۲۶دلو

۲۶دلو؛ یادوارهٔ قوت افغان‌های بی‌نوا در برابر اشغالگران

۲۶ دلو سالروز شکست قشون سرخ شوروی

نویسنده: خیرخواه سمنگانی

۴۴سال قبل‌ از امروز (۲۶دلو) در ششمین روزِ بُرج‌ «جدی» سال۱۳۵۷، ارتش صد‌هزار نفری شوروی‌، مجهّز به مدرن‌ترین ابزارهای جنگی از مرز «حیرتان» برخاک افغانستان هجوم آوردند. پس از ده‌سال اشغال، جنایات جنگی و استبداد تاریخی در این کشور، دوباره توسط مبارزین افغان از مرز کشور رانده شدند، این تصمیم ناکام ارتش سرخ «تجاوز بر افغانستان» چنان ضربه‌ای بر پیکر سیاسی آن وارد کرد که در نتیجه‌ی آن نه‌تنها ارتش سرخ از افغانستان اخراج گردید؛ بلکه گلیم و سیطرهٔ سیاسی آن از همه‌ی سرزمین‌های سنجاقی‌اش برچیده شد.

قدرت‌های بزرگ چرا با آمدن در افغانستان، تیشه بر ریشهٔ خود می‌زنند؟ یاکه تسلیحات نظامی‌ مدرن و امکانات پر رونق‌ اقتصادی آن‌ها را در هوس جهان‌گشایی کور و کر ساخته‌است!؟ و یا هم آن‌ها جوهر هر چیزی رادتا نچشند به کیفیت آن باور نمی‌کنند؟

شکست انگلیس در برابر افغان‌ها، شهرت جهانی این ضرب المثل «افغانستان، گورستان امپراتوری‌ها» و تاریخ پر افتخار مردم افغانستان چرا سدّ راه تصامیم بی‌نتیجهٔ امپراتوری‌های جهان معاصر نمی‌گردد! و چرا آن‌ها زخم مردم بی‌گناه افغانستان را با تصمیمات ناروا و حرکت‌های منفی شان تازه نموده، با ناامن ساختن افغانستان، منطقه و جهان را به کام بحران‌های گوناگون سوق می‌دهند!؟

این همه سوالاتی است که جهان غرب و شرق به‌علت غرق شدن در باتلاق کبر و استبداد از گفتن پاسخ عاجز مانده‌اند!

امید است که درس‌های گذشته قانع‌کننده باشد و دیگر هرگز نباید چنین اشتباهات جبران‌ناپذیری از سوی کشورهای اشغال‌گر تکرار شود!

 

مردم مبارز افغانستان به‌خوبی می‌دانند که ایستادن در برابر نیروی‌های متجاوز از یک‌سو به سیاست خارجی، اقتصاد و پیشرفت کشورشان ضربه وارد نموده و باعث ویرانی کشور، تلفات سنگین جانی و مالی و عقب‌ماندگی می‌شود و از سوی دیگر طبیعت و ایمان آن‌ها دیانتاً هیچ‌گاه با غلامی و فرمان‌پذیری سازگار نبوده و اطمینان دارند که جهاد خالصانه‌شان «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ» تنهاترین مسیری می‌باشد که به استکبار و استبداد متجاوزین‌ سفاک، نقطه‌ی پایان بخشیده، آن‌ها را همراه با همه‌ی قوّت‌های نظامی و سیاسی‌شان تکه‌تکه خواهد کرد!

تاریخ گواه‌است. بعضی از ملت‌ها زمانی فاقد هویت و استقلال خویش شده‌اند که فریضه‌ای آزادی‌بخشِ «ذروهُ سنامِ الإسلامِ الجهادُ فی سبیلِ اللهِ» را فراموش کردند! و خفتن آن‌ها در زیر سایه‌‌ی استعمار‌ قوّت‌های اشغال‌گرکفری باعث شده‌است تا بیگانه‌گانِ متجاوز یکی پی‌دیگر در پهلوی آتش‌افروختن در کشورهای مسلمان‌نشین، به‌گستاخی‌تام حتی به قلب آسیای‌میانه (افغانستان) که به‌ «گورستان امپراتوری‌ها» شهرت جهانی دارد، نیز چنگ بیاندازند!

در هر دوره‌ای از تاریخ، انسان‌های پست‌فطرتی در افغانستان موجود بوده که جهت کسب قدرت و منافع ناچیز دنیوی، ارزش‌های دینی و سیاسی کشور را فدای خواسته‌های ظالمانه‌ی اربابان متجاوز بیرونی خود کرده‌اند. در مبارزات افغان‌ها و شکست پی‌درپی سه‌ ابرقدرت جهانی در افغانستان؛ به ویژه سرطان‌سرخ (اتحاد جماهیر شوروی) بازیگران اصلی جنگ، جنایات و صدها زخم ناسور دنباله‌دار کنونی همان تربیت‌یافتگان مکاتب غرب و شرق بوده‌اند که به‌نام افغان و اندیشمند بر گردهٔ مردم تحمیل شده‌اند.

تمام دنیا می‌داند که قدرت‌های بزرگ‌جهانی به‌ویژه سرطان‌سرخ (اتحاد جماهیر شوروی) هرگونه جنایاتی‌که در توان‌شان بود، در حق مردم بی‌دفاع افغانستان انجام دادند، آن‌ها هیچ‌گاه فرصت نگذاشتند تا افغان‌ها لذت پیروزی و زیستن در سایه‌ی استقلال و امنیت کشور‌شان بهره‌مند شوند! یکی پی‌دیگر آمدند و در نتیجه به نوبه‌ی خویش به قهقرا و اضمحلال سیاسی رفتند. آن‌ها عده‌ای را به بردگی معتاد کردند و پیامدها و تبعات ناگواری را بر خود و بر مردم بی‌گناه افغانستان برجا گذاشند.

زمانی‌که ارتش سرخ شوروی به‌منظور امداد اداره‌ی دست‌نشانده‌ و گسترش قدرت سیاسی خود وارد افغانستان شد، سفره‌‌نشینان داخلی «مکتب کمونیزم» با تسلط بر اریکهٔ قدرت سیاسی، زمینه‌ی اشغال، استبداد، خودخواهی و تجاوز متکبرانهٔ این ارتش را بیشتر مساعد ساخته بود که آن‌ها در آغازین روزهای اشغال، مغرورانه همهٔ حقوق اولیه‌ی انسانی، ارزش‌های دینی و مذهبی این ملت را پایمال نموده و از زمین و آسمان آنان را به‌شکل وحشیانه‌، گلوله‌باران نمودند!

میراث‌ آبایی افغان‌ها؛ یعنی «بیگانه‌ستیزی» اجازه نمی‌داد در برابر اشغال خاموش بمانند. استبداد ارتش سرخ شوروی ده‌سال طول‌کشید، نظم اقتصاد کشور از هم پاشیده بود، زنگ فقر و مظلومیت مردم افغانستان به صدا درآمده بود، کشورهای اسلامی و سازمان‌های حقوق بشر بین‌المللی نظاره‌گر وحشت‌آفرینی ارتش سرخ و قتل‌عام مردم بی‌گناه افغان بودند، خشم و طبیعت زن و مرد افغان لبریز شد و همه برای همکاری بیشتر با مجاهدین که مصروف مبارزه علیه ارتش سرخ شوروی در اطراف شهرها متواری شده بودند با وسایل کشاورزی چون: تبر، بیل و کلنگ قیام عمومی نمودند.

بالاخره در ۲۶ماه دلو سال ۱۳۶۷، قدرت بیل و کلنگ چنان ضرباتی بر ابرقدرت بزرگ وقت وارد نمود که مانند لشکر ابرهه تکه تکه شده و به شرمساری‌تمام از افغانستان اخراج شدند!