نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نویسنده: سعید مبارز تولد و دوران کودکی: شهید حاجی هیواد که نام اصلیاش ملاجیلانی است، فرزند ملا غلامفاروق و از قوم «سردار» میباشد که در تاریخ ۱۳۵۵ ه.ش، در منطقهٔ جوی سوراخ ولسوالی تیورهٔ ولایت غور در یک خانوادهٔ دیندار و علمی دیده به جهان گشود. شهید ملا جیلانی دروس مقدماتی خویش را نزد پدر […]
نویسنده: سعید مبارز
تولد و دوران کودکی:
شهید حاجی هیواد که نام اصلیاش ملاجیلانی است، فرزند ملا غلامفاروق و از قوم «سردار» میباشد که در تاریخ ۱۳۵۵ ه.ش، در منطقهٔ جوی سوراخ ولسوالی تیورهٔ ولایت غور در یک خانوادهٔ دیندار و علمی دیده به جهان گشود. شهید ملا جیلانی دروس مقدماتی خویش را نزد پدر و جدشان که عالم دین و مدرس بودند، فرا گرفت. در زمان جهاد مردم افغانستان در مقابل اشغال شوروی، پدر ملاجیلانی، از ولایت غور به ولسوالی نادعلی ولایت هلمند هجرت نمود. سپس شهید ملا جیلانی در حالی که تازه به دوران جوانی رسیده بود، در اثر تشویق و حمایت خانوادهاش، جهت فراگیری علوم دینی عازم کویتهٔ پاکستان شد.
تعلیم و دوران جوانی:
زمانی که بیش از پنج ملیون افغان در کشور همسایه به عنوان مهاجر زندگی میکردند و در کمپهای مهاجرین مقیم در بلوچستان و خیبرپختونخواه پاکستان، صدها مدرسهٔ دینی فعال بود، شهید ملاجیلانی پس از فراگیری دورهٔ تعلیمات مقدماتی نزد پدر و جدش، به پاکستان رفته و در همان مدارس، دروس دینی خویش را آغاز نمود و تا سالهای ۱۳۷۶-۱۳۷۵ در شهر کویتهٔ پاکستان نزد عالم مشهور، مولوی محمدابراهیم صاحب سپری نمود و اکثر کتب متداوله را خواند.
در همین سالها بود که تحریک اسلامی طالبان، جهت ختم و نابودی جنگهای داخلی خانمانسوزی که در کشور شعلهور گردیده بود، و همچنین مبارزه با شر و فساد، فعالیتهای نظامیاش را از ولایت قندهار شروع نمود. تحریک اسلامی طالبان پس از گذشت چند ماه، چندین ولایت جنوب و جنوبشرقی را فتح نموده و به سمت ولایت هرات در حال پیشروی بود که در همین زمان شهید ملاجیلانی نیز دروس مدرسه را گذاشته و به صفوف مجاهدین تحریک طالبان پیوست.
خانواده:
از آنجایی که خانوادهٔ شهید حاجی جیلانی مردم متدین، اهل علم و دانش هستند، از لحاظ اجتماعی دارای جایگاه خاصی بوده و در نزد مردم منطقه از محبوبیت و احترام ویژهای برخوردار هستند. خانوادهٔ حاجی صاحب که یک خانوادهٔ علمی هستند، با مردم، علما و شخصیتهای سیاسی، روابط عمیق و گسترده دارند و این روابط و تعلقات، تأثیر خاص و نقش بسزای را در زندگی جهادی و سیاسی حاجی صاحب جیلانی گذاشته و ایشان را در تمام ادوار زندگیشان کمک کرده بود.
جهاد و مبارزه در مقابل شر و فساد:
شهید ملاجیلانی ابتدا فعالیتهای جهادی خویش را از ولایت هرات شروع نموده و تحت قیادت مولوی صاحب عبدالقدیر مشغول مبارزه بود. پس از اینکه ولایت نیمروز فتح شد، شهید حاجی جیلانی مدتی را در آنجا تحت قیادت شهید ملا نورالحق به فعالیتهای نظامیاش ادامه داد و سپس مدتی را در بخش معارف خدمت نمود.
پس از آنکه مجاهدین تحریک اسلامی طالبان اکثر ولایات را فتح نمود و نظم و امنیت در ساحات مفتوحه برقرار گردید، شهید حاجی جیلانی -تقبلهالله- جهت ادامهٔ تحصیل، از انجام وظایف رسمی و مشغولشدن به امور دولتی، صرفنظر کرد و به سمت ولایت هلمند رفت و در مدرسهٔ جهادی آن ولایت، دروس خویش را مجددا آغاز نمود.
در آن زمان هرگاه که در صفوف مقدم جنگ با باغیان و مفسدین، نیاز به نیروی کمکی میشد، تشکیلهای بزرگی از مجاهدین و طلاب داوطلب مدارس جهادی مجهز گشته و به میدان نبرد فرستاده میشدند. زمانی که حاجی جیلانی صاحب در مدرسهٔ جهادی ولایت هلمند مصروف فراگیری دروس خویش بود، هرگاه از این مدرسه جهت تقویت صفوف مجاهدین، افراد داوطلب فراخوانده میشدند، ایشان نیز به صفوف مجاهدین پیوسته و در جهاد سهیم میشدند.
ایشان در تشکیل بزرگی که از تونل سالنگ عبور کرده و بغلان را فتح نمود و سپس در ولایت کندز محاصره شد، حضور داشت و در همین محاصره زخمی شد و هفتماه جهت تداوی و فعالیتهای جهادی در کندز باقی ماند.
حاجی جیلانی در فتوحات بزرگی که در سمت شمال از فاریاب شروع شد و در ادامهاش ولایات جوزجان، سرپل، مزار شریف، سمنگان و بغلان نیز فتح شد، سهم فعال داشت و تحت قیادت مولوی صاحب حبیبالله مسئول تشکیل مدرسهٔ جهادی ولایت هلمند فعالیت مینمود. ایشان در فتح دوم ولایت تخار نیز شرکت داشتند.
حاجی جیلانی در اواخر امارت اسلامی فعالیتهای جهادیاش را در ولایت هرات ادامه داد و به عنوان دلگیمشر مجاهدین منصوب شد. حاجی هیواد تشکیلهای متعددی را در ولایات غور و هرات، جهت سرکوبنمودن بغاوتگران و مخالفین نظام، رهبری نموده و با آنها مبارزه کرد.
زمانی که آمریکاییها در سال ۲۰۰۱م، افغانستان را اشغال نمودند، باغیان و مخالفین امارت اسلامی در نقاط مختلف کشور قدعلم نمودند که از آن جمله نیروهای تورن اسماعیل و غازیمحمد در ولسوالیهای شرقی ولایت هرات ( پشتون زرغون، اوبه و کروخ) تحرکات و حملاتشان را علیه مجاهدین آغاز نمودند.
شهید حاجی جیلانی بهخاطر جلوگیری از این حملات، با مجاهدین تحت فرمان خویش، به مناطق طاقچه، تاغونکوه و گروه، بازگشت و از آنجا علیه مزدوران آمریکا حملات کوبندهای را انجام داد. در همان زمان بود که از طرف بزرگان، مسؤولیت نظامی ولسوالی کروخ به وی سپرده شد.
پس از سقوط ولایات شمالی، جنگ در مرکز ولایت هرات شروع شد. حاجی جیلانی با افراد خویش به داخل هرات رفت؛ اما چون دشمن با حمایت طیارههای بمبافکن آمریکا در حال پیشروی بود، شهید حاجی جیلانی با رفقای خویش به سمت ولسوالی شیندند عقبنشینی کرد. پس از آن به ولایت هلمند و سپس به ولایت قندهار رفتند و در آنجا مدت بیستروز با شهامت و مردانگی در مقابل آمریکا و مزدورانشان جنگیدند.
در جنگ قندهار، رهبری جنگ، به دست شخص امیرالمؤمنین ملا محمدعمر مجاهد -رحمهالله- بود و در هر موقعیت که ضرورت میشد، مجاهدین را اعزام مینمود.
قاری سعید به نقل از حاجی بشیر؛ یکی از همسنگران حاجی جیلانی مینویسد: «ما در آن زمان در ولسوالی پنجوایی و اطراف شهر بودیم و منتظر بودیم تا اگر نیروهای آمریکایی پیاده شوند، بر آنها حمله کنیم. بعد از آن به دستور ملاصاحب به سمت ولسوالی «معروف» و «ارغستان» فرستاده شدیم. گلآغا شیرزی و آمریکاییها از طرف ولسوالی ارغستان در حال پیشروی به سمت مرکز شهر بودند که ما علیهشان حملات سختی را آغاز نمودیم که در نتیجه، آنها مجبور به فرار شدند. سپس آنها راهشان را از ولسوالی معروف تغییر داده و به طرف تختهپل رفتند».
شهید ملاجیلانی تا روزی که مجاهدین امارت اسلامی، شهر قندهار را رها کردند، در ولسوالی معروف بود و پس از آن به سمت خانهاش در ولسوالی نادعلی ولایت هلمند رفت و مدتی را خانهنشین شد.
جهاد در مقابل اشغال آمریکا:
در سال اول اشغال آمریکا، ملاجیلانی بهخاطر اینکه زمینهٔ آغاز جهاد مساعد نبود و هیچ نوع هماهنگی و ارتباط با دوستان، مجاهدین و بزرگان رهبری وجود نداشت، در منطقهٔ بولانِ لشکرگاه، مرکز ولایت هلمند، مصروف امامت شد و پس از آن بهخاطر ادامهٔ تحصیل و فراگیری کتابهای باقیمانده، به منطقهٔ مشدیان ولسوالی موسیقلعهٔ ولایت هلمند رفت و در مدرسهٔ شیخ صاحب محمدلعل مصروف فراگیری علوم دینی شد.
سپس در سال دوم اشغال که تا اندازهای اوضاع آرام شد و اشغالگران و اجیرانشان از نبود بزرگان و رهبران مجاهدین امارت اسلامی مطمئن شدند؛ ملاجیلانی، تعدادی از رفقای جهادی خویش را جهت مشوره و آغاز جهاد در مقابل اشغال آمریکاییها جمع نمود.
قاری عبدالستار سعید به نقل از حاجی بشیر مینویسد: «در این مجلس به آغاز جهاد توافق نمودیم و سپس من و حاجی صاحب یک موترسایکل پیدا نموده و جهت بازدید و تعیین یک موقعیت بهعنوان مرکز جهادی، به ولسوالی واشیر سفر کرده و از کوههای آن بازدید نمودیم. کوههای واشیر منطقهٔ مناسبی برای انتخاب آن به عنوان مرکز جهادی بود.
سپس با مالداران و مردم مناطقِ اطراف آن کوهها ملاقات نمودیم. آنها در مقابل اشغالگران آمریکایی حساس بوده و به ما وعدهٔ قطعیِ حمایت و همکاری دادند. سپس در بین سنگهای بزرگ، ساحهای درست کرده و بعضی مواد خوراکی چنده نمودیم.
بعد از آن عدهای از دوستان هم به ما پیوستند و بدین ترتیب اولین قرارگاه جهادی ما در کوههای واشیر هلمند فعال شد و این اولین مرکز جهادی ما بود.
در سال سوم اشغال که ما از داشتن یک قرارگاه جهادی خوشحال بودیم و تعداد ما نیز به ده نفر مجاهد رسیده بود، موضوع برگزاری انتخابات در میان بود و از طرف اشغالگران و حکومت اجیر، آمادگیها برای برگزاری آن گرفته میشد وما تا آن زمان هیچ نوع عملیات جهادی را انجام نداده بودیم، روزی با دو موتر راهی جایی بودیم که چشممان به کاروان موترهای دشمن در مسیر شاهراه قندهار- هرات افتاد.
از این کاروان که متشکل از ۱۲ عراده موتر بود، به سرعت گذشته و در مسیرشان در ولسوالی دلارامِ ولایت نیمروز، کمین کردیم و موفق به اجرای عملیات علیهشان شدیم.
پس از گذشت مدتی از این حمله، یک شب به مرکز ولسوالی واشیر ولایت هلمند حمله نمودیم و در نتیجهٔ آن، ولسوالی فتح شد و خسارات هنگفتی به دشمن وارد شد. لله الحمد.
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.