی سمنگانی

به تاریخ ۷ اکتوبر ۱۶ سال از تهاجم وحشت بار نظامی امریکا بر افغانستان گذشت ، آگاهان امریکایی به این باور اند که امریکا درین سالهای اخیر نه تنها دست آورد تازهء در افغانستان ندارد بلکه دست آوردهای سال های پیشین را نیز از دست داده است ، مایکل کولمین درین مورد در راپور خود برای شبکه ای سی این این می گوید : « نیروهای امریکایی ( در سال ۲۰۰۱م ) رژیم طالبان را در زمان کوتاه از بین بردند ، طالبان در برابر امریکایی ها مقاومت نتوانستند ، جهان فکر کرد داستان همین قدر بود ، اما این واقعیت تلخ به زودی آشکارا شد که آغاز نبرد آسان و لیکن پایان دادن آن بسیار مشکل است ، امریکا این درس تلخ را در جنگ ویتنام هم گرفته بود و سپس در جنگ عراق نیز گرفت ، راپورها نشان می دهد که طالبان پس از ۲۰۰۱م حالا بیش از هر زمان بر بخش زیادی افغانستان کنترول دارند ، امریکا ملیاردها دالر را خرج نمود و هزاران عسکر خود را درین کشور از دست داد ، اما با وصف این همه خسارات جانی و مالی حالا امریکا همان پیروزی ها و دست آوردهای سال های پیشین را نیز از دست داده است » .

کولمین می افزاید : « تنها بخش امنیتی نیست که امریکا دران ناکام مانده است ، امریکا اقتصاد افغانستان را هم درست نتوانست ، افغانستان یکی از کشورهای است که بیش ترین کمکهای خارجی اش را از امریکا به دست می آورد ، رژیم کابل در سال ۲۰۱۴م  بیش از ۷ ملیارد دالر از امریکا کمک گرفته بود و امسال نیز امیدوار است بیش از چهار ملیارد دالر کمک بگیرد تا مصارف رژیم را بپردازد ، اقتصاد افغانستان در سال ۲۰۱۲م ۱۲٪ بالا رفته بود اما در سال ۲۰۱۵م این اقتصاد از پا افتید و تنها یک و نیم در صد افزایش یافت ، خروج نیروهای خارجی اقتصاد افغانستان را به شدت متضرر ساخت ، حقیقت اینست که در زمان موجودیت نیروهای خارجی یک گونه « اقتصاد جنگی » به وجود آمده بود و لیکن هرگاه خارجی ها در سال ۲۰۱۴م افغانستان را ترک کردند این اقتصاد ازبین رفت » .

رونارد لیند در مضمون اش در نیویارک تایمز حرفهای خود را با مثالی آغاز می کند ، وی داستان یک طالب را از زبان جنرال کهنه کار هلمندی عبدالجبار قهرمان حکایت می کند : « شش پسر آن طالب یکی از پس دیگر در جنگ با امریکا جان باختند ، هرگاه یکی کشته می شد پسر دیگرش کلاشنکوف را می گرفت و بالاخره خود آن شخص کلاشنکوف را گرفت » ، قهرمان که عضو پارلمان کابل است و ادعا دارد طالبان بر ۶۰٪ خاک کشور کنترول دارند می گوید : « شما با چنین مردم نه صلح می توانید و نه هم با کشتار آن ها در جنگ پیروز می شوید ، زیرا در بدل کشته شدگان مردمان زیادی می آیند » ، رونارد لیند در اخیر می نویسد : « طالبان پلان های دارند برای مدت غیر متناهی ، آن ها اطراف ولایات و ولسوالی ها را در کنترول خود دارند ، بسیاری از مراکز ولایات مانند جزیره های است که داخل آن بیرق رژیم کابل دیده می شود و لیکن چهار اطراف آن در کنترول طالبان است ، پنج سال پیش مقامات استخبارات امریکا شمار جنگجویان طالب را ۲۰ هزار خوانده بودند ، اما یک مقام ارشد نیروهای امریکایی می گوید حدود ده هزار طالب در یک سال کشته می شوند و لیکن باز هم کنترول آن ها روز به روز گسترش می یابد ، این نشان می دهد بیش تر از تعداد که کشته می شوند جنگجویان جدید وارد صف طالبان می شوند ، اینست وضعیت آن جنگی که دونالد ترامپ برای پیروزی آن استراتژی تازهء ساخته است » .

این جونز در هفته نامه ای دی نیشن ( نیویارک ) می نویسد : « ترامپ فراموش کرده است که در کمپاین انتخاباتی خود با « جنگ اوباما » به شدت مخالفت کرده بود ، حالا رییس جمهور ترامپ شعار می دهد ما برای آبادی مردم نمی رویم بلکه برای نابودی تروریستان می رویم ، وی می گوید ما اجازه نمی دهیم افغانستان به پناه گاه تروریستان مبدل شود ، همین حرفها را پیش از وی بوش و اوباما نیز زده بودند ، چنان به نظر می رسد ترامپ نمی داند که هیچ یکی از عاملین ۹ سپتمبر از افغانستان نبودند ، آن ها باشندگان خاور میانه بودند و پناه گاه های آن ها سان دیگو ، اوکلند ، آریزونا ، فونکس ، میسا ، نیو جرسی ، هالی وود ، فورت لی و دیتونا بود ، ترامپ آیا حد اقل این را می داند که این ها شهرهای افغانستان نیستند بلکه در امریکا موقعیت دارند ، آن ۱۹ تن حتی لایسنس های رانندگی امریکا را نیز داشتند » ، این جونز در اخیر می گوید : حالا که عساکر اضافی به افغانستان فرستاده می شود ، من نمی دانم درین شانزده سال ما چه آموختیم ، من در سال ۲۰۱۰م پس از دیدار با دوستان امریکایی خود دانستم که نیروهای امریکایی در افغانستان هر چه بخواهند می کنند ، هیچ راپور منفی در مورد آن ها در رسانه ها پخش نمی شود ، گویا همه پلان های جنگی آن ها کامیاب است ، حملات آن ها همواره به هدف می رسد و ترویستان را از بین می برد ( یعنی مردم ملکی هیچگاه آسیب نمی بینند ) ، اما هرگاه به اوضاع واقعی نگاه می کنم چنان به نظر نمی آید که طالبان شکست می خورند ، جای تعجب نیست که پالیسی سازان امریکا همواره گمان دارند آن ها یک نیروی برتر نظامی هستند و امکان ندارد شکست بخورند ، اما واقعیت اینست که امریکایی ها شاید تا ۱۶ سال دیگر هم چیزی نمی آموزند .

ترامپ بر جنگ دراز مدت در افغانستان اصرار دارد اما همه می دانند ترامپ هنوز وضعیت ها را درست بررسی نمی تواند ، نظامیان امریکا در اثر طولانی ترین جنگ تاریخ امریکا به شدت آسیب روانی دیده اند و روحیه و مورال خود را از دست داده اند ،۲۰ در صد واقعات خودکشی که در امریکا رخ می دهد تعلق به نظامیان می گیرد ، آمار خودکشی های نظامیان امریکایی پس از تهاجم بر افغانستان و عراق سال به سال افزایش یافته است ، در سال ۲۰۰۱م یکصد و چهل و پنج تن عساکر امریکایی جان خود را گرفتند ، سالهای ۲۰۰۴م تا ۲۰۰۹م مشکل ترین سال ها برای نظامیان امریکایی بوده است و درین سال ها هزاران واقعات خودکشی رخ داده است ، در سال ۲۰۱۲م ۳۵۰ تن سربازان امریکایی اقدام به خودکشی کردند ، در حالیکه بناء بر اعتراف مقامات امریکای دران سال تنها ۳۱۱ تن عسکر امریکایی در جریان جنگها کشته شدند ، در سال جاری یک سرلشکر نیروهای امریکایی خودکشی کرد ، وی از مدت طولانی مشغول خدمات نظامی در مناطق جنگی بود و به فشار ذهنی گرفتار شده بود ، وی در آخرین پیام خود نوشته است : « مردم فکر می کنند ما بسیار قوی هستیم ، اما واقعیت اینست که ما از درون شکسته ایم » ، خانم این سرلشکر گفته است : « شوهرم هرگاه از جنگ عراق برگشت به سبب خودکشی ۳ تن دوستان نظامی خود بسیار غمگین بود » .

بیش تر سربازان امریکایی که در افغانستان و عراق وظیفه انجام می دادند حالا به خانه های شان برگشته اند و لیکن هنوز هم پریشان هستند ، آنان در هراس اند مبادا دوباره برای جنگ اعزام شوند ، آنان با خانواده های خود دچار اختلافات هستند و از سوی مردم نیز تحقیر می شوند ، این نظامیان برای رهایی از چنین وضعیت به دواهای نشه آور پناه می برند و یا هم در اثر شراب نوشی بسیار جان می بازند ، حالا ترامپ اعلان کرده است تراجنس ها ( مخنث ها ) نمی توانند شامل ارتش امریکا شوند ، زیرا ۴۱ در صد عساکر که دست به خودکشی می زنند تراجنس ها هستند ، اما آگاهان به این باور اند که عامل افزایش آمار خودکشی ها در ارتش امریکا جنگهای مهیب امریکا است ، چنانکه دومینیک تیری در ۲۰۱۵م در مجله ای « اتلانتک » نوشته بود : حرف زدن از افغانستان به معنای حرف زدن از مرگ است ، مردم می کوشند این موضوع را علی الفور تغییر بدهند » .

صرف نظر ازینکه ترامپ چه می خواهد و چه تصمیم دارد مقامات و جنرالان امریکایی کوشش دارند جنگ افغانستان ، بلی ، این بار گران را به دوش دیگران به ویژه ناتو و هندوستان بیاندازند و خود را سبکدوش بدانند ، وزیر دفاع امریکا جیمز میتس در هفتهء اخیر ماه سپتمبر وارد دهلی شد و از دولت هندوستان رسماً خواست تا عساکر خود را به جای نیروهای امریکایی به افغانستان بفرستند و جنگ افغانستان را به دوش بگیرند ، اما وزیر دفاع هند « خانم نرملا سیتا رمن » برای امریکا به صراحت جواب داد که نیروهای ما به کابل نمی روند ، نویسندهء مشهور هندی داکتر وید پرتاب ( از شخصیت های نزدیک به صدر اعظم هند نریندر مودی ) درین مورد می نویسد : « در سال ۱۹۸۱م با دوست دیرین ام ببرک کارمل در کابل برای ۳ ساعت ملاقات نمودم ، نخستین حرفی را که کارمل زد این بود که اگر عساکر هندی به جای عساکر شوروی به افغانستان بیایند بهتر خواهد بود ، من برای کارمل آن اسبابی را بیان نمودم که عساکر هندی چرا به افغانستان آمده نمی توانند ، حالا افغان ها در پانزده سال گذشته عساکر امریکا و ناتو را چنان لت و کوب کرده اند که آن ها هم می خواهند همچون شوروی ها مشکل خود را به دوش هندوستانی ها بار کنند » .

برگرفته شده از شماره ۲۴ مجله وزین حقیقت