کرزی به دنبال چیست؟ (۱)

ابوصهیب حقانی در روزهای اخیر مصاحبه ها و سخنرانی های ضد و نقیض کرزی در رسانه های خبری و شبکه های اجتماعی بسیار خبرساز شده و نقل مجالس و محافل گردیده است؛ این شخص در یک مصاحبه (با شبکه خبری بی بی سی) با الفاظ و کلمات بسیار واضح به برحق بودن طالبان اعتراف کرده […]

ابوصهیب حقانی
در روزهای اخیر مصاحبه ها و سخنرانی های ضد و نقیض کرزی در رسانه های خبری و شبکه های اجتماعی بسیار خبرساز شده و نقل مجالس و محافل گردیده است؛ این شخص در یک مصاحبه (با شبکه خبری بی بی سی) با الفاظ و کلمات بسیار واضح به برحق بودن طالبان اعتراف کرده و به طرفداری می پردازد؛ و باز در یک مصاحبه ای دیگر (با شبکه خبری صدای امریکا) وقتی عکس العمل های مختلف را طی چند روز محک می زند (و می بیند که از سوی افراد عمدتا منسوب به اداره کابل مورد سرزنش قرار گرفته) نسبتا از موضع خود عقب نشسته و به توجیه گفته های مصاحبه اش با بی بی سی می پردازد؛ و عموما در هر دو مصاحبه اش سعی دارد خود را دلسوز افغانستان، مدعی صلح و نماد یکپارچگی و اتحاد در بین افغان ها معرفی کند.
شخص کرزی بر کسی مخفی نیست که از کجا نام گرفت، مشهور شد، به قدرت رسید، چه خدمتی به اشغال امریکا و تداوم آن کرد، سهم وی در جنگ کفار بر سرزمین مسلمان ها در افغانستان چقدر بوده و نخستین کسی که سند غلامی را امضاء و راه نیروهای استعمارگر امریکایی را در افغانستان باز و نقش رهبری خودفروخته های داخلی را برعهده گرفت که بود، کسی که دست های بوش (رئیس جمهوری سابق و شیاد امریکا) را سخت فشرد و با طیاره ها و نیروهای خاص امریکایی اسکورت و در افغانستان جابجا می شد؛ او که با زیرکی و عوام فریبی تجاوز نامشروع صلیبی ها را در افغانستان مشروعیت بخشید و در زمانی که به عنوان مرد اول حکومت دست نشانده امریکا در کابل شمرده می شد بیشترین خدمت را در حمایت از امریکا و استعمار غرب انجام و بزرگترین خیانت و جفا را در حق اسلام، افغانستان و ملت مظلوم مرتکب شد.
قبل از آنکه به اصل موضوع بپردازیم مختصر باید گفت طالبان که کرزی این روزها از آنها زیاد سخن می زند و در موردشان به تحلیل و تبصره، اظهار نظر و مصاحبه می پردازد؛ همان طالبان است که از ابتداء به کمک الله متعال به هدف اقامه ای دین و نفاذ شریعت اسلام در نظام اسلامی شان به هیچ کشور (نه در شرق و نه در غرب) وابسته نبودند و بلکه یک نیروی خودجوش مرکب از علماء و طلباء باغیرت، به رهبری یک طالب دین (ملامحمدعمرمجاهد) به هدف برچیدن ظلم و فساد، ناامنی، قتل و غارت، ختم خانه جنگی و قدرت طلبی به دعای ملت مظلوم سر اقتدار آمدند و نظام اسلامی را حاکم ساخته و در این راه، پروای ملامت هیچ ملامت گری (اعم از کفر خالص و حکومت های ناخالص اسلامی) را نداشتند از همان ابتدای قدرت شان، مثل خار در چشم کفار و بدخواهان خلیدند و بالاخره با دسیسه و توطئه دشمنان دین، وطنفروشی و غلامی یکتعداد افغان های ضمیرفروخته راه برای حمله بر آن قله ای شکوهمند و قلعه ای پر افتخار اسلامی هموار گردید و به نام طالب و به اسم مبارزه با تروریزم، دنیای کفر به رهبری امریکایی ها (در اجماع جهانی) یک جنگ تمام عیار صلیبی، نامشروع، تحمیلی، نابرابر و غیرقابل قبول را بر سرزمین افغانستان آغاز کردند و با همکاری کرزی و امثاله افغان ها را به خاک سیاه نشانده و ظلم ناحق و جفای روزگار را بر سرشان تحمیل کردند که متاسفانه در جریان این جنگ صلیبی امریکا هزاران خانه افغان مسلمان ویران، صدها جوان و نوجوان، پیر و علیل زن و کودک و صدها هموطن مظلوم محکوم به شهادت، ویرانی، فلاکت، فرار، فقر و بدبختی و هزاران درد و مصیبت شدند که عامل اصلی همه اینها، جنگ غیرموجه و دروغین امریکایی ها به اسم مبارزه با تروریزم علیه ملت مظلوم افغان به همکاری امثال کرزی بود که نقش فعال و بسیار برجسته داشتند.
اکنون کرزی (بعد از اینکه تاریخ مصرفش نزد امریکایی ها ختم شد و ظاهرا جذابیت های سابق خود را در نزد آنها از دست داده) خود را دلسوز افغانستان، دشمن دولتمردان امریکا، مخالف تجاوز و مداخلات نیروهای خارجی، منادی صلح، خیرخواه طالبان و نیروهای اداره کابل و … غیره معرفی می کند و با استفاده از ادبیات و سیاست خاص خود در صدد است که برای همه بگوید گپ های زیادی برای گفتن دارد که می خواهد بگوید؛ گویا او تازه بر سر عقل آمده و هوشیار شده و تازه درک کرده است که امریکا دشمن دین، خاک و ملت افغانستان است؛ چیزی که طالبان عملا با قربانی کردن سر و جان خود در طول مدت اشغال افغانستان توسط امریکایی ها به دنیا و ملت خود نشان داده اند که نبردشان از برای چه و به حکم کیست، از کی دستور گرفته و از کجا تمویل می شوند و چگونه به پیشرفت می رسند و اینک رفته رفته از غریبی و در عین حال حقانیت شان هم نیروهای خارجی و هم دست نشانده های غربی پرده برداشته و مجبورا به فضل شان (این بزرگترین دشمنان آنها) به اعتراف نشسته اند.
اگر بخواهیم این نکات را بطور دقیق نکته سنجی نموده، تحلیل و یا بررسی نمائیم بدون شک به نتایج بسیار خوب و ایده آل می رسیم که نشان از حقانیت و برتری گروهی می دهد که سالهاست با جانفشانی های بی مثال خود نبرد سخت و جهاد مقدس و پاکی را علیه ابرقدرتان خارجی در راس همه امریکا به پیش می برند، این جماعت (طالبان) نه به سیاست خاص دشمنان، نه به توطئه های رنگارنگ آنها، نه به تغییر حالات و رنگ بازی های دشمنان، نه از سر خصومت و لجاجت، نه بخاطر چوکی و قدرت؛ بلکه فقط و فقط تا امروز صدای شان، آرمان شان، هدف و سیاست شان واضح است که برای ختم تجاوز بیگانگان، نفاذ شریعت، استقلال و عزت مبارزه می کنند و استکبار ستیزی در ذات شان است.
طالبان در یک کلام نظام خالص اسلامی، مستقل، افغان شمول، متحد، پاسخگو و عدالت محور می خواهند چیزی که نه امریکا در افغانستان می خواهد و نه هم اداره های تحت تمویل و امر امریکایی ها، برای امریکایی ها خون افغان ها هیچ ارزشی ندارد ولی برعکس برای طالبان خون تک تک افغان ها و مسلمان های این سرزمین بزرگ اسلامی چنان ارزش دارد که حاضراند بخاطر اینکه دست جلاد زمان (امریکایی ها) زودتر از افغانستان قطع شود صدها تن نیروهای شان جان های شیرین خود را فدای اسلام، عزت و آزادی سرزمین اسلامی نمایند.
بالاخره آه و ناله مظلومین، حقانیت طالبان، مقصد واقعی شان از مبارزه با استکبار جهانی روز به روز واضح تر شده و اینک شاهد آن هستیم که (امثال کرزی) بزرگترین دشمن طالب به حقیقت و خیرخواهی طالب پی برده و به فضل جهاد و مقاومت او به اعتراف می نشیند (حالا اگر هر هدفی در پشت حرف های خود داشته باشد هم برای طالب مهم نیست چون طالب به تشویق و تهدید کسی ضرورت ندارد و جهاد خود را طبق تکلیف دینی و ایمانی خود به پیش می برد چه کسی خوش می شود چه ناخوش مقصد رضای الله متعال است که او خوش شود) ولی نباید فراموش کرد که اینگونه اظهار نظر کردن در مورد طالبان آن هم توسط دشمن درجه یک شان خود دلیل حقانیت طالب و راه و مسیر آن است که رفته رفته این موضوع به یک واقعیت کلی و ملی در جامعه افغانستان در حال پذیرفته شدن است.
و اما هدف کرزی …
این مطلب ادامه دارد …