قدر زر زرگر شناسد / قدر گوهر گوهری (قسمت آخر)

حقانی هروی امام ابویوسف به نزد خلیفه هارون الرشید آمد و هارون از جناب ایشان راجع به مطلقه شدن خانم شان پرسید و جریان را به ایشان بطور مفصل توضیح داد؛ اما ابویوسف بعد از شنیدن و استفتاء برخلاف انتظار علماء و اهل مجلس فرمودند که زبیده طلاق نشده است. هارون که از همه خوشحال […]

حقانی هروی

امام ابویوسف به نزد خلیفه هارون الرشید آمد و هارون از جناب ایشان راجع به مطلقه شدن خانم شان پرسید و جریان را به ایشان بطور مفصل توضیح داد؛ اما ابویوسف بعد از شنیدن و استفتاء برخلاف انتظار علماء و اهل مجلس فرمودند که زبیده طلاق نشده است.
هارون که از همه خوشحال تر شد و علمای حاضر که حیران شده بودند پرسیدند که چگونه؟
امام ابویوسف رحمه الله فرمودند به حکم قرآن شریف در سوره مبارکه “تین” آنجا که می فرمایند: “ولقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم” و ما انسان را در زیباترین و مقبول ترین قالب آفریدیم یعنی مقبول تر از هر شی حتی آن چیزی که هارون در شب به آن اشاره کرده است حالا اگر چه ظاهرا آن شی به نظر زیباتر باشد اما قرآن انسان را مقبول ترین گفته است و خانم هارون نیز انسان است!
با این توضیح علمای حاضر قناعت کرده و بر علمیت امام ابویوسف تحسین گفتند.
شاه نیز گویا زیبده را الله از نو به وی داده باشد بسیار خوشحال شد و به همین مناسبت، مجلسی ترتیب داد و تمام حاضرین را طعام و تحفه عنایت کرد؛ اما در وقت طعام، امام ابویوسف را کنار دست خود نشاند و با غذای مخصوص در ظرف مخصوص خود ایشان را شریک ساخت و گفت اینهمه تقدیر در واقع تقدیر از علمیت شما است.
وقتی ابویوسف آن منظره را دید و حضور در مجلس شاه و همکاسه شدن با وی را دریافت؛ ناگهان قبل از آنکه چیزی بخورد به یاد حرف استاد بزرگوارش امام ابوحنیفه رحمه الله اُفتاد که فرموده بود: یعقوب درس بخوان که روزی …
اشک در چشمان ابویوسف جمع شد و گلویش بغض کرد؛ شاه دید که امام ابویوسف یکدفعه تغییر چهره داد پرسید جریان چیست چرا به جای خوشحالی یکدفعه غمگین شدی؟
امام ابویوسف فرمود: چیزی نیست به یاد سخن استادم ابوحنیفه رحمه الله افتادم ای کاش زنده می بود و می دید که شاگردش به کجا رسیده است.
از آن پس هارون الرشید امام ابویوسف را بسیار نوازش داد و منصب قاضی القضاه را به ایشان سپرد و او نیز در گسترش فقه حنفی و علوم استاد بزرگوارش از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
نتیجه اخلاقی از داستان:
اینکه انسان ها عموما صاحب استعدادهای خوب و عالی هستند ولی قدر انسان های خوب و ارزشها را آدمهای شریف و ارزشمند می شناسد مثل زرگر که قدر زر را خوب می داند.
پس مبادا هیچ انسانی را دست کم گرفت چون شاید در وی چنان استعداد و صلاحیت باشد که اگر خوب قدر و برایش فرصت داده شود و زمینه برایش مساعد گردد تا استعدادهای خود در بخش های گوناگون را نشان دهد به جامعۀ اسلامی بسیار مفید واقع می شود.
پایان.