پشتِ‌پازدن به صلح

محمد داود مهاجر زمانی‌که امارت اسلامی در مورد حادثهٔ یازده سپتامبر مورد اتهام واقع شد، طرف مقابل بدون توجه به راه حل سیاسی و دیپلوماسی، انگشت روی گزینهٔ جنگ گذاشت و توجهی به پیام‌ها و پیشنهادهای امارت اسلامی نسبت به راه حل سیاسی نکرد. امارت اسلامی مجبور شد تا به‌خاطر حفظ جان و مال مردمش […]

محمد داود مهاجر

زمانی‌که امارت اسلامی در مورد حادثهٔ یازده سپتامبر مورد اتهام واقع شد، طرف مقابل بدون توجه به راه حل سیاسی و دیپلوماسی، انگشت روی گزینهٔ جنگ گذاشت و توجهی به پیام‌ها و پیشنهادهای امارت اسلامی نسبت به راه حل سیاسی نکرد.

امارت اسلامی مجبور شد تا به‌خاطر حفظ جان و مال مردمش عقب‌نشینی کند و گزینهٔ جنگ‌های چریکی و پارتی‌زنی را بر دوش بگیرد؛ چنانچه امارت اسلامی توانست در مدت کوتاهی، مناطق اشغال‌شدهٔ زیادی را دوباره واپس بگیرد؛ تا اینکه همکنون به این مرحله از فتوحات بزرگ رسید.

ادارهٔ کابل و اشغالگران بعد از اینکه درک کردند طالبان از حمایت مردمی برخوردارند و روزبه‌روز درحال پیشرفت اند؛ لذا لازم دانستند تا از درِ مذاکره وارد بشوند. چنانچه نتیجه‌اش بیرون‌شدن آنها از خاک افغانستان شد.

اشرف‌غنی اما هنوز فریب این و آن را خورده است و به امید اینکه بقایش تا پایان ریاست جمهوری ضمانت گردد، انگشت روی گزینه‌های زور، وحشت، بمباران و جنگ می‌گذارد!

رئیس ادارهٔ کابل به‌غیر از جنگ به چیز دیگری عملا اعتقاد ندارد. او در اثنای خروج اشغالگران، تا آخرین لحظات، دست‌به‌دامان آنان بود تا از افغانستان بیرون نشوند! در حالی‌که حضور اشغالگران عمده‌ترین پایهٔ جنگ‌ در کشور است؛ این یعنی او خواهان دوام‌دار جنگ در افغانستان بوده و هست.

قبل و بعد از امضای توافقنامهٔ صلحِ دوحه، اشرف‌غنی کارشکنی‌های زیادی کرد تا این توافقنامه امضا نشود و ثانیا اینکه عملی نشود. در بخش آزادی اسرا و شروع شدن گفتگوهای میان‌افغانان او تاخیر چند ماهه‌ای را به‌میان آورد؛ درحالیکه توافق شده بود تا در مدت ده روز، زندانیان آزاد شوند و بعد از ده‌روز، متصلا گفتگوهای میان‌افغانان شروع شود؛ اما او اجرای این ماده را به چندین ماه به درازا کشاند.

در بخش آزادی اسرا، سنگ‌های زیادی زیر پا انداخت؛ تا اینکه بعد از تقلّاهای زیادی، قسمتی از این پروسه اجرا شد و قسمت پایانی‌اش (آزادی هفت‌هزار زندانی) هنوز دست نه‌خورده است.

امارت اسلامی از همان ابتدا پیشنهاد کرده بود که برای گفتگوهای میان‌افغانان، افرادی بیایند که منسوب به اداره کابل نباشند، افرادی از بزرگان و افراد بانفوذ جامعه باشند؛ زیرا آنها بیشتر خیرخواه این ملت ستمدیده‌اند تا دولتمردان کابل؛ اما به این خواسته توجه کافی نشد و ارگ‌نشینان خود را جلو انداختند تا کرسی‌شان ازدست نرود!

اشرف‌غنی با ایراد سخنرانی اخیر خود در عید قربان گفت که برنامهٔ دولت برای «تغییر وضعیت جنگ» آماده شده است. او مدت اجرای این برنامه را سه تا شش ماه اعلام کرد و برای بار دوم نیز در جمع نیروهای امنیتی‌اش بر همان سخنانش تاکید کرد. او از نیروهایش خواست که شب و روز خود را یکی بکنند و نیروهای امارت اسلامی را تا شش ماه دیگر شکست بدهند(!).

چو بیست‌سال گذشت، این‌هم بگذرد!

اشرف‌غنی اما با موضع‌گیری‌های اخیرش عملا به پروژهٔ صلح افغانستان پُشت‌ِپا زد. او عامل اصلی جنگ و ادامهٔ خشونت‌ها در افغانستان است.

ذبیح الله مجاهد سخنگوی امارت اسلامی در بیان اخیرش در واکنش به سخنان اشرف‌غنی چنین اظهار کرد: «امارت اسلامی در این مورد‌ نیز خبردار می‌سازد که مسئولیت هرگونه تحول نظامی در شش ماه آینده به مقامات اداره کابل راجع می‌شود. مجاهدین امارت اسلامی از مناطق خود به جدیت دفاع می‌کنند و در صورت دوام جنگ از سوی دشمن، امارت اسلامی به حالت دفاعی اکتفا نمی‌کند».

اداره نامشروع اشرف‌غنی که بعد از هیاهوی زیاد و تقلب‌های گسترده بر مسند حکومتی نشست، ارادهٔ صلح با امارت اسلامی را ندارد. اگر تمام مواد توافقنامهٔ صلح طبق اوقات تعیین‌شده اجرا می‌شد، تا حالا آتش جنگ‌ها فروکش کرده بود و اینقدر انسان‌ها از دوطرف کشته نمی‌شد.

پیام‌های جنگ‌طلبانهٔ اراکین ادارهٔ کابل این چیز را نشان می‌دهد که این اداره اساسا در دل خود خواهان صلح و آشتی با مجاهدان امارت اسلامی نیست؛ بلکه می‌خواهد با سبوتاژکردن این پروسه، موانع ایجاد کند و با اداره‌نمودن جنگ‌های مدت‌دار، حکومت چندروزهٔ خود را دوام به‌بخشد.

یکی از اراکین دولتی ادارهٔ کابل برای نظامیان خود چنین دستور می‌دهد که: «طالب را بکش، سلاح و موتور سایکلش از تو… طالب را زنده‌ نگذار، ما نیاز به مهمان نداریم، نیاز به زندانی نداریم» این منطق کاملا منطق وحشت‌پرستی و زور است؛ منطق اشرف‌غنی و ناصالح است؛ منطق خامِ جنگ‌طلبان و خون‌ریزان است.

چنانچه اگر همین صدا را (خدای‌نخواسته) یکی از بزرگان امارت اسلامی بلند می‌کرد، دنیا تکان می‌خورد و رسانه‌های دنیا از آن پر می‌گشت و تبلیغاتی سخت و گسترده‌ علیه امارت اسلامی انجام می‌گرفت؛ اما چون رسانه‌ها و شبکه‌های مطرح جهانی، به‌نفع آمریکاییان و عوامل آنان کمر بسته‌اند؛ لذا اصلا هیچ رسانه‌ای پرده از این سخن‌ها برنداشت!

اما در بخش دوم مسئله، پیام‌های رهبری امارت اسلامی و دیگر زعمای آن در عید قربان و قبل از آن، همیشه سخن از صلح و آشتی بوده است. امارت اسلامی به صلح و آشتی باورمند است و به‌همین خاطر به مذاکرات میان‌افغانان که بیشترش ارگ‌نشینان هستند، باز هم تن داده است؛ صدها نیروی جنگیِ دشمن را بدون کدام شرطی به‌خاطر حسن نیت، چندها مرتبه رها کرده است.

ارگ‌نشینان اما به‌جز سیادت چندروزه و افروختن دامنهٔ جنگ‌ها، به دیگر چیزی باور ندارند و از نیروهای امنیتی افغان به‌عنوان سپربلای خود استفاده می‌برند.

اشرف‌غنی جهت بالابردن مورال ازبین‌رفتهٔ نیروهایش، آنها را به دادن زمین، نام‌گذاری کوچه‌ها و خیابان‌ها به‌نام آنان بعد از مرگ (!!) دادن درجات نظامی و پول‌های هنگفت، وعده‌های سرِخرمن می‌دهد و آتش‌افروزی جنگ‌ها را عمَلًا به‌دوش دارد!