نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
حبیبی سمنگانی عجب این نیست که مرحوم ملا عبدالحی مطمئن تماشاگه دنیا را درین میانه سالی و به این زودی بدرود گفت و از محفل داغدیده و هجرانگزیدهی یاران رخت بر بست، عجب اینست که او این سالیان متمادی چطور درین غمسرا زنده ماند! بلی، دوستان مرحوم مطمئن میدانستند که از غموهم روزافزون مسلمانان بر […]
حبیبی سمنگانی
عجب این نیست که مرحوم ملا عبدالحی مطمئن تماشاگه دنیا را درین میانه سالی و به این زودی بدرود گفت و از محفل داغدیده و هجرانگزیدهی یاران رخت بر بست، عجب اینست که او این سالیان متمادی چطور درین غمسرا زنده ماند!
بلی، دوستان مرحوم مطمئن میدانستند که از غموهم روزافزون مسلمانان بر دل نازک او چه میگذرد. او که تاب دیدن و شنیدن این همه مصیبتهای آمده بر سر مسلمانان را نداشت و هر لحظه از زبونی و درماندگی ملت ستمدیدهاش رنج میبرد و روزها را بهمانند سالها میپیمود، آخر دل ناتوان او تا چه زمانی میتوانست او را یاری دهد.
چنانچه بنده در تویت خود نوشتهام: او را نه درد هجران کشت و نه ضرب بیمهران. او مرد مطمئن بود، اما این درد وجدان بود که اطمینان را ز تن و جانِ او ربود. او به درد اسلام و مسلمان به مثل بسمل تپید. او هر چند مطمئن بود، اما میدانم که مطمئن نبود. او گرفتار دردی بود بیدرمان. بلی، درد وجدان، درد وجدان!
ما یقینا سرمایه بزرگی را از دست دادهایم. او نه تنها از نشانههای پر افتخار و تاریخی دوره حاکمیت امارت اسلامی و مرحوم امیرالمؤمنین ملا محمد عمر مجاهد بود، بلکه نقش او در مبارزه و مقاومت علیه اشغال نیز بارز و ماندگار بود. در دشوارترین روزگار، که گویا کسی جرات پر زدن را نداشت، صدای رسای او هر از گاهی از رسانهها بلند میشد و به پرسشها پاسخ میگفت. تنها دوستان نزدیکی او میدانند که پس از مصاحبهها، او با چه مشکلات سخت امنیتی روبهرو میشد.
نثر و شعر او در عرصه علم و ادب جایگاه والای داشت و دارد. اما او این صلاحیت خداداد را بهجای استفاده برای جلب مادیات، در راه حقانیت و حقگویی به خرج داد. از همینست که دوستانش او را پیکر استغنا میدانند و از مواقف جراتمندانهاش همواره میستایند. او هرگز شکار مصلحتهای بیجا و خودساخته نشد.
او چنانکه در یکی از مصاحبههایش پس از اعلان وفات مرحوم امیرالمؤمنین ملا محمد عمر مجاهد و تعیین شهید امیرالمؤمنین ملا اختر محمد منصور رحمهالله بهحیث زعیم جدید امارت اسلامی، گفتهبود: «وفات مرحوم امیرالمؤمنین بهمعنای وفات این حرکت جهادی نیست، مسیر این حرکت هم معلوم و پیروان و زعامت آن هم معلوم است»، او همواره به امارت اسلامی و اهداف مقدس و والای آن، وفادار ماند. با آنکه دیگران از گفتههای او برداشت های رنگارنگ می کردند، اما او هیچگاه دچار تردد نشد.
او آن مرد مبارزی بود که در سه فرصتهای مهم و تاریخی؛ آغاز امارت اسلامی، آغاز مقاومتِ پسا اشغال و روزهای پسا اعلان وفات مرحوم امیرالمؤمنین، نه تنها جراتمندانه در خطهای مقدم دفاع از امارت اسلامی قرار گرفت، بلکه با زبان حقبیان خود، سامان اطمینان ملت مسلمان خود را هم فراهم نمود.
چنانچه وی در مصاحبهاش در بارهی آوازهی اختلافات در صف امارت اسلامی پس از اعلان وفات مرحوم امیرالمؤمنین، میگوید: «هر آن مسلمانی که بر دین خدا و سنت رسول الله صلیاللهعلیهوسلم و روز محشر ایمان و عقیده دارد، هیچگاه بر مبنای تقاضاهای نفسانی اش سبب فتنه برای مسلمانان نمیگردد. در عصر امروزی، این دور از عقل است که همه افراد یک حرکت بر رهبری یکنفر متحد شوند، اما اینکه درین شرایط سخت اکثریت قاطع افراد حرکت بر یک امیر متحد میشوند، این محض نصرت خداوندی است».
او شخصیتی بود که هنوز جامعه ما از کارنامه ها و آثار گرانبهای او آگاهی لازم ندارد. اما او باب تازه ای در تاریخ معاصر آزادگی و علم و ادب بود، که ارزش و اهمیت آن با گذشت زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد. اگرچه هنوز سخنگوی مرحوم امیرالمؤمنین ملا محمد عمر مجاهد وسیله قوی برای معرفت اوست، اما او یک شخصیت تناور و ثمربار علمی و ادبیِ بود که شناخت جداگانه اش روز به روز نمایانتر خواهد شد. او هرگز مرد فراموش شدنی نیست.
رحمه الله
این مطلب بدون برچسب(تکونه) می باشد.
دیدگاهها بسته است.