عملیات شهادت طلبانه (قسمت دوم)

ابوالحکمت غوری خلاصه وفشرده بحث: ازین بحث دوچیزدانسته شد اول اینکه اطاعه امیر درمسایل اختلافی لازم است ودوم اینکه اهل علم وتقوی درزمان حادثه بعدازفکر درجوانب قضیه هرچه فیصله نمودند بحکم شریعه لازم القبول میباشد :اکنون باید درمقصد شروع کرد : این معلوم است که حملات استشهادی که درزمانهای ما رواج دارد بدودسته تقسیم میشود […]

ابوالحکمت غوری

خلاصه وفشرده بحث:

ازین بحث دوچیزدانسته شد اول اینکه اطاعه امیر درمسایل اختلافی لازم است ودوم اینکه اهل علم وتقوی درزمان حادثه بعدازفکر درجوانب قضیه هرچه فیصله نمودند بحکم شریعه لازم القبول میباشد :اکنون باید درمقصد شروع کرد : این معلوم است که حملات استشهادی که درزمانهای ما رواج دارد بدودسته تقسیم میشود :۱: همان حمله که چندتن ازمجاهدین قهرمان وسربکف بشکل ګروهی بالای کدام قرار ګاه ویا یک مرکزخصوصی دشمن حمله میکنند وبا اسلحه خود میجنګنند تا که بمقام شهاده نایل ګردند : وصوره :۲: اینکه بعضی مجاهدین واسکت مملو ازمواد منفجره را دربدن خود نموده وبالای کدام شخص مهم دشمن ویا کدام موتر حامل شخص بلند رتبه ومضر دشمن ویا کدام موترحامل موادنقلیه دشمن که تخریب آن برای دشمن ضربه وتاوان بزرګ وبرای مجاهدین سهوله را دربغل دارد ویا برای ازبین بردن موانع ازراه مجاهدین که میخواهند به اهداف بلندتر ومهم تر برسند حمله میکند که خودشخص کشته شده ودشمن رانیز ضربه میزند ویا اینکه بکدام موتر مملوازمواد انفجاری جاسازی شده برای ازبین بردن کدام قرارګاه ویا سیمینار ویاکاروان مخصوص دشمن ازطرف بزرګان ورهبران جهادی سوارشده وموتررا برده منفجر میسازد تا به دشمن ضربه شدید وارد نماید اګرچه خود ش نیز کشته میشود وهریک ازین دوصورت حکم جدا دارد که بطورکوتاه وخلاصه بیان میشود؟

:  حکم صورت اول:

این عمل ازصحابه کرام رضوان الله تعالی علیهم  نقل شده است چنانچه درجنګ با مسیلمه الکذاب براء بن مالک رضی الله تعالی عنه خودرادرداخل باغ بین لشکرمسلح وآماده جنګ ودفاع ازمسیلمه انداخت درحالیکه نظر بظاهر حال میتوان ګفت که صد درصد ګمان زنده ماندن نبود  واین کار را کسی رد نکرد وهمچنین درجنګ روم کسی ازصحابه کرام درداخل صف رومیان دوید درحالیکه همه لشکریان اسلام فکرنمودند که این شخص صد درصد کشته میشود وتعدادی فریاد زدند نفس خودرابدست خود هلاک کرد وحضرت ابوایوب انصاری رضی الله تعالی عنه همین شبه را برطرف نمود وهمه قناعه کردند که این عمل طلب شهاده واظهار غیره درمقابل دشمنان اسلام است نه هلاکه وهم چنین واقعات دیګری ازصحابه کرام رضوان الله تعالی علیهم اجمعین نقل شده که بیان کننده همین قسم فداکاریها میباشد وهمه فقهاء کرام اسلام رحمهم الله تعالی بصراحه وروشنی کامل ذکر نمودند که اګر یک مجاهد دربین صف دشمن حمله میکند درحالیکه صد درصد خطر کشته شدن آن وجود دارد اګردرین عمل آن بدشمن ضربه سخت وارد شود مثل اینکه امیر شان کشته شود ویا اینکه لشکریان کفار بترسند ووحشت زده شوند ویا اینکه دیګرمسلمانان ازین کاراین شخص جرأه وشوق پیدا نمایند وبردشمن حمله کنند  ویا دیګرمنفعه سیاسی ونظامی دربغل داشته باشد این کار جایز بلکه مستحب میباشد وبعضی علماء نوشته اند که اګر دیګرهیچ فایده نباشد لیکن تنها مقصود شخص رسیدن بشهاده وشوق جنه باشد نیز مستحب است چنانچه یک صحابی ازنبی کریم صلی الله علیه وسلم سؤال کرد که اګر من اکنون جنګ کنم وکشته شوم درجنه میروم نبی علیه السلام فرمودند بلی پس همان صحابی خرماهای را که باخود آورده بود ومصروف خوردن بود انداخت ودرمیدان جنګ دوید وجنګ کرد تاکه شهید شد این حکم را علماء چهارمذهب حق درکتب خود نوشته اند که ازجمله ردالمحتار وفقه اسلامی وموسوعه الفقهیه وتفسیر قرطبی واحکام القران ابن عربی وتفسیر روح المعانی ومجموعه الفتاوی ابن تیمیه رحمهم الله تعالی میباشد واین مسأله درکتب فقه بنام مسأله الانغماس فی العدو یادمیشود بطوراګثر ودربعضی کتب بنامهای مشابه این نیزیاد شده است وتفصیل بیشتر این  موضوع را علامه ابن نحاس دمیاطی :رحمه الله تعالی:محدث وفقهی معروف تقریبا پنجصد سال پیشتر بلکه بیشتر ازآن درکتاب مشهورخود مشارع الاشواق ومصارع العشاق نوشته است که باید درهمان کتاب مطالعه نمود:

« حکم مسأله دوم»

این یک حقیقت انکارناپذیراست که این عمل درزمان رسول الله صلی الله تعالی علیه وسلم وصحابه کرام رضوان الله تعالی علیهم اجمعین موجود نبوده است ونه کفارآن زمان مانند کفارامروز امکانات تانګ وطیاره  را دراختیار داشتند وآنچه همه علماء امه مسلمه ازسلف تاخلف رحمهم الله تعالی بآن اتفاق دارند اینست که باید مسلمانان چیزی را که درتوان دارند وبه دشمن بیشتر ضربه وارد میکند استعمال نمایند ونیز همه علماء کرام درین مسأله اتفاق دارند که درجنګ وغیر جنګ حالات عادی وحالات اضطراری احکام مختلف دارند بسیار چیزها میباشد که درحاله اختیار درست نیست لیکن درحاله اضطرار ومجبوری حکم جواز را کسب می نماید چون الضرورات تبیح المحظورات واین نیز یک حقیقت است که ضروره هرکار را اهل همان کار میدانند بهمین عله است که الله متعال درقران مجید مسلمانان را دستور دادکه از پخش نمودن ومشهور ساختن هر خبرازاخبارجنګ  خبرکامیابی باشد ویاخبر شکست باید خود داری نمایند واین موضوع را باهل آن واګذار شوند تا آنها استنباط ونظر نمایند که منفعه درپنهان کرد ن همان خبراست ویا درافشاء نمودن آن

: اتفاق علماء دین :

ودرین مسأله همه علماء اتفاق دارند که اګر ضروره جهادی ایجاب نماید ویا منفعه عمومی مسلمانان دران نهفته باشد بحکم الضرورات تبیح المحظورات وبحکم اینکه تحمل ضرر ادنی برای دفع ضرر اعلی لازم است این عملیات جایز بلکه ګاهی لازم میباشد لیکن یکد سته ازعلماء نظر بنابودن ضروره ویا منفعه ویابودن ضرربیشتر درین ګونه عملیات ویا نظر بنابودی نیه نیک وشرعی این عملیات را حرام وناجایزګفته اند وچون فیصله وحکم آنان درمورد یک سؤال خاص قرار داشته است لذا حکم شان نیز خاص میباشد وبهمین عله است که بعضی ازعلماء ومشایخ مشهور عرب چون علامه شوکانی وشیخ عثیمین وشیخ ابن باز رحمهم الله تعالی دربعضی فتواهای شان این نوع عملیات راجهاد بلکه بلندترین نوع جهاد ګفته ودربعضی دیګر این ګونه عمل را حرام وخودکشی ګفته اند درحقیقت اختلاف حکم نبوده بلکه اختلاف مسأله وشرایط بوده است چنانچه شیخ محمدانورشاه کشمیری رحمه الله تعالی دراکفارملحدین نوشته است که ګاهی شخص عمرونام  دارای چندکار وصفت است مثلا وګاهی یک شخص درنزد یک مفتی رفته ویک صفه عمر و رابیان کرده حکم میخواهد پس مفتی مطابق بهمان صفه حکم میکند وشخصی دیګری رفته باعتبار یک صفه دیګر عمرو حکم میخواهد ومفتی بهمان اساس حکم میکند پس ګاهی فیصله وفتوای دومفتی درحق عمرو تعارض پیدامیکند وګاهی فیصله وحکم یک مفتی در رابطه بعمرو مختلف میشود چون صفات واحوال درسؤالها مختلف بوده است

:خلاصه وفشرده حکم این مسأ له:

وخلاصه حکم این مسأله اینست که نه مطلقا بدون قید وشرط جایزاست ونه مطلقا ناجایز است بلکه باعتبار شرایط که ازجمله حسن نیه یعنی نیه دفاع ازدین وازبین بردن فساد وفتنه کفر از زمین وکوتاه نمودن ظلم وتعدی دشمنان مسلمانان وترساندن ایشان تا ازبسیار ګشت وګذار بین مسلمانان منع شوند وتقاضای ضروره جهادی وبودن این کار تحت قیادت وسرپرستی علماء واهل تقوی که ضروره وعدم ضروره منفعه وعدم آن ویا مقایسه نمودن نفع وضرر را بدانند جایز میګردد وبنا برنا بودن این شرایط ناجایز میګردد

:دلایل جوازاین مسأله درحال حاضر:

و اکنون درین مسأله دودلیل جوازوجود دارد دلیل اول

(۱) فیصله علماء واهل تقوی :

چنانچه پیشتر ګفتیم که همه علماء این عمل را جایز میدانند بدوشرط

:۱: بودن ضروره جهادی و:۲: درپی داشتن منفعه وضرر عمومی

:اسباب اختلاف علماء درین مسأله:

لیکن درنظر بعضی علماء چون دربعضی صورتها که ازایشان سؤال شده است این هردوشرط ویا یکی ازان دو موجودنبوده ازهمینجهه حکم بعدم جوازنموده اند بهمین عله همان علماء دریک فتوی دیګر شان همین عمل راجایز ګفته اند پس نظر بهمان حدیث که درمعارف القران ازکتب حدیث بروایت حضرت علی رضی الله تعالی عنه نقل شده باید درین مسأله ما ازهمان علماء پیروی کنیم که اهل علم وتقوی میباشند نه ازکسانی که درلباس عالم لیکن درحقیقت هم مسلکان علماء یهود باشند درتحریف وتغییر آوردن د ر همان دسته احکام دین که مخالف بخواسته وخواهشات نفسهای شان باشد واین معلوم است همان دسته ازعلماء که پیروی کفار جهان را بخودلازم ګرفته وپیروی دیموکراسی شدند ومیګویند که اسلام همه مشکلات ماراحل نمیکند مجبورمیباشند برای فراهم نمودن زمینه همکاری کفار وحاکم ساختن دیموکراسی هرعمل وکاری را که مانع باداران شان باشد ناروا وخلاف شریعه اعلان کنند چنانچه جهاد باکفار متجاوزدرممالک اسلامی رانیز تروریستی ودهشتګردی می نامند لیکن این اشخاص درحقیقت ازنظراسلام مسلمان ګفته نمیشوند اګرچه حافظ قران وحدیث هم باشند پس فیصله وفتوای شان دراسلام چه اعتبار وارزش دارد اګر این ګونه فیصله ها وفتواها دراسلام مداراعتبار میبود فیصله علماء یهود درحق پیامبراسلام صلی الله علیه وسلم قبول میشد که ګفتند کفار مکه المکرمه ازمسلمانان بهترند بلحاظ طریقه کار وعمل وهمین دسته ازعالم نمایان این عمل راانتحار ویاخودکشی میګویند درحالیکه خودکش کسی میباشد که فقط مقصودش کشتن نفس خودش برای خلاصی ازمشکلات وپریشانیهای زندګی ویا دفع عار وننګ ویا خلاصی ازدرداست چنانچه روزانه درغرب خصوصا دربین عساکرآمریکا این کار صورت میګیرد  وخودکش هیچ وقت بین مردم نمیرود ودرپی تمیز بین دوست ودشمن نمیباشد …

این مطلب ادامه دارد …