نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
محمدعمر نیمروزی وفا به عهد، از خصلتهایی است که اسلام با تاکید فراوان به رعایت و پاسداری آن دستور داده است. الله متعال میفرماید: «وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلَا تَنقُضُوا الْأَیْمَانَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلًا» – به پیمان خدا وفا کنید هرگاه که بستید، و سوگندها را پس از تأکید (آنها […]
محمدعمر نیمروزی
وفا به عهد، از خصلتهایی است که اسلام با تاکید فراوان به رعایت و پاسداری آن دستور داده است. الله متعال میفرماید: «وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلَا تَنقُضُوا الْأَیْمَانَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلًا» – به پیمان خدا وفا کنید هرگاه که بستید، و سوگندها را پس از تأکید (آنها با قسم به نام و ذات خدا) نشکنید، در حالی که خدای را آگاه و گواه خود گرفتهاید.
مطابق با این دستور ربّانی، امت اسلامی از بدو اسلام تاکنون بر عهد و پیمانهایی که منعقد کرده است تا پای جان ایستاده است. پیمانهایی که توسط امت بسته شدهاند، فدای مصلحتهای سیاسی نشدهاند، بلکه برعکس، مصلحتهای سیاسی فدای پیمانها شدهاند. امت اسلامی چنان بر عهد و پیمان خود مستحکم و پابرجا بوده و هست که حتی دشمنان نیز به این باور و یقین رسیدهاند که مسلمانان راستین هیچگاه عهدشکنی نمیکنند.
نمونههایی از وفای به عهد:
چنان نمونههایی از وفای مسلمانان به عهد و پیمانهایشان وجود دارد که تاریخ از آوردن نظیرشان عاجز بوده و هست. نبی کریم صلیاللهعلیهوسلم که معلّم اخلاق این امت بوده است، درس وفاداری و پایبندی به پیمان را عملاً به امت آموخته است. در صلح حدیبیه وقتی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم با مشرکین پیمان بست مبنی بر اینکه هر کس از مشرکین مسلمان شود و به مسلمانان بپیوندد، در صورت درخواست مشرکین دوباره باید به مشرکان مسترد شود. مذاکرهکنندهٔ مشرکین حضرت سهیلبن عمرو بود که هنوز مسلمان نشده بود. در حین نوشتن قرارداد، حضرت ابوجندلبن سهیل بن عمرو در حالی که زنجیر به پاهایش بود خود را به مسلمانان رسانید. پدرش سهیلبن عمرو به پیامبر صلیاللهعلیهوسلم گفت: این اولین مورد است که باید به متن قرارداد عمل کنی. پیامبر فرمود: ما که هنوز قرارداد را امضا نکردهایم. سهیل گفت: پس قراردادی در کار نیست. پیامبر فرمود: به خاطر من این مورد را استثنا کن. ولی سهیل نپذیرفت. در نتیجه پیامبر صلیاللهعلیهوسلم در کمال ناباوریِ صحابه رضیاللهعنهم، ابوجندل را دوباره به مشرکان برگرداند.
این درس بزرگی برای امت اسلامی بود که اگر پیمان بسته شود، حتی مسلمان را نیز میتوان به مشرکان تحویل داد.
نمونهٔ دیگر، سخن گرانبهای حضرت عمر فاروق رضیاللهعنه به یکی از فرماندهانش است؛ وی فرمود: «وإذا لاعب أحدکم أحدَ العُلوج، فظنّ هذا أن المسلم یعطیه عهد أمان، فانفذه له». یعنی اگر یکی از مسلمانان با یکی از کافران به گونهای برخورد کرد که آن کافر گمان کرد این مسلمان به من تأمین و امان داده است، پس مطابق با همین گمان و توهّم کافر، به او امان بدهید.
این سخن طلایی از زبان کسی بیرون آمده است که سلطهٔ حکومتش بر بخش بزرگی از جهان برقرار بوده است. گرچه به کافر امان داده نشده است، ولی چون کافر گمان کرده است که به من امان داده شده است، حضرت عمر رضیاللهعنه به فرماندهاش دستور میدهد که مطابق با همین توهم و گمان کافر، به او امان بدهید؛ مبادا گمان کند که مسلمان پیمانشکن است.
همچنین یک مرتبه در جریان فتوحات روم، در میان حضرت امیر معاویه رضیاللهعنه و رومیها تا مدت مشخصی آتشبس شد. حضرت سیدنا معاویه رضیاللهعنه تصمیم گرفت نیروهایش را به مرز دشمن برساند و همانجا اتراق کند تا به محض اینکه مدت معاهده پایان یابد، فورا بر دشمن حمله کند و غافلگیرش کند. به همین منظور نیروهای خود را برداشت و حرکت کرد. اما ناگهان متوجه شدند که اسبسواری به سرعت خود را به آنها رساند و فریاد زد: «الله أکبر الله أکبر وفاء لا غدر». (وفا کنید نه عهدشکنی و خیانت.) مجاهدان متوجه شدند که این فرد، صحابی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم، عمروبن عبسه است. حضرت معاویه رضیاللهعنه جریان را از او پرسید، وی در پاسخ، حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوسلم را برایش خواند: «من کان بینه وبین قوم عهد فلا یحلنّ عهدا ولا یشدنّه حتی یمضی أمده أو ینبذ إلیهم علی سواء». (هرکس که در میان او و قومی عهد و پیمانی وجود داشت، پس آن را تغییر ندهد و نقض نکند مگر اینکه مدت این پیمان تمام شود یا اینکه دشمن را اطلاع بدهد که از این به بعد در میان ما و شما پیمانی وجود ندارد، تا دشمنتان همانند شما آماده شود.) [سنن ترمذی، أبواب السیر عن رسول الله صلی الله علیه وسلم، باب: ما جاء فی الغدر]
در این واقعه، همانطور که ملاحظه میکنید حضرت معاویه رضیاللهعنه اراده نداشت که قبل از اتمام معاهده بر دشمن حمله کند، بلکه میخواست به محض اینکه مدت پیمان تمام میشود، به صورت ناگهانی بر دشمن یورش ببرد، اما حضرت عمروبن عبسه رضیاللهعنه همین روش را نیز عهدشکنی و خیانت بهشمار آورد؛ چون دشمن گمان میکند که نیروهای شما در محلتان هستند، در حالی که شما آنها را به مرز دشمن آوردهاید و غافلگیرش میکنید. حضرت امیر معاویه رضیاللهعنه بهمحض اینکه حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوسلم را شنید، فورا برگشت و از اقدام علیه دشمن بازآمد.
عهدشکنی از ویژگیهای یهود و نصارا:
در مقابل این وفای به عهد از طرف مسلمانان، تاریخ مملو از عهدشکنی یهود و نصاراست. آنها همیشه مصلحت را بر وفای به عهد ترجیح دادهاند و هرگاه مشاهده کردهاند که مصلحت سیاسی و نظامیشان، خواهان نقض عهد است، بیدرنگ دست به غدر و خیانت زدهاند.
هنگامی که ریچارد شیردل بیتالمقدس را محاصره کرد، به مردم شهر گفت: «اگر دروازههای شهر را بگشایید به شما امان میدهم و با شما کاری ندارم.» وقتی مسلمانان دروازههای شهر را بر اساس این قرارداد گشودند، عهدش را شکست و تنها از زنان و کودکان، هفتاد هزار نفر را از دم تیغ گذراند. [لمحات من الثقافه الإسلامیه، عمر عوده الخطیب، ص/۲۸۵]
برخورد پیامبر صلیاللهعلیهوسلم با عهدشکنان:
دستور قرآن در راستای برخورد با عهدشکنان کاملا واضح و بیغبار است؛ اللهتعالی میفرماید: «وَإِن نَّکَثُوا أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ ۙ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ» (و اگر پیمانهایی را که بستهاند و مؤکد نمودهاند شکستند، و دین شما را مورد طعن و تمسخر قرار دادند (پس اینها سرکردههای کفر و ضلالاند و) با سرکردههای کفر و ضلال بجنگید، چرا که پیمانهایشان کمترین ارزشی ندارد. شاید باز بیایند).
گرچه پیامبر صلیاللهعلیهوسلم پیامآور رحمت و عطوفت بوده است و حتی در میدان نبرد نیز اخلاق والای ایشان تجلیگر بوده است، ولی بر اساس این دستور ربانی، برخورد پیامبر صلیاللهعلیهوسلم با عهدشکنان بسیار شدیده بوده است.
چنانکه وقتی بنیقریظه در اثنای جنگ احزاب غدر و خیانت کردند و بر خلاف قراردادی که با پیامبر صلیاللهعلیهوسلم امضا کرده بودند، عهدشکنی کردند و در سختترین لحظات، با دشمنانِ پیامبر همراه و همگام شدند، رسولالله صلیاللهعلیهوسلم به دستور اللهتعالی به سوی آنها حرکت کرد و آنها را محاصره کرد. آنها از پیامبر صلیاللهعلیهوسلم خواستند که به حضرت سعد رضیاللهعنه اختیار بدهد که در مورد آنها تصمیم بگیرد. آنها گمان میکردند که حضرت سعد با آنها به نرمی برخورد میکند. اما فیصلهٔ حضرت سعد رضیاللهعنه این بود که: «مردانشان را بکشی و اموالشان را تقسیم کنی و فرزندان و زنانشان را به غنیمت بگیری.» پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «لقد حکمتَ فیهم بحکم الله.» (این فیصلهای که کردی، درواقع فیصلهٔ اللهتعالی بود.) [السیره النبویه للندوی، ص/۶۳ـ۲۶۲]
بنابراین در یک روز پیامبر صلیاللهعلیهوسلم چهارصد تا نه صد نفر را (بنابر اختلاف روایات) از آنان به قتل رساند و در چالههایی انداخت. [قریظه وأمریکا مرتع غدر ومنبع شرّ، از شیخ حسن قائد، ص/۳]
و این همه، نتیجه نقض عهد بود.
همچنین زمانی که قریش نقض عهد کرد و پیمانی را که در حدیبیه با پیامبر صلیاللهعلیهوسلم بسته بود، نقض کرد و علیه همپیمانانِ پیامبر وارد جنگ شد، پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرصت را غنیمت شمرد و فورا بر مکهٔ مکرمه حملهآور شد و آنجا را فتح نمود.
با این توضیح، دشمنان اسلام باید بدانند که غدر و خیانت، عاقبت نیکی برایشان ندارد و امارت اسلامی، براساس دستور ربانی، با عهدشکنان تعامل نرمگونهای نخواهد داشت. زبان تکلم با عهدشکنان، سیف و شمشیر خواهد بود و بس. بإذن الله.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.