متن بیانیهء ارائه شده از جانب نمایندگان امارت اسلامی در کنفرانس پگواش

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد  لله نحمده و نستعینه ونستغفره، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سیآت أعمالنا، من یهده الله فلا مضل له ومن یضلل فلا هادی له، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أشهد أن محمدا عبده ورسوله، أما بعد: قبل از همهء شرکت کنندگان محترم تشکری و […]

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد  لله نحمده و نستعینه ونستغفره، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سیآت أعمالنا، من یهده الله فلا مضل له ومن یضلل فلا هادی له، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أشهد أن محمدا عبده ورسوله، أما بعد:

قبل از همهء شرکت کنندگان محترم تشکری و قدردانی می کنم، که برای شریک ساختن نظرات و تبادلهء افکار دربارهء هموار ساختن مشکلات کشور عزیز افغانستان و ملت مظلوم افغان در اینجا گردهم آمده اند، و همچنین بطور خاص از کشور اسلامی قطر و محترم امیر شیخ تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی از صمیم قلب تشکری می کنم که در کشور خود زمینهء چنین نشست ها و مجالسی را فراهم نموده است.

همینگونه از موسسهء جهانی پگواش و مسئولین و کارمندان ادارهء مذکور بطور خاص از جنرل سکرتر پگواش محترم “پاول کوتا راموسینو” قدردانی می کنم که از مدت مدیدی برای ایجاد و دایر کردن این نشست تلاش های را انجام داده است.

اکنون میخواهم در مورد وضعیت جاری کشور خود و موضوعات مربوطه معلوماتی را با شما شریک سازم و در مورد موقف رسمی امارت اسلامی افغانستان را واضح سازم، از دربار خداوند متعال میخواهم که شروع و سرآغازی برای حل مشکلات و پرابلم های ملت رنجدیده و ستمکشیدهء ما باشد.

 

عوامل تداوم جنگ و مصیبت چهارده دههء اخیر در افغانستان:

کشور عزیز ما، ملت مسلمان و مجاهد ما از نزدیک چهارده دهه اخیر بدینسو در شعله های آتش میسوزد،  دارایی های مادی و معنویشان چور و چپال گردید، جلو هرگونه پیشرفت و ترقی گرفته شده است، صدها هزار خانواده بی خانمان و آواره شده است؛ فقر و تنگدستی مصیبت دیگری است که در نتیجهء وجود جنگ و درگیری ملت ما با آن دست به گریبان است، که عامل اصلی و بنادین آن دست اندازی و تجاوز خارجی هاست، و عامل دیگر آن خودخواهی، بی کفایتی، بی عدالتی و عدم باورمندی به معتقدات اسلامی حاکمان وقت میباشد که کشور و ملت را بر بستر غم نشانده است، سرآغاز این نابسامانی ها و مصائب ملت مسلمان افغان کودتای ۱۳۵۷ هـ ش بود کمونیست ها بود که جویبار خونش تا هم اکنون جاری است.

هنگامیکه در نتیجهء نصرت الله متعال و شهامت ملت مجاهد افغان، اتحاد شوروی شکست خورد  و نظام دست نشاندهء انان نیز سرنگون گردید، متاسفانه که ملت افغان بازهم نفس آرامش نکشیده و جنگ داخلی و خانمان سوز آغاز گردید، در هر شهر و هر منطقه حکومت ملوک الطوائفی ایجاد گردیده و انارشیزم کامل حکمفرما بود، نه سر و جان کسی در امن بود و نه هم مال و عزت آنان محفوظ بود، بدین خاطر و برای حل مشکلات موجود در کشور، تحریک اسلامی طالبان تحت قیادت و رهبری امیر المومنین ملا محمد عمر مجاهد رحمه الله به پا خواستند، که در مدت بسیار کوتاهی به نصرت الله متعال و همکاری و حمایت ملت، اکثریت مناطق کشور را تحت کنترول خود درآوردند، اما قوت ها و جهت های مخالف برای ایجاد مشکلات به ملت افغان و امارت اسلامی بهانه های واهی را ایجاد و شروع کردند.

واقعهء یازدهم سبتمبر و عواقب ناگوار تجاوز ناروای آمریکا بر افغانستان:

در حالیکه امارت اسلامی در حادثهء ۱۱ سبتمبر ۲۰۰۱ میلادی هیچگونه دست نداشتند، بجای اینکه در مورد حوادث و واقعات مذکور تحقیق و بررسی عادلانه و همه جانبه صورت گیرد، برعکس جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا انگشت بسوی افغانستان و امارت اسلامی نشانه گرفت، اگرچه امارت اسلامی از راه های مختلف بسیار تلاش نمود تا  قناعت جهانیان حاصل گردد و در مورد واقعه تحقیقات صورت گیرد، تا حقیقت معلوم گردد؛ مگر سیاستمداران وقت آمریکا به هیچ شکل حاضر به شنیدن سخنان عقل و منطق نبودند.

و همان بود که آمریکا بر افغانستان تجاوز ظالمانه و ناروا انجام داد، بر ملت افغان بمباران کورکورانه ، حملات کروز، میزائیل و راکتی را آغاز کرد.

اینست چهارده سال تکمیل گردید و اهدافی که همیشه شعار آنان بود، نیز انجام نگرفته است، بلکه عملاً گامهایی را بر خلاف شعارهای خود برداشتند تا بگونه ای تجاوز و اشغال خود در افغانستان را توجیه کنند، این تجاوز ناروای آمریکا عواقب ناگوار و مصیبت های فراوانی در پی داشت که در ذیل به چند مثال بطور مشت نمونهء خروار اشاره می کنیم:

  • اشغال کشور و از بین بردن نظام اسلامی:

یک نظام اسلامی که خواست و آرزوی ملت و ثمرهء خون پاک مجاهدین بود، کشور را از تجزیه نجات داده و عدالت اجتماعی را تامین کرد، اما در نتیجهء تجاوز ناروای آنان از بین رفت، یک کشور اسلامی و مستقل اشغال گردید، استقلال و آزادی ملت سلب گردیده و مطابق خواسته و رضای خود یک ادارهء فاقد صلاحیت و آغشته به فساد ایجاد کرد که اختیار و ادارهء آن بدست آنان است، هرچه آنان بخواهند، میتوانند با دست باز انجام دهند که چنان جنایات ضد بشری را انجام دادند که در کشور خود کرده نمیتوانند.

  • تلفات ملکی و زیانهای مالی:

نه اینکه زیر بنای کشور را بازسازی نکردند، بلکه زمینهء  استخراج و غارت غیر قانونی ذخایر و معادن کشور را مساعد کردند، نظام طبقاتی را تقویت نموده و وسعت دادند، در میان مردم معیار و موازین همدردی انسانی، اخوت اسلامی و ارزشهای اخلاقی را از بین بردند، دها هزار تن از مردم عام، بشمول محاسن سفیدان، کودکان و زنان را به شهادت رساندند، بر مراسم عروسی ها، جنازه ها، خانه ها، قریه ها، بازارها، مدارس، مکاتب، کودکان و مردم عام بمباری کردند، فصل ها، باغ ها و محصولات مردم را تخریب کردند، مردم را مجبور به ترک خانه ها و قریه ها و کوچ کردن از منطقه کردند.

  • دامن زدن به تعصبات و از بین بردن ارزشهای اسلامی و ملی:

همزمان با تجاوز، عملاً به تکه و پارچه کردن ملت آغاز کردند، در میان مردم نفرت و تفاوت های قومی، زبانی، سمت و مذهبی را دامن زده و این کار را در بخش های مختلف و در سطوح مختلف انجام دادند، در بخش اجتماعی از طریق رسانه ها و مطبوعات تحت حمایت مالی و کنترول خود به شکل تبلیغات به عمل ناروای تقسیم بندی های قومی، زبانی، سمتی و مذهبی در کرسی ها و ادارات حکومت دست زدند.

به کرات ومرات به مسلمانان و کتاب مقدس مسلمانان (قرآن کریم) بی احترامی کردند، به مساجد ما بی حرمتی کردند، با اجساد شهدای ما اعمال ناشایست انجام دادند، حتی در مقابل ذات الله متعال گستاخی کردند و از مرتکبین و مجرمین این جنایات حفاظت و نگهداری کردند، در جامعه و اجتماع فساد اخلاقی را ترویج و تکثیر کردند.

  • در میان مردم فضای رهب و ترس ایجاد کردند:

در حالیکه اطفال و کودکان خردسال در خواب بودند، اشغالگران و دوستانشان، بدون هیچگونه اطلاع قبلی از دیوار ها و پشت بام ها بالا میروند، این عمل نه اینکه از نگاه قانون اسلامی یک جنایت است، بلکه عملی خلاف قانون انسانی و عرف است، در جامعهء افغانی از جانب روز داخل شدن به خانهء شخصی جنایت است، اما اینکه کسی بخواهد از طرف شب وارد خانهء کسی گردد، غیرت افغانی هیچگاهی تحمل و برداشت چنین چیزی را ندارد، متاسفانه از سوی آنها اینگونه جنایات همه روزه انجام میشود.

اشغالگران هزاران تن از افغانان بیگناه را یا از لحاظ ظاهری که آنان شناخت و تشخص نداشتند زندانی کردند و یا از طریق راپورهای نادرست و غلط جاسوسان گماشتهء خود، برای سالیان سال اینها را پشت میله های تاریک و ظلمانی زندان انداختند، که یکی از مثال های آن زندان منفور بگرام است که علاوه بر اینکه هزاران افغان بیگناه را در آن نگه داشته اند، ۶۰۰ تن کسانی هستند که مدت حبس آنان تکمیل شده است، اما بازهم بصورت غیر قانونی در زندان نگهداری میشوند، در این زندان، محبوسین به حدی شکنجه و تعذیب میشوند که بعضی ها در نتیجهء شدّت شکنجه به شهادت رسیده اند، واقعات بسیاری رخ داده است که تعدادی نیز در رسانه ها نشر شده اند.

اشغالگران در میان ملت افغان و بصورت عموم یک فضای ترش و وحشت حاکم کرده اند، که در قریه ها و خانه ها مردم نه از طرف شب آرامش دارند و از طرف روز، و هر لحظه احتمال و ترس چاپه و یا بمباری وجود دارد.

  • استعمال سلاح کیمیاوی:

استعمال سلاح کیمیاوی یکی دیگر از جنایاتی است که اشغالگران در افغانستان انجام میدهند، آنان تنها به استعمال سلاح های عادی بسنده نمی کنند بلکه شواهد و نشانه هایی وجود دارد و تحقیقاتی نیز در این مورد صورت گرفته است که ثابت میسازد نیروهای اشغالگر سلاح های کیمیاوی را در جنگ افغانستان استعمال کرده اند.

  • تبدیل کردن افغانستان به مراکز استخبارات و مواد مخدر:

با آمدن اشغالگران، افغانستان یکبار دیگر به لانهء استخبارات جهانی تبدیل گردید، زمینهء حضور بیشتر از پنجاه کشور مساعد گردیده و هرکدام در کشور شبکه های استخباراتی ایجاد کرده و برای رسیدن به اهداف شوم خود از هیچ کاری دریغ نمی کنند، همچنین پدیدهء مواد مخدر که در زمان حاکمیت امارت اسلامی بصورت یکجانبه محو گردیده و نابود شده بود، متاسفانه در دوران اشغال دوباره به شکل همه جانبه رشد و گسترش یافت و سبب اعتیاد میلیون ها افغان گردید.

  • ازدیاد واقعات و حوادث ظلم شکنجه با زنان:

یک جنایت قابل توجهء دیگر که در نتیجهء تداوم تجاوز ترویج یافت، استفاده از زور و ظلم در مقابل زنان است، همچنین اعمال دیگر غیر انسانی، غیر اخلاقی و غیر افغانی با زنان صورت می گیرد، از همان روزیکه تجاوزگران به این کشور آمده اند، حوادث و واقعات ظلم و شکنجه با زنان بیشتر و بیشتر شده است، از اینرو زنان بسوی خودکشی، خودسوزی روی آورده اند، راپورهای زیادی از تجاوز بر زنان و کودکان به ثبت رسیده است، اگر چه اشغالگران ادعا دارند که زمینهء تعلیم ، آموزش و کار را برای زنان مساعد کرده است، اما اگر عمیقاً و دقیقاً توجه صورت گیرد، برای یک انسان اولتر و حق اساسی داشتن زندگی آرام و آسوده است، که باید محفوظ گردد، در حالیکه با زندگی و آبروی تعدادی از زنان بازی میشود، اگر برای بعضی ها زمینهء کار و تعلیم فراهم شده است ، نمیتوان این را حقوق زن نامید، قابل یادآوری است که ارقام نشر شده در مورد تعلیم دختران حقیقت ندارد، بلکه بیشتر ارقامی تخیلی و اغراق آمیز است، بعضی از مقامات پیشین وزارت تعلیم و تربیهء به اصطلاح ادارهء کابل و ناظران بین المللی در مطبوعات از حقایق پنهان و حیران کننده ای پرده برداشته اند.

ادارهء کابل فاقد اختیار است:

چوکات ادارهء کابل چهارده سال پیش در بون (جرمنی) با ابتکار تجاوزگران پایه گذاری گردیده و با کمک و همکاری آنان بر ملت تحمیل میشود، و از جانب آنان در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اداری کنترول و اداره میشود، نیروی نظامی در هر کشور به مثابهء ستون فقرات آن کشور است، نظامی که نیروی نظامی نداشته باشد ، به معنای اینست که اصلاً هیچ ندارد، و کسی که نیروی نظامی اش در کنترول و اختیار دیگران باشد، بدین معناست که اصلاً استقلال و آزادی ندارد، اردوی به اصطلاح ملی ادارهء کابل از جانب اشغالگران آموزش و تمویل میشوند، خوراک، پوشاک، اباته و اعاشهء شان از سوی آنان انجام میشود، در یک چنین حالتی، آیا این عسکر میتواند بر خلاف امر و دستور آنان به ملت خود خدمت کند؟ آیا چنین نظامی را میتوان مستقل برشمرد؟

ادارهء کنونی کابل مشروعیت قانونی ندارد:

برهمگان واضح و آشکار است که متاسفانه سرنوشت سیاسی ادارهء کنونی کابل در سفارت اشغالگران تعیین میشود! اگر متوجه شوید، چنین نمونه و مثالی وجود ندارد که دو نفر صاحب یک کرسی باشند، در ادارهء کابل در قدم نخست، قدرت و اختیارات نصف، نصف(پنجاه پنجاه) تقسیم شده است، پس از آن از پنجاه، بین خود سی، بیست و ده تقسیم کردند.

جای هیچگونه شک و تردیدی نیست که ادارهء کنونی کابل هیچنوع مشروعیت قانونی ندارد، نه از نگاه قانون اسلامی و نه هم از نگاه قوانین غیر اسلامی، در این مورد مقامات بلندپایهء ادارهء مذکور و محللین سیاسی مسقتل خودشان بارها اظهار نظرهایی داشته اند.

 

فساد اداری:

فساد اداری در حقیقت بیماری سرطانی برای ادارهء کابل است که روزبروز گسترش می یابد، و اکنون جزیی از مسئولیت و وظیفهء رسمی ادارهء مذکور شمرده میشود، اختلاس و رشوت، ظلم و بی عدالتی، زیر پا کردن حقوق عامه اکنون یک سخن و عمل عادی و معمولی شمرده میشود، علاوه بر این در جهان چنان نوع فساد و اختلاسی را سراغ نداریم که در ادارهء مذکور وجود نداشته باشد.

با ایجاد ملیشه های خودسر و تنفگسالار، ایجاد بی امنیتی در میان ملت:

ادارهء کابل به حدی بی کفایت و فاقد صلاحیت است که از تامین امنیت شهر کابل پایتخت کشور نیز عاجز و ناتوان است، و در حقیقت خودشان عامل بی امنیتی هستند؛ زیرا اولتر از همه مقامات بلندپایهء اداره خود قانون را زیر پا می کنند، از سوی دیگر ادارهء کابل با کمک، مشوره و حمایت رهبران خارجی خود در مناطق بسیار کشور ملیشه های خود و اربکی سازی کرده اند، که در این صفوف افراد بی بند و بار، معتاد، جنایتکار و جوانان بیسواد را گردهم آورده و امکانات حاصله بنام آنان را در جیب های خود می ریزند، که اربکی ها نیز در عوض مردم را چور و چپاول می کنند، قتل، دزدی، تجاوز، بی عزتی و بی عفتی از جملهء افعال و اعمال اربکی هاست که بصورت همه روزه و دوامدار در کشور صورت می گیرد.

فرار جوانان از کشور:

یکی از مشکلات و پرابلم های ادارهء کابل بیکاری است، حکومت کردن بر ملت بخاطر این نیست که امر و حکم خود را بر آنان عملی و اجراء کنید، بلکه برای اینست که زمینهء زندگی آرام و آسوده برای ملت را فراهم کنید ، جای بسا تاسف است که جوانان تربیه و بزرگ شده با سرمایهء ملت بجای اینکه در کشور و سرزمین خود کار و خدمت کنند، در نتیجهء بی کفایتی، بی اعتنایی و عدم توجهء ادارهء موجود از سرزمین خود فرار و خارج میشوند. براساس شمارش دقیق اعلام شده است که حدود دوصد هزار جوان در این مدت بسیار کوتاه از کشور خارج شده اند، که در این ارقام زنان و کودکان شامل هستند، که تعدادی از آنان در راه تلف شده و غرق دریا ها شده اند.

تاریخ، اهداف و راهکار امارت اسلامی افغانستان:

دو دهه قبل وقتیکه کشور عزیز افغانستان و ملت مسلمان ما با یک مصیبت عظیم و سرنوشت نامعلوم مواجه بود، یکتعداد از مجاهدین مخلص افغان و شاگردان مدارس دینی تحت قیادت و رهبری عالیقدر محترم امیر المومنین ملا محمد عمر مجاهد رحمه الله برای نجات ملت به پا خواستند، هدف آنها این بود که نا امنی را در کشور خاتمه دهند، کشور را از تجزیه نجات داده و ملوک الطوایفی و زورواکی را نقطهء پایانی بگذارد، مهم اینست که به شکل نظام اسلامی، ثمرهء قربانی های مجاهدین که در نتیجهء جنگ و درگیری های ذات البینی بدست نیامده بود و سبب بدنامی جهاد و مجاهدین گردیده بود، بدست آید.

این یک حرکت افغانی و ملی بود و سرچشمهء قوت آن را حمایت ملت تشکیل میداد، بعد از ظهور خود در کشور امنیت ایجاد کرده و جلو خودسریها را گرفتند، مال، جان، عزت و آبروی مردم و ملت محفوظ گردید. از کشت و قاچاق مواد مخدر جلوگیری کردند، کشور را از تجزیهء محتوم نجات داده و حاکمیت زمینی را تامین کردند، از سرحدات کشور حفاظت کرده و با ایجاد یک واحد اداری و نظام اسلامی در تحکیم و ایجاد وحدت ملی گام عظیم و مستحکمی برداشتند.

امارت اسلامی بعد از تجاوز آمریکا:

بعد از تجاوز آمریکا بر افغانستان ، بزرگان و مجاهدین امارت اسلامی به نصرت الله متعال و حمایت ملت مسلمان افغان بخاطر دفاع از ارزشهای اسلامی و ملی به میدان قربانی و جهاد شتافتند و با وسایل بسیار کم، برای مقابله با تکنالوجی پیشرفتهء جنگی اشغالگران آماده شدند، که با عزم راسخ، غیرت و شهامت و خوصلهء بلند ثبوت پیروزی و موفقیت رابه ملت وجهانیان تقدیم کردند. امارت اسلامی یک حقیقت مسلم بر روی زمین است، اکنون نیز تمام تشکیلات حکومتی، و در برخی مناطق دستآوردهای قابل توجه ای دارد، در بیشتر ساحات و مناطق کشور مردم و ملت به محاکم امارت رجوع می کنند، در بسیاری ساحات کشور امور تعلیمی با کمک و همکاری امارت اسلامی به پیش برده میشود.

امارت اسلامی برای خاتمهء جنگ تحمیل شده از هر دو راهکار نظامی و سیاسی کار گرفته است، و برای حل صلح آمیز مسئلهء افغانستان برای بار نخست در سال ۲۰۱۰ میلادی مطابق با تائید رهبر خود عالیقدر امیر المومنین ملا محمد عمر مجاهد رحمه الله برای گفتگو با ایالات متحده آمادگی نشان داد و بخاطر اعتمادسازی یک سلسله اقداماتی را خواستار شد.

زعامت جدید امارت اسلامی:

بعد از وفات امیر المومنین ملا محمد عمر مجاهد رحمه الله، اعضای شورای رهبری امارت اسلامی، مشائخ عظام، علماء کرام که از اعتبار شرعی اهل الحل و العقد برخوردار هستند، در جریان یک نشستی بعد از شور ومشورهء طولانی، دوست و همکار نزدیک ملا محمد عمر مجاهد رحمه الله و معاون پیشین امارت اسلامی محترم ملا اختر محمد منصور را بحیث امیر امارت اسلامی انتخاب کردند.

قابل یادآوری است که زعیم امارت اسلامی ملا اختر محمد منصور حفظه الله از پیشگامان و مسئولین اولیهء تحریک اسلامی طالبان است، در زمان حاکمیت علنی و بعد از تجاوز آمریکا بر افغانستان، مسئولیت ها و وظایف متعددی را بر عهده داشته است، بعد از تجاوز آمریکا در گسترش مقاومت جهادی و استحکام فعالیت ها رول مهم ایفاء کرد، از افراد قابل اعتماد و بسیار نزدیک ملا محمد عمر مجاهد رحمه الله شمرده میشد، و از مدت شش سال بدینسو عملاً سرپرستی و ادارهء امارت اسلامی را بر عهده داشت.

بعد از منتخب شدن امیر المومنین ملا اختر محمد منصور حفظه الله برای مجاهدین امارت اسلامی و ملت مسلمان افغان یک سلسله بیانیه های صوتی و تصویری منتشر کرد، که در آن بر خاتمهء اشغال، قیام نظام اسلامی، وحدت صف، جلوگیری از تلفات ملکی، گسترش تعلیم دینی و عصری، و ضرورت تامین عدالت و آرامش برای ملت تاکید شده بود، بطور خاص به مجاهدین ارشادات و رهنمودهایی بیان کرده بود که با ملت خود بحیث یک خادم و خدمتگذار رفتار کنید، بر مبنای راپورهای بی اساس و نادرست مردم را نرنجانید، در مناطق و ساحات تحت کنترول و حاکمیت امارت اسلامی زمینهء تعلیم و آموزش علوم دینی و عصری را فراهم کنید. در جلوگیری از تلفات ملکی حداکثر کوشش وتلاش خود را انجام دهید، مشوره کردن با علماء کرام و بزرگان قومی مناطق باید بخشی از کارهای شما باشد، علاوه بر این برای حل مسئلهء افغانستان در کنار راه حل نظامی، دروازهء راه حل سیاسی نیز باز است، که در اینجا نشست ما و شما نمونه و مثال عملی این راهکار است، تا ملت مسلمان و مجاهد افغان از راه صلح آمیز به اهداف مشروع خود برسند.

اهداف امارت اسلامی:

جهاد جاری یک جنگ مقدس ملت مجاهد افغان و برای حصول و بدست آوردن اهداف مقدس و عالی انجام میشود، امارت اسلامی افغانستان در فکر انحصار قدرت نیست، بلکه اهداف بزرگ و عالی اسلامی و ملی را پیش رو گذاشته است، چیزی که آرزوی مشترک هر افغان مومن و غیور این سرزمین است، در کنار دیگران ، خاتمهء اشغال، استقلال کشور، قیام نظام اسلامی و تامین وحدت ملی و عدالت اجتماعی، از جمله اهداف مهم امارت اسلامی هستند.

۱-خاتمهء اشغال:

برای اینکه بتوانیم راه طبیعی و وقار کشور را بازگشایی کنیم، لازم است که استقلال افغانستان اعاده شود، به اشغال نقطهء پایان گذاشته شود، تا افغان ها در تمام بخش های زندگی : سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تعلیمی و دیگر بخش ها به نفع ملت خود فیصله های مقتدر و مورد تائید ملت انجام دهند، این یک حقیقت آشکار است که وجود اشغال زمینه و اسباب تداوم جنگ را مهیا می کند؛ پس باید در قدم نخست باید ما افغان ها این اسباب را از بین ببریم و یا به این فکر کنیم که چگونه انرا از بین برده میتوانیم، این کار در کشور صلح و نظامی مطابق خواست و رضایت ملت در کشور آورده میتواند.

۲– ایجاد نظام اسلامی افغان شمول:

از انجائیکه اکثریت مطلق ملت افغان مسلمان هستند، بناءً در این کشور بدون نظام مستقل اسلامی، نظام دیگری نمیتواند مشکلات را حلا کند، و ملت مسلمان افغان نظام دیگری را قبول نداشته و نمی پذیرند، زیرا تقریباً چهل سال است که برای حصول این هدف قربانی تقدیم کرده و می کنند، و این از نگاه تمام قوانین حق مسلم و ثابت آنان است که مطابق به عقیده و ارزش های خود نظام اسلامی داشته باشند.

امارت اسلامی بر اصل افهام و تفهیم باورمند است، میخواهد که با مشوره و تفاهم همهء افغان ها برای یک نظام مستقل اسلامی افغان شمول کار کند.

۳– تامین امنیت و اعادهء عدالت در کشور:

تامین امنیت و اعادهء عدالت در کشور از اهداف مهم امارت اسلامی است، امارت اسلامی بخاطر آزادی کشور ، از یک طرف با عساکر اشغالگر و همکاران آنها به مقاومت جهادی ادامه میدهد، و از طرف دیگر نمی گذارند که زیر سایهء ادارهء کابل اختطافگران، غاصیبن، و تفنگ سالاران و دزدان زندگی هموطنان ما را ناامن کرده و آرامش را از آنان بگیرند، در تمام کشور سیستم قضایی فعال داریم و بدون وجود هرگونه فساد، مشکلات و مسائل هموطنان را حل و فصل می کنیم، از رسیدن زیان و ضرر به سر و مال هموطنان جلوگیری می کنیم، اگر قوهء عدلی و قضایی امارت اسلامی در کشور موجود نمیبود، تفنگسالاران خودسر مصیبت دههء نود را دوباره در این کشور تکرار می کردند.

۴– از بین تبعیض و تعصبات سمتی و قومی:

امارت اسلامی خانهء همهء افغانهاست، در این خانه از هر بخش کشور افغان های مسلمان و مجاهد دورهم جمع شده اند، همانگونه که در اسلام معیار امانت و تقوی است؛ همینطور معیار رهنمای امارت اسلامی نیز بر همین اصل استوار است، امارت اسلامی با هرنوع تبعیض و تعصب قومی و سمتی مخالف است، و باور دارد که گسترش تعصب زبانی و سمتی در کشور و هوا دادن به آن کار افغان ها نیست بلکه این پروژه بیگانگان است که برای بدست آوردن اهداف شوم خود میخواهند اول افغان ها را بین خودشان با نام ها و القاب مختلف تقسیم و جدا کنند و پس از آن اهداف شوم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود را بدست آورند، باید همهء افغان ها به این نقطه متوجه باشند و برای جلوگیری آن کار کنند.

راهکار داخلی امارت اسلامی:

  • تامین آزادی بیان در چوکات شریعت:

امارت اسلامی خود را به ازادی بیان متعهد میداند، انتقاد سالم را یک ضرورت مبرم برای اصلاح و پیشرفت جامعه میداند، اگر آزادی بیان نباشد، در جامعه فساد و ظلم بوجود می آید، به عدالت اسلامی زیان میرسد، و جامعهء بجای تمدن بسمت وحشت و گد ودی میرود، ما در اسلام اصول و نمونه های عملی برای آزادی بیان داریم که برای ما بحیث رهنمود است، امارت اسلامی از تمام آن جوامع مدنی استقبال می کند که در خدمت ملت افغان کمر همت بسته باشند، و در روشنائی اصول اسلامی و کرامت انسانی خدمت کرده و به آن متعهد باشند.

آزادی بیان باید در چوکات اصول اسلامی و ارزشهای افغانی باشد؛ آن آزادی که مردم را بسوی بد اخلاقی و انحراف می کشاند، و مصالح اسلامی و ملی کشور ما را متضرر می کند، آن نوع آزادی زیان های جبران ناپذیری به جامعهء اسلامی ما وارد می کند.

  • زمینه سازی برای آموزش و تعلیم علوم دینی و عصری:

امارت اسلامی آموزش و فراگیری علوم دینی و عصری را برای ملت افغان یک ضرورت محتوم می پندارد، در عصر کنونی بدون تعلیم پیشرفت های اقتصادی و عمران کشور ناممکن است، همانگونه که بر یک مسلمان یادگیری علوم دین لازم و حیاتی است، همینطور فراگیری علوم عصری نیز لازم و ارزش خاص خود را دارد، در حال حاضر باوجود اینکه امارت اسلامی در مقاومت جهادی برای خاتمهء اشغال مصروف و مشغول است و وسایل مالی کافی در اختیار ندارد، لیکن زعیم امارت اسلامی محترم امیر المومنین ملا اختر محمد منصور حفظه الله در پیام عید خود به مجاهدین هدایت داده بود که در مناطق تحت کنترول خود زمینهء تعلیم و آموزش علوم دینی و عصری را فراهم کنند. همچنین مقام رهبری امارت اسلامی برای گسترش تعلیم علوم دینی و عصری در تشکیلات خود کمیسیون خاصی برای تحصیلات عالی و تعلیم و تربیه ایجاد کرده است که در تمام ولایات کشور نماینده دارند و برای گسترش و ترویج تعلیم کار و خدمت می کنند، امارت اسلامی در این بخش به تلاش های خود اکتفا نکرده بلکه میخواهد کارها و خدمات بیشتر در عرصه انجام دهد.

  • تامین حقوق مشروع زنان در روشنایی اصول اسلامی:

امارت اسلامی در تمام بخشهای زندگی به تامین و اعادهء حقوق زنان که دین مبین اسلام به آنان داده است خود را متعهد میداند، زن در اسلام حق ملکیت دارد، حق میراث دارد، حق علم و کار دارد، امارت اسلامی این نوع حقوق زنان را طوری محفوظ خواهد کرد که حقوق مسلم و روای آنان زیر پا نشود و نه کرامت انسانی و ارزشهای اسلامی آنان با تهدید مواجه شود.

  • جلوگیری از تلفات ملکی:

امارت اسلامی برای جلوگیری از تلفات ملکی استراتیجی و راهکار عملی واضح ایجاد و ترتیب کرده است که وقتاً بوقتاً اعلام میدارد و هم آنرا به تمام مجاهدین خود میرساند، همچنین برای عملی کردن این دستورات بر آنان مقررات خاصی را وضع کرده است، اگر به هر فرد ملکی ضرر میرسد بمعنای اینست که به امارت اسلامی ضرر میرسد، زیرا امارت اسلامی از میان ملت برخاسته و در بین آنان زندگی می کند.

همین ملت است که در پیشبرد مقاومت جهاد جاری با امارت اسلامی همکاری می کند، پس آرامش و حفاظت ملت از اهداف عالی امارت اسلامی است، رهبر امارت اسلامی حفظه الله در پیام عید خود همیشه بر حفاظت سر، جان، مال، عزت و آبروی ملت و مردمان ملکی و جلوگیری از تلفات عامه تاکید کرده است، برای حصول همین هدف نیز یک ادارهء مستقل و با صلاحیتی بنام “ادارهء جلوگیری از تلفات ملکی” ایجاد کرده است.

  • حفاظت از تاسیسات عام المنفعه:

امارت اسلامی ساختن وحفاظت از تاسیسات عام المنفعه را یک ضرورت مبرم برای کشور و زندگی شهروندان خود میداند، پل، پلچک، تونل، بندهای آب، بریشنا کوت ها، مراکز انتقال برق، استخراج معادن، مراکز تصفیهء نفت و سامان آلات آن، ادارات تعلیمی، مدارس، مساجد، مکاتب، پوهنتون ها، مراکز صحی، کلینیک ها، شفاخانه ها و غیره از جملهء تاسیسات عام المنفعه شمرده میشوند و اموال مشترک امارت اسلامی و ملت است و حفاظت از آن را نیز وجیبهء خود میداند، در این مورد امارت اسلامی بخاطر منفعت ملت از پروژهء تاپی و پروژه های ملی دیگر حمایت می کند و برای هرنوع همکاری حاضر است و در جریان عملیاتهای جهادی خود مصالح ملی کشور را در نظر دارد.

راهکار خارجی امارت اسلامی

ایجاد و گسترش روابط با همسایگان و جهانیان بر اساس احترام متقابل:

امارت اسلامی بر اساس احترام متقابل به داشتن روابط نیک و مثمر با کشورهای جهان، سازمان ملل، کنفرانس اسلامی و موسسات جهانی باور دارد  و تمام آن قوانینی که با اصول اسلامی و ارزشهای ملی ما در تضاد نباشد را می پذیریم، از رول و کارکرد مثبت هر کشور که برای آسایش و پیشرفت افغان ها باشد و یا برای تفاهم ، ثبات و صلح منطقه و جهان باشد، استقبال می کنیم.

امارت اسلامی یکبار دیگر بر کشورهای همسایه، منطقه  و جهان در مورد پالیسی خود تاکید می کند که امارت اسلامی اراده ندارد تا برای کشورها و اتباع کشورهای دیگر ضرر برساند و نه به کسی اجازه خواهد داد که از خاک افغانستان به ضرر کسی استفاده کند و به دیگران نیز اجازه نخواهد داد که در امور داخلی ما دخالت کند، اکنون که ما در حال جنگ بر خلاف اشغال در کشور هستیم، در هیچ جای جهان بر علیه کدام حکومت یا ملت در اعمال تخریبی ملوث نبوده و نیستیم که این مثال عملی راهکار ماست.

صلح:

  • ضرورت صلح:

صلح ضرورت اولیهء هر جامعه است و بیشتر از دیگران خواستهء تمام افغان های مظلوم است، بدون صلح زندگی آرام و آسوده و پیشرفت های اقتصادی، تعلیمی ، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ناممکن است، تنها در موجودیت صلح ملت ها و کشورها میتوانند پیشرفت کنند، اما صلح تنها با سخن و شعار بدست نمی آید، بلکه به اراده و عزم مستحکم و عمل آشکار ضرورت دارد، در هرجایی که از ملت ها حق آزادی سلب گردد، و جای انصاف و حق را ظلم و بی انصافی بگیرد، حق ضعیف بزور زیر پا گردد، مسلم است که در انجا صلح از بین میرود.

جنگ بر امارت اسلامی و ملت افغان تحمیل شده است، زیرا کشور اشغال گردیده و اشغالگران و دوستان داخلی آنان یک ادارهء فاسد و دست نشانده را ایجاد کرده اند، پس اولتر از همه باید آن عواملی که سد راه از بین رفتن صلح و تداوم جنگ و درگیری شده اند، از بین بروند.

  • صلح باید راهکار باشد نه یک پروژه یا شعار:

متاسفانه در جریان یک و نیم دهه، صلح تنها در محدوده و بحیث یک شعار بوده است، خارجی ها و ادارهء ایجاد شده توسط خارجی ها بجای ضرورت به صلح، آنرا به دیدهء یک تکتیک می نگرند، زمانی می گویند که صلح می کنیم، بعضاً میگویند که صلح نمی کنیم، چند هزار ملیشه های خودسر ایجاد می کند، بزور اسلحه و جنگ مخالفین مسلح را از بین می بریم، و شریک های دیگرش سخنان دیگری از این نوع میزنند!

  • موقف متزلزل آمریکا در مورد صلح و استعمال پالیسی زور:

پالیسی آمریکا در افغانستان همیشه یک قدم به پیش و دو قدم به عقب بوده است، هیچگاهی متعهد به وعده ها و تضمین های خود نبوده است، بلکه از تضمین های خود بحیث یک تاکتیک استفادهء ابزاری می کند، شما شاهد بوده اید که در طول یک و نیم دهه تمام زور  و قوت خود را استفاده کرد اما کامیاب نگردید، پس از آن صدای صلح را بحیث یک تاکتیک “نه برای حصول صلح واقعی” بلند کرد.

بر آمریکائی ها لازم بود همانطور که مستقیم به افغانستان حمله و تجاوز کردند، همینگونه امروز به پروسهء صلح داخل شود، بر آمریکا لازم است که راهکار واضح و روشنی در مورد صلح اختیار کند و موقف متزلزل که بسیاری اوقات بر جنگ اصرار کرده است و بعضاً شعارهای صلح را بلند کرده، باید در مورد این موقف خود تجدید نظر نماید.

  • تبلیغات منفی در مورد صلح:

تا وقتیکه آمریکا و دیگر دوستان داخلی و خارجی شان در مورد پروسهء صلح به دیدهء یک ضرورت اساسی نگاه نکنند، بدست آمدن و حصول صلح امکان پذیر نیست، از پروسهء صلح نباید بحیث یک حربهء جنگ روانی و تبلیغاتی استفاده شود، اگر چنین نشود، این صلح نه بلکه فریب دادن خود است، وقتیکه برای گفتگوهای صلح زمینه سازی میشود، کنفرانس های بین المللی دایر میشود، حلقات مغرض جلوگیری می کنند، و بسیاری از رسانه ها در ادارهء کابل نیز تبلیغات زهر آگین و منفی می کنند که موانعی در مقابل صلح ایجاد می کند.

ادارهء کابل برای تداوم جنگ از یکسو خارجی ها را دعوت می کند و از سوی دیگر فریاد صلح بلند می کند و این جزئی از راهکار ادارهء کنونی کابل است که بدین ترتیب میخواهد هم برای خود وقت بگیرد و هم بقای لرزان خود را ادامه دهد.

اقدامات مقدماتی در مورد صلح: 

قبل از اینکه گفتگوهای صلح شروع شود، باید تعدادی گامهای مقدماتی برداشته شود، که برای صلح ضروری بوده و شامل بخش اعتماد سازی میشود مثل:

  • باز شدن دفتر:

محلی برای گفتگوها و محلی برای ارتباطات که به شکل دفتر باشد، ضروری است، اکنون امارت اسلامی محل مشخص و آشکاری و یا آدرس رسمی برای گفتگو که یک ضرورت ابتدایی است، ندارد، باید بگوئیم که مجالس منظم برای گفتگوهای مربوط صلح تنها در موجودیت دفتر رسمی شده میتواند، دفتر برای ارائهء بیانیه های مطبوعاتی در مورد صلح نیز لازم است، جواب دادن به سئوالات مردم بحیث یک جهت مسئول و دور کردن نگرانی های ملت، همچنین بهانهء انعده از افرادی که میگویند طالبان آدرس رسمی برای گفتگوهای صلح ندارد نیز از بین خواهد رفت.

  • از بین بردن لیست سیاه:

این یک لیست بی بنیاد و کور است، در این لیست کسانی شامل هستند که هیچگونه ارتباطی با امارت اسلامی ندارند، تعدادی در ادارهء کابل هستند، و افرادی نیز در لیست هستند که فوت کرده اند، پروسهء صلح و موجودیت لیست سیاه دو مفاهیم متضاد هستند که با یکدیگر مطابقت و همخوانی ندارند، بناءً لازم است که لیست سیاه و لیست جایزه ها ختم شوند، تا نمایندگان طالبان بتوانند بدون کدام مانع و مشکل در گفتگوهای صلح که در جاهای مختلف برگزار میشوند، شرکت کنند.

این نیز ضروری است که هر دو جانب صلح در فضای آزاد و بدون هرنوع فشار پروسهء صلح را به پیش ببرند، نه اینکه یک طرف در لیست سیاه باشد و نتواند سفر و رفت آمد داشته باشد و همیشه تحت تعقیب باشد و طرف دیگر آزادانه رفت و امد نموده و کارت لیست سیاه را با خود داشته باشد و هر وقت بخواهد از آن به عنوان الهء فشار استفاده کند، این پروسهء نامتوازن نمیتواند پیشرفت داشته باشد و هیچگاهی نتیجهء مطلوب نخواهد داد.

  • رهایی زندانیان:

آمریکا و رژیم تحت حمایهء آنان گرفتار کردن مجاهدین و افغان های بیگناه و به زندان انداختن انها یک عمل متضاد با صلح است، زیرا آمریکا و رژیم تحت حمایهء انان دها هزار تن از افغان ها و مجاهدین را در زندان های مخفی و آشکار خود زندانی کرده و بر خلاف تمام قوانین با آنها بدرفتاری می کنند، چگونه میتوان یک شخص از یکسو فریاد صلح میزند و از طرف دیگر چنان اعمال نادرست و غیر قانونی انجام دهد؟ این خود یک مانع و سدی مقابل صلح است، برای کم کردن فاصله تا حصول صلح باید جانب مقابل، مجاهدین امارت اسلامی  و افغان های عام را که درزندان های خود تحت شکنجه دارند، را آزاد کنند.

  • تبلیغات زهرآگین در مقابل امارت اسلامی باید متوقف شوند:

ما پیشتر نیز ذکر کردیم که ادارهء کابل و حمایه کنندگان شان میدان تبلیغات منفی و دروغین بر خلاف امارت اسلامی را گرم نگه داشته اند، اکثریت رسانه ها در کنترول ادارهء مذکور هستند و آمریکا از آنان حمایت همه جانبه می کنند، و اتهامات مختلف را به امارت اسلامی منصوب می کنند، که این خود مانعی در مقابل صلح ایجاد می کند، همچنین بعضی حلقات استخباراتی به انجام واقعات نادرست دست میزنند، پل ها را منفجر می کنند، بر شاگردان مکاتب تیزاب میباشد، و بر موترهای ملکی در کنار سرک ها انفجار می کند، اما رسانه های مرتبط با ادارهء کابل با چشمان بسته و کورکورانه این حوادث را به امارت اسلامی منصوب کرده و بر خلاف امارت بصورت مواد خام برای  تبلیغات زهرآگین استفاده می کنند، و نتایجی را نیز اعلام نمی کنند که در نتیجهء تحقیقات ثابت گردد که این اعمال ناروا از سوی مجاهدین امارت اسلامی نه، بلکه از جانب حلقات استخباراتی صورت گرفته است، زیرا آنان فکر می کنند بدین ترتیب خواهند توانست که امارت اسلامی را از ملت و جهانیان منزوی نگه دارد، و زمان اقتدار خود را طولانی تر سازند، در امواج چنین تبلیغات زهر آگین، هر دو بخش حقیقت و صلح قربانی میشود.

موانع در مقابل صلح:

  • اشغال

برای صلح واقعی باید به ارادهء ملت گردن نهاده شود، اشغال خاتمه یابد، زیرا اشغال مادر تمام مصایب و بدبختی هاست، آمدن صلح در افغانستان خروج قوتهای خارجی با یکدیگر مرتبط هستند، زیرا خروج قوتهای خارجی برای آمدن صلح زمینه سازی می کنند، متاسفانه تا هم اکنون آمدن صلح در افغانستان، از جانب بازی کنندگان صلح به عنوان یک تاکتیک استعمال شده است، و این خاک انداختن در چشمان ملت است.

ما مشاهده می کنیم که بعضی جهت ها کوشش می کنند که بجای صلح واقعی امارت اسلامی را به تسلیمی وادار کنند، آنها فکر می کنند که اول باید امارت اسلامی در عرصهء نظامی تضعیف گردد و پس از آن از موقف قوی آنرا را به صلح مجبور نمائیم، اما این تنها فریب دادن خودشان است، که با حقایق میدانی مطابقت ندارد، پشت امارت اسلامی ملت مجاهد افغان ایستاده است، اشغالگران و دوستان آنان باید بپذیرند که هیچ قوت جهان نمیتواند نیرو و زور ملت را از بین ببرد، و نه هم مشکلات و پرابلم ها از طریق امضاء کردن پیمان ها و قراردادهای غیر قانونی هموار میشود، اصل کلام اینست که برای صلح به استراتیژی استوار بر واقعیت ها و ارادهء محکم که جزء مهمی در خاتمهء اشغال است، ضرورت است، نه اینکه در این مورد تفاوت بین گفتار و عمل موجود باشد.

۲- عدم وجود نظام اسلامی

برای صلح و ثبات در افغانستان باید بر نظام مستقل اسلامی افغان شمول توافق گردد که برای افغان ها قابل قبول باشد، و نمایانگر ارزشهای اسلامی و افغانی باشد، زیرا اسلام تنها دین ملت افغان و ضامن ترقی اقتصادی، عدالت اجتماعی و وحدت ملی است.

  ۳- عدم وجود تضمین برای توافقات صلح

پروسهء صلح به تضمین ضرورت دارد، زیرا بدون آن مواد توافقات صلح بصورت درست عملی شده نمیتواند، لهذا سازمان ملل، قوتهای بزرگ، اعضای کنفرانس اسلامی و کشورهایی که زمینه سازی تسهیلات می کنند باید تضمین عملی کردن توافقات داده شود.

۴– قانون اساسی فعلی

قانون اساسی برای هر کشور ضرورت مبرم است، زیرا بدون آن امور پیشرفت کشور و ملت با مشکلات و پرابلم های متعددی مواجه میشود، از طریق قانون اساسی حقوق شخصی، مدنی و سیاسی هر شخص افغان تنظیم و مشخص میشود، چگونگی روابط میان حکومت و ملت را بیان می کند، بر توازن قوه های سه گانهء حکومت روشنائی انداخته، و تشکیلات و صلاحیت های آنان را مشخص می کند، در مجموع راهکار و امور داخلی و خارجی افغانستان را مشخص می کند.

از اینرو امارت اسلامی برای بهبود امور کشور عزیز، ملت غیور و پیشرفت و زندگی آرام و آسوده، یک چنین قانون اساسی را لازم میداند که بر بنیاد اصول دین مبین اسلام، منافع ملی، افتخارات تاریخی، و عدالت اجتماعی استوار باشد، به حقوق کرامت انسانی، ارزشهای ملی و حقوق بشری متعهد باشد و تمامیت ارضی کشور و تمام حقوق هموطنان تضمین شده باشد.

مسودهء قانون اساسی در فضای آزاد حریت از سوی علماء و دانشمندان افغانی ترتیب گردیده و قانون اساسی موجودهء ادارهء کابل بخاطر اینکه عیناً کاپی از غرب میباشد، فاقد هر نوع اعتبار است، که از سوی اشغالگران و در سایهء اشغال بر ملت و جامعهء مسلمان افغانستان تحمیل شده است، این قانون جوابگوی خواسته های افغان ها نیست و از سوی مقامات بلند رتبهء ادارهء کابل بصورت دوامدار نقض می گردد، زیرا مواد آن در بین خود متضاد و مبهم میباشد، لهذا قانون اساسی کنونی به شکل فعلی در مقابل صلح یک مانع بزرگ است.

  • بجای صلح به پالیسی جنگ ادامه دادن:

مذاکرات صلح آمیز و آوردن صلح آن جملاتی است که از سوی رؤسای ادارهء کابل باربار تکرار میشود، اما در عمل بجای گفتگو ، نیروهای حکومتی صدها حملهء زمینی و هوایی انجام میدهند که این نیز مانع دیگری در مقابل صلح میباشد.

خواسته های ما از جهانیان: 

  • ما از ملت های جهان و کشورهای منصف، ملت ها و حکومت های اسلامی، سازمان ملل، کنفرانس اسلامی و بطور خاص از جامعهء علماء جهانی میخواهیم که در راه بدست آوردن استقلال افغانستان با ملت افغانستان همکاری کنند تا ملت مظلوم افغان استقلال خود را بدست آورند و مطابق به ارزشهای اسلامی و ملی خود حکومت مورد پسند خود را ایجاد کنند.
  • ما از تمام ملت های جهان که حکومت هایشان، فرزندان آنان را بر خلاف اراده و خواستشان برای کشتار ملت مظلوم افغان به افغانستان میفرستند، میخواهیم که بر حکومت های خود فشار بیاورند تا نیروها و نظامیان خود را از کشور ما بیرون کنند و فرزندان خود را از مرگ محتوم نجات دهند.
  • از جامعهء جهانی میخواهیم که برای تمامی اعضای امارت اسلامی سهولیات سفر آزادانه را مهیا کنند و در از بین بردن موانع تلاش کنند.
  • آمریکا و دوستان همراهش باید به ارادهء ملت افغان و ملت های خودشان گردن بگذارند، نیروهای خود را بیرون کنند، و دیگر از قتل و کشتار ملت مظلوم افغان دست بردارند، بجای این باید چنان همکاری و کمک کنند که میان ملت ها فضای صلح و آرامش ایجاد گردد و هم در جهان سبب امنیت، ثبات و پیشرفت گردد.
  • بدون اجرائ عدالت، رسیدن به حق و حقیقت ناممکن است، ما از کشورهای جهان میخواهیم که صدای امارت اسلامی در سطح جهان شنیده شود و فرصت اظهار نظر برایشان میسر گردد، تا در مورد واقعیت های موجود افغانستان نظر و حقایق را از نزدیک به جهانیان برسانند، زیرا قضاوت یکطرفه که اکنون بر خلاف امارت اسلامی انجام میشود، سبب تداوم ظلم وجنگ میگردد
  • امارت اسلامی به همگان اعلام میدارد که اعمال تخریب کردن، سوزاندن مکاتب و مسموم کردن شاگردان را تقبیح می کند و در چنین اعمال ناروا دست ندارد، بناءً از تمام رسانه ها خواست ما اینست که مطابق اصول ژورنالیزم، واقعیت ها را منعکس کنند و طبق راهکارهای مشخص حکومتی ما را قربانی تبلیغات خود نکنند.