سفر مولانا فضل‌الرحمن به افغانستان؛ دستاوردها و حواشی

نویسنده: محمد داود اسحاق‌زهی «یوسفی» مولانا فضل‌الرحمن، رهبر جمعیت علمای اسلام پاکستان با دعوت مقامات امارت اسلامی به افغانستان سفر نمود؛ سفری که توجه رسانه‌ها و آگاهان سیاسی بسیاری را جلب کرد و بازار احتمالات و شایعات را گرم نمود. برخی تحلیلگران این سفر را بدون دستاورد و رهاورد قلمداد کردند و عده‌ای دیگر خوشبینانه […]

نویسنده: محمد داود اسحاق‌زهی «یوسفی»

مولانا فضل‌الرحمن، رهبر جمعیت علمای اسلام پاکستان با دعوت مقامات امارت اسلامی به افغانستان سفر نمود؛ سفری که توجه رسانه‌ها و آگاهان سیاسی بسیاری را جلب کرد و بازار احتمالات و شایعات را گرم نمود. برخی تحلیلگران این سفر را بدون دستاورد و رهاورد قلمداد کردند و عده‌ای دیگر خوشبینانه آن را مفید و سودمند توصیف کردند؛ هرچند دولت پاکستان این سفر را یک سفر شخصی اعلام کرد و هیچگونه رسمیتی به آن قایل نشد. باوجوداین، به نظر نمی‌رسد این سفر در چنین زمانی بدون هماهنگی و خارج از پالسی دولت پاکستان صورت گرفته باشد!
ملت افغانستان و پاکستان دارای مشترکات فرهنگی فراوان و ارزش‌های دینی متعدد هستند و از دیرباز باهم رابطه حسنه دارند؛ همین مشترکات باعث شده ملت افغانستان سالیان متمادی را در کنار برادران پاکستانی خود به‌عنوان مهاجر زندگی کنند و در مدارس دینی و عصری آنجا درس بخوانند، و درنتیجه، امروز بسیاری از مسئولان فعلی حکومت افغانستان فارغ‌التحصیلان مدارس آنجا هستند؛ ازهمین‌رو، طبیعی است که شخصیت‌های علمی و سیاسی پاکستان به افغانستان سفر کنند و از نزدیک با مقامات امارت اسلامی دیدار نموده و در مورد مسائل مهمِ میان‌کشوری تبادل‌نظر نمایند.
سفر مولانا فضل‌الرحمن به افغانستان در مرحلهٔ اول و به‌دور از صبغهٔ سیاسی، از این جهت مهم است که ایشان یک شخصیت علمی و عالم دین است و این نکته تأثیر مثبت خودش را دارد، چون حضور انسان‌های صالح و نیک عامل صلح و وحدت می‌شود و خیرخواهی و هم‌اندیشی تحفه‌ای است که از هر دو جانب تقدیم می‌شود. در کنار این، این سفر از دو جهت دیگر نیز می‌تواند برای هر دو ملت و دولت ثمربخش و سوددِه باشد:
اول. مولانا فضل‌الرحمن شخصیتی علمی و یک عالم دین است که در میان علما و دولت و مردم پاکستان از جایگاه خاصی برخوردار است؛ این نکته حایز اهمیت است و تأثیر شگرف خودش را دارد؛
دوم. مولانا فضل‌الرحمن چه در دوران اشغال افغانستان توسط غربیان چه در دوران پسااشغال، حامی امارت اسلامی افغانستان بوده است؛ به‌همین‌خاطر، برای تمام مسئولان امارت شخصیتی مورداعتماد محسوب می‌شود و بشخصه می‌تواند نقش مهمی در بهبود روابط دو کشور ایفا کند و بسیاری از سوءتفاهم‌ها را حل نماید. با درنظرداشت همین موارد، بسیاری از آگاهان سیاسی سفر ایشان را مهم ارزیابی می‌کنند و انتظار دارند ایشان در جایگاه یک ریش‌سفید و اهل دین و شخصیت علمی و سیاسی رویکردی صلح‌طلبانه و آشتیانه را در پیش بگیرد و در راستای بهبود اوضاع متشنج هر دو کشور تلاش کند.
با اینکه چنین سفرهایی امیدوارکننده و خرسندکننده است، اما نباید فراموش کرد که در آن سوی این اتفاقات خوشبینانه، دولت پاکستان به‌منظور فشارآوردن به دولت افغانستان دست به انجام چند کار مهم زده است که عبارتند از:
۱. اخراج مهاجران افغانی به‌صورت ناگهانی و بدون دادن مهلت کافی؛
۲. منع دخول افغانستانی‌ها به داخل پاکستان بدون ویزا؛
۳. فشارآوردن به تاجران افغانستانی و تشدید اوضاعِ بازار تجارت.
همچنین باتوجه‌به سفر ژنرال سیدعاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان به آمریکا، و سفر توماس وست به پاکستان، و جلب رضایت آمریکا برای اِعمال فشار بیشتر روی امارت اسلامی افغانستان و متوسل‌شدن به شورای امنیت، به نظر می‌رسد دولت پاکستان نتیجهٔ مدنظر خودش را به‌دست نیاورده است. همچنین تمام این تلاش‌ها و این‌سووآن‌سوکردن‌ها به این خاطر بوده است که دولت افغانستان را تحت فشار قرار بدهد و با واردکردن فشار‌های متعدد دستش را از انجام هرگونهٔ اقدام و واکنشی کوتاه نماید.
ناگفته نماند که شاید برخی سفر مولانا فضل‌الرحمن را اتمام حجتی با امارت اسلامی و آغازگر و زمینه‌ساز حملهٔ نظامی به شماری از مناطق خاص در افغانستان بدانند، اما این احتمال بسیار دور از انتظار می‌باشد و امکان ندارد ارتش پاکستان مرتکب چنین اشتباه محاسباتی شود؛ زیرا درگیری با دولت افغانستان برای پاکستان بسیار سنگین و پرهزینه تمام خواهد شد. همچنین مخالفان داخلی‌ پاکستان از این آب گل‌آلود و بستر فراهم‌شده بیشترین استفاده را خواهند کرد و قدرتشان را تقویت خواهند نمود.
نکتهٔ دیگری که باید مدنظر قرار داد، اینکه آمریکا در چند سال اخیر به‌شدت دولت پاکستان را تحت فشار قرار داده است تا برای نیروهایش پایگاهی در اختیارشان بگذارد، اما دولت پاکستان مخالفت کرده دست رد به سینهٔ آمریکا زده است؛ ازهمین‌رو، آمریکا نیز از ناامن‌شدن پاکستان بدش نمی‌آید، چون از این طریق به راحتی و با کمترین هزینه می‌تواند به هدفش برسد.
به هر حال، هدف سفر هیئت امارت اسلامی به اسلام‌آباد و همچنین دعوت مولانا فضل‌الرحمن به کابل، تلاشی برای بهبود مناسبات با پاکستان است، مناسباتی که طی ماه‌های اخیر به‌خاطر افزایش حملات تحریک طالبان پاکستان، «تی‌تی‌پی» در آن کشور، تیره‌تر شده بود. هرچند پاکستان، امارت اسلامی را متهم به حمایت‌کردن و پناه‌دادن به اعضای مخالفانِ دولت پاکستان می‌کند، اما امارت اسلامی افغانستان همواره این تهمت ناحق و غیرمدلل را رد کرده است.
هر دو حرکتِ به‌خردانهٔ دولت افغانستان گویای این سخن است که امارت اسلامی قصد ایجاد تنش با همسایگان را ندارد، بلکه در پی تنش‌زدایی است و معتقد است تنها راه‌حل مشکلات گفت‌وگو و گفتمان است.
در کنار تمام این اگرها و اماها، سفر مولانا فضل‌الرحمن تا این جا بسیار مهم و با دستاورد همراه بود؛ زیرا ایشان خواهد توانست پیام امارت اسلامی را به‌صورت شفاف به دولت پاکستان منتقل کند و باعث ازبین‌رفتن بسیاری از سوء‌تفاهم‌ها شود. همچنین دیدار ایشان با زعیم امارت اسلامی افغانستان، حاوی پیام مهمی در راستای حل مشکلات میان افغانستان و پاکستان می‌باشد.