شرایط عسکری در اسلام (۳)

شرایط عسکری در اردوی اسلام کسانی به عسکری، وسربازی گرفته میشود که دارای شرائط ذیل باشد: ۱ ـ بلوغ: سـن بـلوغ در اسـلام ، همانند بیشتر ممالک امروزى ، شانزده سالگى در نظر گرفته شده اسـت .عسکری و سـربـازى تـنـهـا بـه مـردان بـالغ مـحـدود نـمـى شود، بـلکـه زنـان بـالغ را نـیـز شامل مى شود. رسول خدا(ص […]

شرایط عسکری

در اردوی اسلام کسانی به عسکری، وسربازی گرفته میشود که دارای شرائط ذیل باشد:
۱ ـ بلوغ:
سـن بـلوغ در اسـلام ، همانند بیشتر ممالک امروزى ، شانزده سالگى در نظر گرفته شده اسـت .عسکری و سـربـازى تـنـهـا بـه مـردان بـالغ مـحـدود نـمـى شود، بـلکـه زنـان بـالغ را نـیـز شامل مى شود. رسول خدا(ص ) زنان خویش را همانند دیگر زنان به قید قرعه ، در جنگ شرکت مى داد.(البته برای کارهای خاص تهیه غذا، پرستاری از مجروحین،وانتقال آنها ازمیادین جنگ)
در روزگـار خـلفـاى راشدین و امویان ، شرکت زنان در جنگ مورد اعتراض کسى نبود. اما پس ‍ از روى کـار آمـدن عـبـاسـیـان ، فقهائی پیدا شدند که شرط پنجم یعنى( مرد بودن) را به شرایط سـربـازى افـزودنـد. بـا ایـن کـار اردوی وارتش اسـلام از عـنـصـرى فـعـال ، کـه بـه روحیه و تعداد نیروهاى آنان مى افزود، محروم گشت ؛ و این انحرافى بود از ایشان که اجماع آن را تایید نمى کند.
۲ ـ اسلام:
(مـسـلمـان بودن ) از آن رو جزو شرایط سربازى قرار داده شده است که سرباز از روى اعتقاد و اخـلاص از قـلمـرو اسلامى دفاع کند. ایمان یکى از مهم ترین اسباب وعناصر پیروزى است ؛ زیرا انسان بـى ایـمـان هـرگـز مثل کسى که به استقبال مرگ مى رود نمى جنگد و ممکن نیست که از خود پایدارى و سرسختى نشان بدهد؛ و از این رو هرگز پیروز نخواهد شد.
۳ ـ سلامت:
سـربـاز بـایـد از سـلامت کامل و عقل سلیم برخوردار باشد. یکى اسباب ناتوانى سربازان ، بیمارى مزمن ـ که امید بهبودى در آن نمى رود ـ و کورى است .
۴ ـ دلاورى:
مـعـنـاى دلاورى ایـن اسـت کـه سـربـاز از بـنـیه اى نیرومند برخوردار بوده با جنگ آشنا باشد، تـوانـایـى اسـتـفـاده از اسـلحـه را داشته بـاشـد، سـخـتـیـهـاى سـفـر را بـتـوانـد تحمل کند و ترسو هم نباشد.
بسیج:
بسیج به دو بخش تقسیم مى شود و هر بخشى جایگاه ویژه وخاص خودش را دارد :
۱ ـ بـسـیـج عـمـومـى :

ایـن نوع بسیج به منظور دفاع است یعنی درحالتى که قلمرو اسلامى مورد تجاوز قرار گیرد اعلام مى شود. هر کس که از این نوع جهاد تخلف ورزَد، به نفاق نسبت داده مى شود و شدیدترین کیفرها بر او اعمال مى شود.
در چنین وضعیتى ، جهاد، به تعبیر فقهاء فرض عین است .(ودر اصطلاح نظامی امروزی یعنی بسیج عمومی) معناى بسیج عمومى ایـن اسـت کـه تمام کسانى که توانایى حمل سلاح را دارند، براى شرکت در جنگ
فراخوانده شوند.
۲ ـ بـسـیج خاص :

 این نوع بسیج هنگامى اعلام مى شود که دشمن در سرزمین خودش ‍ مورد تهاجم قـرار گـیـرد. در بـسـیـج خـاص تـنـهـا شمار محدودى ازمبارزان و رزمندگان اسلام به جنگ فراخوانده مى شـونـد. در چـنـیـن وضـعـیتى ، جهاد، به تعبیر فقهاء فرض کفایى  است و معناى بـسـیـج خـاص ایـن اسـت کـه تـنـهـا بـرخـى از کـسـانـى کـه تـوانـایـى حـمـل سـلاح را دارنـد بـه شـرکـت در جـنـگ فـراخوانده مى شوند یا دربخشى از قلمرو اسلامى ، کسانى که توانایى بر گرفتن سلاح را دارند، به جنگ فراخوانده مى شوند

ز ـ انـضـبـاط: دیـن مـبـیـن اسـلام از عساکر خـود مـى خـواهـد کـه مـطـیـع کـامـل دسـتـورات فـرمـانـدهـى کـل بـاشـنـد، در مـواضـع خـود ثـابـت و اسـتـوار بـمـانـنـد، از عوامل نومید کننده دورى گزینند و به یقین الهى چنگ بزنند.
(یـا اءَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَهً فَاثْبُتُوا وَاذْکُرُو اللّهَ کثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون . وَ اءَطیعُو اللّهَ وَ رَسـُولَهُ وَ لا تـَنـازَعـُوا فـَتـَفـْشـَلُوا وَ تـَذْهـَبَ ریـحـُکـُمْ، وَاصـْبـِرُوا إِنَّ اللّهَ مـَع الصّابِریِنَ)
اى کـسـانـى کـه ایـمـان آورده ایـد، چـون بـا گروهى برخورد مى کنید پایدارى ورزید و الله جل جلاله را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید. و از الله جل جلاله و رسولش صلی الله علیه وسلم اطاعت کنید و با هم نزاع نکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود، و صبر کنید که الله جل جلاله با شکیبایان است .
همینطور اسلام از گریز پرهیز داده و فرجام بد آن را یادآور گردیده است :
(یـا اءَیُّهـَا الَّذیـنَ آمـَنـُوا إِذا لَقـیـتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الاَْدْبارَ، وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبـُرِهِ اِلاّمـُتَحَرِّفاً لِقِت الٍ اءَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى فِئَهٍ، فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ مَاءْویهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیر)
اى کـسـانـى کـه ایمان آورده اید، هرگاه [در میدان جنگ] به کافران برخورد کردید که [ سوى شـمـا] روى مـى آورنـد، بـه آنـان پـشـت نکنید. و هر که در آن هنگام به آنان پشت کند ـ مگر آنکه [هـدفـش ] کـنـاره گـیـرى بـراى جنگى [مجدد] یا پیوستن به جمعى [دیگر ازهمرزمانش ] باشد ـ قطعاً به خشم خدا گرفتار خواهد شد، و جایگاهش ‍ دوزخ است ، و چه بد سرانجامى است !
ح ـ رازدارى : اسلام افشاى اسرار نظامى را منع مى کند و آن را نشانه نفاق مى داند و از دیدگاه ایـن دیـن مـبـیـن اسـرار نـظـامـى بـایـد تـنـهـا در اخـتـیـار فـرمـانـده کـل قـرار گـیـرد. هـمـچـنـیـن از مـسـلمـانـان خـواسـتـه شـده اسـت . بـیـش از جـسـتـجـو و حـصـول یـقـیـن دربـاره اخـبـار دریـافـتـى ، از اعـتـمـاد یـا عمل به آنها بپرهیزند.
(لَئِنْ لَمْ یـَنـْتـَهِ الْمـُنـافـِقـُونَ وَالَّذیـنَ فـى قـُلُوبـِهـِمْ مـَرَضٌ وَالْمـُرْجـِفـُونَ فـِى الْمـَدیـنـَهِ، لَنُغْرِیَنَّکَبِهِمْ ثُمَّ لایُج اوِرُونَکَ فیهَا اِلاّ قَلیلاً)
اگـر مـنـافـقـان و کـسانى که در دلهایشان مرضى هست و شایعه افکنان در مدینه (از کارشان ) بازنایستند، تو را سخت برآنان مسلّط مى کنیم تا جز (مدتى ) اندک در همسایگى تو نپایند.
باز قرآن کریم مى فرماید:
(وَ إِذا جائَهُمْ اءَمْرٌ مِنَ الاَْمْنِ اءَوِ الْخَوْفِ اءَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ اِلى الرَّسُولِ وَ اِلى اءولِى الاَْمْرِ مِنْهُمْ، لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ)
و چون خبرى (حاکى ) از ایمنى یا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند، و اگر آن را به رسول الله صلی الله علیه وسلم و اولیاى امر خود ارجاع کنند، قطعاً از میان آنان کسانى هستند که (مى توانند درست یا نادرست ) آن را دریابند.
ط ـ متارکه جنگ و پذیرش صلح : اسلام فرمان مى دهد که هرگاه دشمنان براى توقف جنگ اظهار تمایل کردند و نشانه هاى راستى و نیک عهدى نیز در آنان دیده شد، باید نداى صلح را لبیک گفت .
(وَ إِنْ جـَنـَحـُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ، وَ إِنْ یُریدُوا اءَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ، هُوَ الَّذى اءَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنینَ)
و اگـر بـه صـلح گـرایـیـدنـد تـو (نـیـز) بـدان گـراى و بـر خـدا توکّل کن که او شنواى داناست . و اگر بخواهند تو را بفریبند (یارى )
الله جل جلاله براى تو بس است . همو بود که تو را با یارى خود و مؤ منان نیرومند گردانید.
ى ـ اسیران : فرمانده اسلامى مختار است که بر اسیران منت نهد و آنان را بدون گرفتن فدیه یا عوض آزاد کند، یا اینکه از آنان مرد و مال سربها بگیرد؛ و این بستگى به صلاح دید خود او دارد.
(فـَإِذا لَقـیـتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ، حَتّى إِذا اءَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّو الْوِثاقَ، فَإ مّا مَنّاً بَعْدُ وَ إِمّا فِداءً)
پس چون با کسانى که کفر ورزیده اند برخورد کنید، گردنها (یشان ) را بزنید تا چون آنان را (در کـشـتـار) از پاى درآوردید، پس (اسیران ) را استوار در بند کشید، سپس یا (بر آنان ) منت نهید، و (آزادشان کنید) یا فدیه (و عوض ) از ایشان بگیرید.
در اسلام ، کشتن اسیر حرام است . قتل کسى که اسلام بیاورد ممنوع است … و ریختن خون کسى که پیش از اسارت گرچه از روى ترس اسلام بیاورد، مانند مسلمان واقعى حرام مى باشد.
ک ـ حـفـظ پـیـمانها: اسلام بر حفظ پیمان تاءکید ویژه اى دارد. وفاى به عهد را واجب مى داند و خیانت و پیمان شکنى را حرام مى شمرد و به مسلمانان توصیه مى کند که بستن پیمان باید به مـنـظـور جـایـگـزیـن سـاختن امنیت و آرامش به جاى جنگ و آشوب باشد و نباید ابزارى براى حیله گرى و سلب حقوق و یا جنگ با ضعیفان تلقى گردد.
وَ اءَوْفُوا بِعَهْدِ اللّهِ إِذا عاهَدْتُمْ، وَ لا تَنْقُضُوا الاَْیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها (وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَیْکُمْ کـَفیلاً، إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ، وَ لا تَکُونُوا کَالَّتى نَقَضَتْ غَزَلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ اءَنْکاثاً، تَتَّخِذُونَ اءَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ اءَنْ تَکُونَ اءمَّهٌ هِىَ اءَرْبى مِنْ اءُمَّهٍ)
و چـون بـا
الله جل جلاله پیمان بستید به پیمان خود وفا کنید و سوگندهاى خود را پس از استوار کردن آنـهـا مـشکنید، با اینکه خدا را بر خود ضامن و [گواه ] قرار داده اید، زیرا خدا آنچه را انجام مى دهـیـد مـى دانـد و مـانـنـد آن زنـى که رشته خود را پس از محکم بافتن از هم مى گسست مباشید که سـوگـنـدهـاى خـود را مـیـان خـویـش وسـیـله [فـریـب و] تـقـلب سـازیـد [بـه خیال این ] که گروهى از گروه دیگر افزونترند…….ادامه دارد

ترجمه کتاب الرسول القائد تالیف شیث خطاب