عاقبت بد؛ بهای سنگین خیانت به جهاد و مجاهدین

انعام حبیب‌زاده عاقبت بدِ آن‌هایی که سال‌ها الگوهای جهاد و مقاومت بودند، بسیار تکان دهنده، دردآور و مایه‌ی اضطراب است. دیروز، هزاران مسلمانان افغانستان و جهان به رهبری این‌ها جنگیدند و به سعادت جاودانی شهادت سرفراز شدند. اما امروز خود این رهبران، درین پیرانه‌سالی، دیده و دانسته در صف باطل ایستاده اند، و دور نیست […]

انعام حبیب‌زاده

عاقبت بدِ آن‌هایی که سال‌ها الگوهای جهاد و مقاومت بودند، بسیار تکان دهنده، دردآور و مایه‌ی اضطراب است. دیروز، هزاران مسلمانان افغانستان و جهان به رهبری این‌ها جنگیدند و به سعادت جاودانی شهادت سرفراز شدند. اما امروز خود این رهبران، درین پیرانه‌سالی، دیده و دانسته در صف باطل ایستاده اند، و دور نیست که در راه طاغوت جان دهند و روسیاه دنیا و آخرت شوند.

این قهرمانان دوره‌ی جهاد علیه شوروی، مبارزه و مقاومت افغان‌ها را رهبری کردند و با قربانی‌ها، جانفشانی‌ها، دربه‌دری‌ها و فداکاری‌های تاریخی این سرزمین مجاهدخیز و مجاهدپرور، بالاخره با فضل و یاری پروردگار، استعمار خونخوار شرق را شکست دادند و به پیروزی که باید سرنوشت‌ساز می‌بود دست یافتند. اما دریغا! که این پیروزی آن‌ها، سرنوشت افغان‌ها را تاریک‌تر و کشور ما را خوارتر ساخت.

این به اصطلاح داعیان حق؛ به‌جای آنکه صلح و آرامش را به ارمغان بیاورند و همه افغان‌های خسته و شکسته را زیر چتر نظام اسلامی گردهم آورند و دوباره آباد سازند، بین خود درگیر شدند و همه دستاوردهای جهاد و مبارزه را نیست و نابود کردند.

اما ای کاش! ایشان از گذشته‌ی تلخ خود درس می‌گرفتند، و این بار که استعمار غربی در افغانستان شکست خورده بود، دست‌کم آرام در خانه‌های شان می‌نشستند و می‌گذاشتند که افغان‌ها پس از چهار دهه از نعمت صلح و امنیت برخوردار می‌شدند و به آرمان پاک و دیرین شان، که همانا نظام زندگی‌بخش اسلامی است سرفراز می‌شدند. اما ای بسا آرزو که خاک شده است!

چنانکه گفته می‌شود درس تاریخ اینست که مردم از تاریخ درس نمی‌گیرند، این چهره‌های آزموده شده بار دیگر تلاش دارند زمینه را برای جنگ‌های بین خود افغان‌ها هموار کنند و ملت آزرده و رنج‌دیده‌ی افغان‌‌زمین را با فاجعه‌ای دیگری دچار سازند. این‌ها با کمال وقاحت و بی‌شرمی برای بقای اشغالگران و دوام اشغال دست‌وپا زدند، اما ناکام ماندند. اکنون در پیرانه سالی خود شان برای بقای نظام نابکار و نفرین‌شده‌ کمر بسته اند و سلاح به دست گرفته اند.

ای کاش این‌ها می‌توانستند در پایان عمر خطاها و گناه‌های سه دهه را تلافی و جبران نموده، و به پاس همان نسبت جهاد و مجاهدت که سال‌ها به آن فخرفروشی کردند و خود را وارثان این سرزمین دانستند؛ در پهلوی مجاهدین ایستاده می‌شدند و صدای حمایت از برپایی نظام اسلامی را بلند می‌نمودند و نشان می‌دادند که مردان مؤمن دوبار از یک سوراخ گزیده نمی‌شوند. اما متاسفانه، دیده می‌شود که این کم‌بختان این چانس طلایی را هم از دست می‌دهند.

این شومیِ بخت، یقینا عواقب المناک و خطرناک خیانت به جهاد و مجاهدان است. ملیون‌ها افغان‌ها به رهبری این‌ها جان، مال و همه دارایی شان را برای اعاده‌ی استقلال کشور و برپایی نظام واقعی اسلامی قربان نمودند. اما سرانجام، ملتِ دربه‌در همچنان دربه‌در ماند، و این‌ها که رهبر بودند بازهم رهبر ماندند. افغان‌های فقیر فقیرتر شدند، اما این امیران جهاد امیرترین مردم دنیا شدند. اما چنانکه می‌گویند چوب خدا صدا ندارد، هر که خورد دوا ندارد؛ این امیران بیچاره با بدبختی دنیا و آخرت مواجه اند.

این خائنان جهاد و مجاهدین یقینا به انجام عبرت‌آمیز خود می‌رسند. این یقینا عبرت برای مجاهدان امروزی است. بلی، درس‌های عبرت‌انگیزی در انجام شوم این سرمداداران جهاد پیشین نهفته است. از آن روزی پناه بجوییم که (معاذالله) به پیشواز لشکر کافران صف بسته باشیم، سپس به سیاهی لشکر آن‌ها بیافزاییم و روزی‌که آن‌ها شکست خورده از کشور ما خارج شوند، ما برای شان اشک بریزیم و داد و فریاد کنیم و سپس به بهانه‌ی اینکه ما مجاهدین پیشین هستیم در برابر مجاهدان واقعی صف ببندیم و در مقابل نظام اسلامی سد واقع شویم و در دنیا و آخرت، نزد خدا و بندگانش روسیاه شویم.

این فضل بزرگ پروردگار و جای بسیار شگرگذاری است که مجاهدان امروزی در صف واحد، با بیرق واحد و به رهبری امیر واحد متحد اند و بر خلاف دوره‌ی پیشین جهاد، از رهبران و رهبرنماهای متعددی، که سبب چندپارچگی و پراکندگی مجاهدین گردید، نگه‌داشته شده اند. این به‌جز یاری پروردگار دیگر چیزی نیست که همه توطئه‌های دشمن برای تفرقه افگنی میان مجاهدین ناکام ماند و امروز با گذشت دو دهه، صف امارت اسلامی متحدتر و قوی‌تر از هر زمان است.

زعما و امرای امارت اسلامی با قربانی‌ها و فداکاری‌های همیشگی شان فصل مبارزه و مقاومت را آبیاری نموده، و ثابت کرده اند که به اهداف والای جهاد و مبارزه ملت خود چقدر متعهد اند. آن‌ها به‌دور از هر گونه آلایش و نمایش، برای رسیدن به آرمان‌های بزرگ ملت مسلمان؛ جان و فرزندان شان را قربان نموده اند و هنوز با کمال متانت و دلاوری در خط‌های مقدم رزمگاه ایستاده اند.