کرزی به دنبال چیست؟ (۳)

ابوصهیب حقانی اول اینکه، ملت افغانستان در آبستن تاریخ چند دهه اخیر خود آب دیده شده است همه کسانی که روزی شعارهای خوب می دادند، سخنرانی های جذاب و پرتاثیر می کردند و یا از نفوذ قومی و اجتماعی خود بهره گرفته بر گرده های مردم سوار شده و خود را با مقام و منصب […]

ابوصهیب حقانی
اول اینکه، ملت افغانستان در آبستن تاریخ چند دهه اخیر خود آب دیده شده است همه کسانی که روزی شعارهای خوب می دادند، سخنرانی های جذاب و پرتاثیر می کردند و یا از نفوذ قومی و اجتماعی خود بهره گرفته بر گرده های مردم سوار شده و خود را با مقام و منصب می رساندند با اینگونه افراد شاید هیچ ملتی به اندازه افغانها شناخته نباشند؛ پس کرزی بسیار بی انصافی می کند که باردگر می خواهد با این فریب بازی ها ملت مسلمان افغان (که بخاطر احساس پاک اسلامی و ملی خود بارها از دست رهبرهای چوکی طلب و فرصت طلب، ضربه های جبران ناپذیر خورده) باز ضربه ببیند.
دوم اینکه، کرزی اگر بخواهد با استفاده از نام قوم و قبیله به دنبال ایجاد افتراق بین ملیت های مختلف افغان باشد (که سالهاست در کنارهم برادروار زندگی می کنند) و عینا مجری چیزی شود که متاسفانه ترفند استعمار پیر (انگلیس) و اینک ترفند جدید استعمار جوان (امریکا) در طول تجاوز بوده تا افغان ها را به اسم قوم و لسان به جان هم انداخته و سود خانه جنگی و خانه خرابی ذات البینی را خودشان ببرند؛ باید بداند امثال او در طول تاریخ افغانستان زیاد بودند که خواستند با استفاده از این ترفند به مقام و منصب برسند؛ لکن خیلی زود نیز چهره ای نقاب زده شان بر ملت آشکار و ذلیل و رسوا شدند.
سوم اینکه، کرزی بخواهد با شیوه ای جدید در بحران افغانستان، جبران مافات کند؛ یعنی می خواهد لکه های ننگین غلامی که از بدو ورود اشغالگرانه امریکا به سرزمین افغانستان در ذیل نام او گردیده را پاک، و تاریخ شاه شجاع صفتانه خود را به قهرمان آزادی تغییر عنوان دهد؛ در حالیکه اینجا هم سخت در اشتباه است چونکه قهرمان شدن با سخنرانی و بازی با احساسات ملیون ها افغان مظلوم نمی شود، کسی که در تانگ امریکایی و زیر طیاره های جنگی بی ۵۲ امریکا از آدرس و مصرف امریکا به قدرت و نام و نشان رسیده چگونه می تواند ندای آزادی سر بدهد؛ هیچگاهی و لو به هر اندازه که سخنان ظاهرا زیبا و فریبنده و سیاست های خاص اختیار کند به ملت مسلمان افغان و تاریخ افغانستان منحیث قهرمان معرفی شده نمی تواند، همانطور که شاه شجاع و امثاله و سران کمونیستی و دست نشانده های شوروی با گرفتن ژست استقلال و آزادی هرگز به این مقام نایل نشدند.
چهارم اینکه، کرزی مجری طرح های جدید استعمار امریکا باشد که به شکل نوین دنبال فریب افکار و بر انگیخته کردن احساسات افغان ها بوده و با گرفتن چهره ای ظاهرا ضد امریکایی اما در واقع در لباس ماموریت جدید خود را به گروه های مبارز که عملا ضد اشغال و امریکا در جبهات نبرد به سر می برند و همچنین به مردم با ایمان که پشتیبان مردان آزاده و با غیرت و مجاهدین می باشند نزدیک کرده و بطور نامحسوس کنترول و نفوذ خود را گسترش داده تا به نقاط کامیابی امریکا در پروسه اشغال دست پیدا کرده و از طریق آنها وجهه کریه و خفت بار امریکا و اعتبار از دست رفته ای آن را تا خروج کامل نیروهای آن کشور بهبود بخشیده تا کسی احساس نکند که امریکا چگونه از افغانستان پای به گریز گذاشت و سرانجام تجاوزگری اش چگونه به پایان رسید؛ چه اینکه این دسیسه ای شوم از همه دسایس ناکام تر است و پروسه اشغال هم به توفیق الله متعال مثل پروسه ای کرزی با شرمندگی امریکا و ایادی اجیر آن در حال ختم است؛ و دیگر اینکه، شکست امریکا در حد و حجمی نیست که بشود امثال کرزی آن را در غلاف گرفته و چند صباحی از نگاه و افکار عمومی پنهان کند؛ و بدون شک اگر چنین کار احمقانه ای در جریان باشد بیشتر موجب رنگ زردی مهره ای سوخته شده امریکا و حکام طاغوتی آن خواهد گردید.
پنجم اینکه، کرزی با استفاده از تبلیغات ضد امریکایی و استفاده از نام قوم و قبیله در صدد رسیدن به قدرت مجدد باشد و چشم طمع به چوکی از دست رفته اش در اداره سمبولیک کابل داشته باشد؛ اگر اینطور باشد که برای کرزی هزار مرگ شرف دارد تا دوباره به خدمت و غلامی امریکا دربیاید و باز به همان چوکی برسد که هیچ صلاحیت خارجی نداشته و تمام قاطعیت اشخاص تکیه زده بر آن چوکی پوشالی، در همان چهار دیواری ارگ خلاصه شده و در میدان عمل کمترین کارآمد محسوس نداشته باشد، و اگر فکر می کند که او تغییر کرده است و می تواند با رسیدن به قدرت مجدد تغییرات خود را عملا به اثبات برساند سخت در اشتباه است چرا که در سایه نظامی که امریکا آن را بخاطر منافع خود در منطقه ایجاد کرده است اشخاص روی کار آمده جز خودشان هیچ تغییر دیگری در اصل نظام آورده نمی توانند؛ و نیز اگر چنین باشد معلوم است که این شخص هنوز نه امریکا را شناخته و نه سیاست های کلی استعماری آن کشور و نه به پختگی لازم سیاسی رسیده است که بسیاری در مورد او گمان می کنند.
سخن کوتاه اینکه:
کرزی به دنبال هر چه باشد جز آن نگاه خوشبینانه (که پیشتر یاد شد) سخت در غلط فهمی بوده و این شخص جز شکست مطلق و رسوایی فاحش تر به چیزی دیگری دست نخواهد یافت، افغان ها امثال کرزی را زیاد داشتند که سخن های زیبا، سیاست های فریبنده، وعده و وعیدهای جذاب، کارهای ظاهرا خیره کننده کردند؛ اما دست آخر رسوا شدند و نقاب از چهره شان افتاد و معلوم شدند که آله دست دیگران بوده و به کنترول بیگانگان به حرکت آمده، سخن گفته و ندای قهرمانی و آزادی سر می دادند.
یک نکته جالب در گفته های ضد و نقیض کرزی آنجا بود که وقتی سر و صداها از دفاعیات او راجع به طالبان بالا گرفت با زیرکی خطاب به مخالفان گفته های خویش چنین اظهار کرد: «شما کسانی که امروز با برادر خواندن طالبان توسط من ناراحت می شوید همان ها بودید که تا دیروز با برادر خواندن حزب اسلامی توسط من مخالفت می کردید اکنون خودتان با حزب اسلامی جور آمدید و …» یعنی کرزی اینقدر در مورد طالبان، سطحی گمانه زنی کرده است که عقل بچه ای هم او را به سخره می گیرد؛ او اگر فکر می کند به مجرد برادر خواندن طالبان، طالبان نیز بدون در نظرداشت آن همه قربانی های بی نظیر خود در جریان اشغال ستیزی و مبارزه علیه حامیان اداره دست نشانده کابل و نیروهای اجیر افغانی، صرف بخاطر امتیاز گرفتن به اداره کابل ملحق می شوند واقعا نشان از حماقت سیاسی می دهد؛ چرا که تا هنوز هدف و مرام حرکت طالبان و ملت مجاهد افغان که در قیادت امارت اسلامی جهاد مقدس خود علیه کفار و غلامان آنها به پیش می برند را ندانسته است؛ و یا هم خود را فریب می دهد که سرانجام فریبکار نیز ضرورت به هیچ توضیح ندارد.
و نکته جالب دیگر که در سخنان اخیر کرزی بارها تکرار می شود اینکه جهاد فعلی را جنگ استخباراتی تعبیر کرده و گویا با بازی با کلمات دنبال فریب عامه است که مثلا به این صراحت می گوید: «طالبان ما را مزدور امریکا می خواند و ما آنها را مزدور پاکستان اینجا باید مسئله حل شود …» ظاهرا او نمی داند که نه تنها طالبان که دیگر هر انسانی که فقط با الفبای جریانات افغانستان آشنا باشد؛ امثال کرزی را با آوردن هزاران مدرک و سند مزدور امریکا می داند آن هم با چنان اسناد و شواهد قوی که کرزی و امثال آن جواب یکی را هم داده نمی تواند؛ ولی او و امثال آن در اداره غلام کابل، حتی یک دلیل و سند آورده نمی تواند که ثابت کند جهاد مقدس طالبان جز به حکم شریعت به حکم کدام اجنبی و یا در اهداف استخباراتی دشمنان دور و نزدیک صورت می گیرد؛ اگر از جهاد افغانستان کشورهای منطقه سودی می برد هم به شومی کرزی و امثال آن و باداران اشغالگرشان است نه طالبانی که با جان و دل بخاطر قیام نظام شرعی و اعاده ای مجد، عزت و استقلال از دسته رفته افغانها مبارزات برحق خویش را ادامه می دهند.
به امید آنکه روزی حقیقت معضله افغانستان همانطور که همینک در حال روشن شدن است مثل خورشید از پس ابرهای توطئه و دسیسه ای اشغالگران و اجیران فرومایه آنها (تابان و درخشان) طلوع کند.
پایان.