سلسلهء غزوات (۱۷) درسهایی از جنگ بدر

درسهایى از جنگ بدر ۱ ـ شناسایى طـرفـیـن جنگ، پـیـش از آغـاز جنگ بـه مـنظور جلوگیرى از غافلگیر شدن ، اطلاعات خوب و سودمندى را درباره نیروها و زمین محل استقرار یکدیگر کسب کردند. اهـمـیـت  تحقیق و (بـازجویى) رسول خدا(صلی الله علیه وسلم) از دو غلام قریش ، پیش از آغاز جنگ، و شناخت شمار نیروهاى […]

درسهایى از جنگ بدر
۱ ـ شناسایى
طـرفـیـن جنگ، پـیـش از آغـاز جنگ بـه مـنظور جلوگیرى از غافلگیر شدن ، اطلاعات خوب و سودمندى را درباره نیروها و زمین محل استقرار یکدیگر کسب کردند.
اهـمـیـت  تحقیق و (بـازجویى) رسول خدا(صلی الله علیه وسلم) از دو غلام قریش ، پیش از آغاز جنگ، و شناخت شمار نیروهاى دشمن از این طریق بسیار روشن است . همین طور نتیجه گیرى ابوسفیان از پشک شتران گزمه ها وگشتیهاى مسلمانان و پى بردن به هویت آنها در شمار کارهاى برجسته است .
اقـدام بـه شـنـاسـایـى طـرفـیـن ، هـر دوى آنـان را از بـه کـارگـیـرى اصـل غـافـلگـیـرى در زمـان و مـکـان مـحـروم سـاخـت . در نـتـیـجـه ایـن اصل حیاتى در دو جنبه یاد شده یا حتى در یک جنبه هم مورد استفاده طرفین جنگ قرار نگرفت .
۲ ـ فرماندهى.
جـنـگ بـدر مـزیـّتـهـاى فـرمـانـدهـى رسـول الله (صلی الله علیه وسلم) را آشـکـار سـاخـت : در شـجـاعـت ، تـسـلط بـر اعـصـاب ؛ تـشکیل شوراهاى نظامى پیش ، پس، و در اثناى جنگ؛ رعایت مساوات با یاران در همه امور. همچنین آن حـضـرت صلی الله علیه وسلم بـراى اولین بار شرایط مقرّ مناسب براى فرماندهى جنگ را ملحوظ داشت و براى حراست آن نگهبان وپهره دار گماشت .
۳ ـ انضباط، روحیه و اعتقاد.
پـیـامـد انضباط کامل ، روحیه بالا و اعتقاد راسخ مسلمانان در جنگ بدر، پیروزى آشکارى بود که عـلیـه قـریـش بـه دسـت آوردنـد. بـدون شک این  خصوصیات  و ویژگیها براى پیروزى در هر جنگى ضرورى خواهد بود.
۴ ـ مسائل تاکتیکى.
الف ـ در راه نفوذ: سازماندهى لشکراسلام در راه نفوذ بسیار متناسب بود: لشکراسلامى از مقدمه ، سـاقـه و عـقـبـه تـشـکـیـل مـى شـد. مـهـاجـرین و انـصـار هـرکـدام بیرق و پـرچـمـى مخصوص خـود را داشـتند و تمام نیروها نیز یک بیرق عمومی (سفید)عمومى داشتند.
گزمه ها وگـشـتـیـهـاى شـنـاسـایـى  وکشفی کـه در پیشاپیش صفوف منظم مسلمانان در حرکت بودند، با کسب اخبار مربوط به قریش ، از غافلگیر شدن لشکراسلام جلوگیرى کردند.
سـازمـانـدهـى مـسلمانان در مسیر حرکت به هدف ، با سازماندهیهاى صحرانوردى نیروهاى نظامى امروزى شباهت کامل داشت .
ب ـ در پـیـکـار: مـسـلمـانـان براى نخستین بار شیوه صف را در جنگ با قریش به کار بستند، در حـالى کـه ایـنـان بـه شـیـوه جـنـگ و گـریـز پـایـبـنـد بـودنـد. شـیـوه صـف بـه رسـول خـدا(صلی الله علیه وسلم ) اجـازه مـى داد کـه بـر نـیـروهـاى زیـر فـرمـان خـود کنترل کامل و براى حوادث پیش بینى نشده ، نیروهاى احتیاطى در اختیار داشته باشد.
رسول خدا(صلی الله علیه وسلم ) با استفاده از شیوه وروش  صف ، قریش را با (شیوه وروش جنگى ) غافلگیر ساخت و غافلگیرى از راه شیوه وروش جنگى از مزیتها وخصوصیت های  فرماندهان برجسته است .
شـیـوه جـنـگى صف براى اعراب تازگى داشت ، در حالى که شیوه جنگ و گریز که از دیرباز مورد استفاده آنها بود، اینک کهنه شده بود.
ج ـ رمز شناسایى : مسلمانان به منظور شناسایى یکدیگر از رمز اَحَد… اَحَد استفاده مى کردند که شیوه رایج جنگهاى کنونى نیز هست .
از آنـجـا کـه شـرایـط جنگى ، شرایطى عادى نیست ، لازم بود که براى شناسایى مبارزین وجنگجویان  شـیـوه روشـنـى اتـخـاذ گـردد. خصوصا آنـکـه مـسـلمـانـان و مـشـرکان در آن زمان از نظر ظاهرى مـثـل شـکـل ، قـیـافـه ، تـجـهـیـزات و سـازمـانـدهى ، با یکدیگر شباهت داشتند. اهمیت و ارزش رمز شناسایى با توجه به اینکه هر دو طرف مانند هم هستند، دو چندان مى شود.
۵ ـ امور تدارکاتى.
الف ـ مواد غذائی: مـشرکان به منظور تهیه غذاى گرم براى جنگجویان روزانه بین نه تا ده شتر مـى کـشـتـنـد. ایـن شـتـران از سـوى سـران قـریـش تـاءمـیـن مـى شـد. امـا مـسـلمـانـان بـه دلیل نامساعد بودن وضعیت اقتصادى شان تنها از آرد و خرما استفاده مى کردند.
ب ـ آب : مسلمانان در بدر حوضى ساخته آن را پر از آب کردند و در روز جنگ مورد استفاده قرار دادند؛ و دیگر چاههاى بدر را از میان بردند، تا مورد بهره بردارى مشرکان قرار نگیرد.
اما لشکرشرک آب نداشتند و همین امر شجاعانشان را وادار مى کرد تا براى رسیدن به حوض آب مسلمانان تلاش کنند ولى راهى بر آن نداشتند.
کمبود آب در شکست مشرکان تاءثیر بسزایى داشت .
ج ـ غـنـایـم : رسـول خـدا(صلی الله علیه وسلم ) پـس از گردآورى غنایم آنها را میان مجاهدین بدر و کسانى که آنـان را در کـسـب پیروزى یارى داده بودند به ترتیب زیر تقسیم کرد:

به سواره دو سهم داد، یـک سـهـم بـراى خـودش و یـک سـهـم براى تاءمین خوراک اسبش که آن را دوباره براى جنگ آماده سـازد. بـه نـیـروهاى پیاده یک سهم داد و سهم کسانى را که به شهادت رسیدند به وارث آنها پـرداخـت . به هر یک از کسانى که به فرمان آن حضرت در مدینه منوره مانده بودند و به جاى شرکت در جنگ کارهاى مبارزین را انجام مى دادند و نیز به آنهایى که پیامبر(صلی الله علیه وسلم) را به جنگ تشویق مى کردند و با عذرى موجه در مدینه مانده بودند نیز یک سهم داد.
از آنـجـا کـه پـیـروزى در جـنـگ تـنـها به وسیله رزمندگان به دست نمى آید، بلکه با همکارى مبارزین خـطـوط مـقدم و کسانى در پشت جبهه اسباب پیروزى را تدارک مى بینند آفریده مى شود، رسول خدا(صلی الله علیه وسلم ) ، هنگام تقسیم غنایم ، کسانى را که به فرمان و نظر و اشاره آن حضرت صلی الله علیه وسلم در پشت صحنه فعالیت مى کردند از یاد نبرد.
د ـ اسیران 
۱ ـ رسول خدا(صلی الله علیه وسلم ) فرمان کشتن دو تن از اسیران را صادر کرد. زیرا آن دو بشدت با مسلمانان دشـمنى مى ورزیدند و در حقیقت جنایتکار جنگى به شمار مى آمدند نه اسیر عادى . شدّت دشمنى آن دو باعث شده بود که براى شکست رزمندگان اسلام بیش از دیگران تلاش کنند. اینان در مکه نـیـز، مسلمانهاى مستضعف را بسیار اذیت مى کردند و از سر سخت ترین دشمنان دین به شمار مى رفتند.
۲ ـ ۶۸ اسـیـر باقیمانده را میان یاران خود تقسیم کرد و به آنان فرمود: (با اسیران به نیکى رفـتـار کنید.).. آنگاه از اسیران توانگر بین هزار تا چهار هزار درهم فدیه گرفت و آن ها را ازاد ساخت .
امـا اسـیـران تـُهـیـدسـت وفقیر؛ بـرخـى از آنـها را بلاعوض آزاد کرد و آنهایى را که با سواد بودند فـرمـان داد بـه کـودکـان مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزند و پس از آموزش کودکان آنان را نیز آزاد ساخت .
ه‍ ـ کشتگان و مجروحان
مسلمانان چاهى کندند و کشتگان سپاه شرک را در آن دفن کردند؛ و این امر با قوانین جنگى امروز مبنى بر وجوب دفن کشتگان دشمن مطابقت دارد.
هـمـچـنـیـن مسلمانان مجروحان دشمن را مورد توجه قرار داده همانند مجروحان مسلمان بر زخمهایشان مرهم مى نهادند.
و ـ آموزش و فرهنگ
مـسـلمـانان براى آموزش کودکان خود از اسیران جنگى باسواد استفاده کردند. این کودکان بعدها هـسـتـه نـخـسـتـیـن کـاتـبـان وحـى و حـامـلان فـرهـنـگ اسـلامـى را تشکیل دادند

قرار گاه وپایگاه امن.

(وَ إِمـّا تـَخـافـَنَّ مـِنْ قـَوْمٍ خـِیـانـَهً فـَانـْبـِذْ اِلَیـْهـِمْ عـَلى سـَواءٍ، اِنَّ اللّهَ لا یـُحـِبُّ الْخـائِنـیـن )انفال (۸) ، آیه ۵۸ .
و اگـر از گـروهـى بـیـم وترس خـیانت دارى [عهد وپیمانشان را] به سویشان بینداز [تا طرفین ] به طور یکسان [بدانند که پیمان گسسته ونقض شده است ] زیرا خداوند خائنان را دوست نمى دارد.
(مدینه قرارگاه وپایگاه امن اسلام )
پاکسازى مدینه منوره و محاصره اقتصادى قریش.
وضعیت عمومى
۱ ـ مسلمانان.
پـیـش از جـنـگ بـدر، مسلمانان از هم وطنان غیر مسلمان ساکن مدینه بیمناک بودند و حتى جرئت گـرفـتن حقوق مسلم خود را نداشتند. اما هنگامى که از جنگ بدر پیروزمندانه بازگشتند اوضاع به کلى دگرگون شد و ساکنان مدینه و اطراف آن از قدرت مسلمانان به هراس افتادند.
مـسـلمـانـهـا مـوفـق گـردیـدنـد بـه زنـدگـى آن دسـتـه از دشـمـنـانـى کـه بـه طـور فـردى عـمـل مى کردند پایان دهند. مثل اَبُو عَفْک  یهودى ، که از مسلمانان بدگویى و قـبـیـله اش را به جنگ با آنها تشویق مى کرد؛ عَصماء، دختر مروان که اسلام را مـسـخـره مى کرد و رسول خدا(صلی الله علیه وسلم ) را مى آزرد و مردم را علیه او تحریک مى کرد؛ کعب بن اشرف  کـه هـنـگـام شـنـیـدن خـبـر کـشـتـه شدن سران مکه گفت : (اینان اشراف عرب و پـادشـاهـان مـردمـنـد. بـه خـدا سوگند اگر محمد بر این مردم پیروز شده باشد، نهان شدن در دل خـاک بـهـتر از زندگى بر روى زمین است .) او همان کسى است که به مکه رفت و پس از یقین بـه صـحـت خـبـر، مـردم را علیه رسول الله (صلی الله علیه وسلم ) تحریک مى کرد، شعر مى سرود و بر کشتگان دفن شده در چاه مى گریست . سپس هنگام بازگشت به مدینه با غزل سرایى از زنان مسلمان به زشتى یاد مى کرد.
امـا چگونگى از میان رفتن آن دسته از دشمنان اسلام که به طور گروهى فعالیت مى کردند، از این پس خواهد آمد.
۲ ـ مشرکان و یهودیان:
الف ـ مـشـرکـان درصـدد بـرآمـدنـد، به هر قیمتى شده از مسلمانان انتقام بگیرند و در این راه از بذل مال و جان دریغ نورزند از این رو خود را براى روز موعود آماده ساختند.
ب ـ بـیـشـتـر قـبـایـل سـاکـن بـر سـر راه تـجـارى مـکـه ـ شـام ، کـه از کـنـار سـاحـل عبور مى کرد، با مسلمانان معاهده وپیمان بستند که در نتیجه مسلمانان بر این راه مسلط شدند، به طورى که بدون اجازه آنها کسى حق رفت و آمد در آن را نداشت .
با وجود این ، آن دسته از قبایل عرب مسلط بر راه مکه ـ شام و آنهایى که میان مکه و مدینه ساکن بـودنـد، سـرنـوشت خود را از سوى مسلمانان در معرض تهدید مى دیدند و از آنجا که خود را از درآمـد حـاصـله از عـبـور و مـرور کـاروانهاى تجارتى قریش به شام محروم مى دیدند، به فکر تعرض به مسلمانان افتادند.
ج ـ بـیـشـتر مشرکان مدینه اسلام آورده بودند، با این وجود شمارى منافق در صفوف آنها باقى ماند.
د ـ کـیـنـه یـهـودیـان مدینه رو به فزونى نهاد و برخى از آنها آشکارا با مسلمانان به دشمنى برخاستند، اخبارشان را به مشرکان منتقل کرده به دشمنان اسلام پناه مى دادند و اسرار مسلمانان را براى مخالفان فاش مى ساختند. از این رو وجود اینها در مدینه براى مسلمانان خطرناک بود.
اهداف اصلى وحیاتی.
۱ ـ پـاکـسـازى مدینه منوره از یهودیان : زیرا در این صورت شهر به پایگاه امن عملیات آینده مـسـلمـانـان تـبدیل مى گردید و چون گذشته ، تحرکات آنها نزد دشمن فاش نمى شد؛ و از آن پـس مـى تـوانـسـتـنـد کـه بـا گـمـاشـتـن تـعـداد انـدکى نگهبان شهر را ترک کنند و در عین حال هیچ گونه خطرى آنان را تهدید نکند.
۲ ـ محرومیت قریش از راههاى تجارى که از یک سو عراق و از سوى دیگر شام را به مکه ، یعنى مـحـل زنـدگـى مـشـرکـان مـتـصـل مـى سـاخت . با انجام این محاصره ، قریش ‍ مهم ترین منبع درآمد اقتصادیش را از دست مى داد.