سلسلهء غزوات (۱۴) عوامل پیروزى مسلمانان

۱ ـ وحدت فرماندهى. فـرمـانـدهـى کـل سـپـاه اسـلام در جـنـگ بـدر بـا شـخـص رسـول الله (صلی الله علیه وسلم ) بـود و مـسـلمـانان بطور یکپارچه گوش به فرمان وى بودند: رسول الله (صلی الله علیه وسلم ) در مـوقـعـیـتـهـاى سـرنـوشـت سـاز، سربازانش ‍ را براى انجام کارهاى سرنوشت ساز و به جاهاى سرنوشت ساز مى […]

۱ ـ وحدت فرماندهى.
فـرمـانـدهـى کـل سـپـاه اسـلام در جـنـگ بـدر بـا شـخـص رسـول الله (صلی الله علیه وسلم ) بـود و مـسـلمـانان بطور یکپارچه گوش به فرمان وى بودند: رسول الله (صلی الله علیه وسلم ) در مـوقـعـیـتـهـاى سـرنـوشـت سـاز، سربازانش ‍ را براى انجام کارهاى سرنوشت ساز و به جاهاى سرنوشت ساز مى فرستاد، و این همان وظیفه یک قوماندان و فرمانده با کفایت است .
فـرمـانـبـردارى مـسـلمانان در اجراى دستورهاى فرمانده شان نمونه بارز و عالى فرمانبردارى کامل بود. از آنجا که فرمانبردارى پایه سربازى است و ارتش ممتاز ارتشى است که به زیور اطـاعـت پـذیـرى آراسـتـه بـاشد، ارتش واردوی اسلامى را مى توان اردو وارتشى به معناى واقعى کلمه اطاعت پذیر شمرد.
فـرمـانبردارى به مفهوم پیروى و اجراى فرامین از روى اشتیاق ، خلوص ، امانتدارى و طیب خاطر اسـت . مـسـلمـانـان بـا اشـتیاق کامل ، امانتى بى مانند و خلوصى شگفت انگیز و شوق و طیب خاطر بـسـیـار، در اجـراى فـرمـانـهـاى فـرمـانـده خـود مـى کوشیدند. حق هم همین بود زیرا که وى همه خصوصیت ها  و ویـژگـیـهـاى یـک فـرمـانـده ایـده آل  وآرمانی را دارا بـود: آن حـضـرت در سختیها شکیبا بود، در تنگناها شـجـاعتى بى مانند داشت ، با یارانش به مساوات رفتار مى کرد، در کارهاى سرنوشت ساز با آنان به مشورت مى پرداخت ، نظر آنها را جویا مى شد و آن را به کار مى بست .
پـیـش از جـنگ بدر، یارانش را در معرض خطرى قریب الوقوع مى دید، زیرا شمار آنها از قریش کـه نـیـرو و تـجـهـیـزات بـیـشـتـرى داشـتـنـد کـمـتـر بـود… امـا بـا صـبـر و پـایـمـردى و بـا تـوکـل بـر الله متعال بـر مـشـکلات غلبه کرد؛ و یارانش را به صبر و شکیبایى در جنگ تشویق فرمود. همینکه کار جنگ دشوار شد، خود پا به میدان جنگنهاد.در شجاعت رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده : حضرت على (کرم الله تعالی وجهه) ، سرآمد شجاعان عالم ، در ایـن بـاره مـى گـویـد: هـرگـاه کـار جـنـگ سـخـت مـى شـد، مـا بـه رسول خدا(صلی الله علیه وسلم ) پناه مى بردیم و هیچ یک از ما نزدیکتر از او به دشمن نبودکافی است.
آن حضرت در استفاده از اموال یا برخوردارى از آسایش ، هیچ امتیازى براى خود نسبت به یارانش قائل نبود و دیدیم که مساوات را حتى در به نوبت سوار شدن شتر و پیاده روى رعایت مى کرد.
پـس از دریـافـت خـبـر بـیـرون آمـدن قـریـش ، بـا یارانش به مشورت پرداخت ، به نظریه هاى مـهـاجـران و انـصـار گـوش فـرا داد و نـظـریـه یـکـى از یـارانـش را مبنى بر اردو زدن در کنار نـزدیـکـتـریـن چـاه بـدر پـذیـرفـت . مـسـلمـانـان را بـه جـایـى کـه مـورد نـظـر حـبـاب بـود انـتقال داد، و چاهها را از بین برد و بر سر چاهى که خود مستقر بودند حوضى بنا کرد. پس از جنگ دربـاره اسـیـران بـا مـسـلمـانـان بـه مـشـورت پرداخت و نظرى را که از سوى حضرت ابوبکر(رضی الله تعالی عنه) و هم فکرانش ابراز شد به اجرا درآورد.
آنچه گفته شد خصوصیت ها  و ویژگیهاى فرماندهان برجسته و ممتاز در هر زمان و در هر مکانى است .
از آنـجـا کـه فـرمـانـده باید از نقطه اى بر تمام میدان جنگ مشرف باشد، مقر فرماندهى اش را روى تـپـه اى نـزدیـک مـیـدان نـبـرد بـرپـا سـاخـت ؛ و چـنـد نفر مبارز زیـر نـظـر یـک مـسـؤ ول ، حفاظت آن را برعهده گرفتند.
هـمه این موارد، مسلمانان را وامى داشت که بطور یکپارچه و به منظور هدفى یگانه زیر فرمان یک فرمانده انجام وظیفه کنند… و این از عوامل مهم پیروزى در همه نبردهاست :
(اِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ اءَقْدامَکُمْ(
اگر خداوند را یارى کنید شما را یارى مى کند گامها  وقدم هایتان را استوار مى گرداند.
امـا مـشـرکـان فـرمانده عمومی وکل نداشتند: بیشتر سران قریش با مشرکان همراه بودند. اما در آن میان ، عـتـبـه بـن ربـیعه و ابو جهل از دیگران برجسته تر بودند که این دو نیز چنانکه پیشتر گفته شد، با هم اختلاف نظر داشتند و هدف واحدى را دنبال نمى کردند؛ و بیشتر به دشمن شباهت داشتند تا دوست .
از این رو در اثناى جنگ ، خودخواهى بر مصالح عمومى چیره شد و هر کدام از سران قریش تلاش داشت که خود را قهرمان عرب وانمود کند و به پیامدهاى ناگوار این کار بر نتایج جنگ توجهى نداشت