در قضایای ربودن اطفال چه کسانی دست دارند ؟

حملات و پیروزی های اخیر مجاهدین در بخش های مختلف کشور بسیار به تندی ادامه دارد ، ساحات وسیع و مراکز مهم دشمن در اثر فتوحات اخیر در کنترول مجاهدین قرار گرفته است و هزاران تن عساکر اجیر مجبور شده اند که با همه سلاح ها و تجهیزات خود تسلیم شوند ، این دست آورد […]

حملات و پیروزی های اخیر مجاهدین در بخش های مختلف کشور بسیار به تندی ادامه دارد ، ساحات وسیع و مراکز مهم دشمن در اثر فتوحات اخیر در کنترول مجاهدین قرار گرفته است و هزاران تن عساکر اجیر مجبور شده اند که با همه سلاح ها و تجهیزات خود تسلیم شوند ، این دست آورد ها و پیشرفت های مجاهدین کمر رژیم دو سرهء کابل را شکسته و پاهای آن را به لرزه در آورده است ، رژیم کابل اکنون در آستانهء فروپاشی قرار دارد .
رژیم دو سرهء کابل اکنون تنها مراکز ولایات و ولسوالی ها را در اختیار دارد ، هماهنگی و اعتماد باهمی درمیان ارگان های امنیتی رژیم از بین رفته است ، عساکر رژیم برای محافظت از جان های خود به مجاهدین تسلیم می شوند و یا هم از صف فرار می کنند ، این همه تحولات نشان می دهد که رژیم کابل در آخرین نقطهء زوال قرار دارد و عهد پر آشوب این رژیم ستمکار و نابکار به پایان رسیده است .
از نگاه تحلیل گران سیاسی و کارشناسان نظامی دلیل بزرگ ناکامی رژیم کابل اینست که همه کارمندان دولتی ( از عساکر پایین رتبه تا به والی ها ) خود سرانه و عاقبت نا اندیشانه راه می روند و رئیس جمهور حتی صلاحیت ندارد که یک والی سرپرست را تبدیل و یا برطرف بکند ، هر قومندان از خود محکمه و زندان دارد و  کسی را که بخواهد زندانی می سازد ، وزیران کابینه به فرمان رئیس جمهور برای گرفتن رای اعتماد به پارلمان معرفی می گردند ، اما زمانی وزیران از سوی پارلمان سلب اعتماد شوند باندهای جنگ سالاران بی درنگ هشدار می دهند ، واکنش منفی نشان می دهند و متفکر دوم را وادار می سازند که تصمیم پارلمان را نپذیرد ، رئیس جمهور تقلبی نیز بدون کدام مقاومت به فرمان زورگویان سر تسلیم خم می کند ، تصمیم پارلمان را نا درست می خواند و از سر نو فرمان می دهد که وزیران بی اعتماد به وظایف خود ادامه بدهند .
رژیم کابل به دلیل بی کفایتی ، منازعات داخلی و فساد گسترده مورد نفرت و انزجار مردم قرار گرفته است و سرپرستان خارجی نیز دیگر آماده نیستند که با این رژیم همکاری کنند و حتی به صراحت می گویند که پس ازین اندک ترین کمک با این رژیم جفا با مردم امریکا و جامعهء جهانی است .
در چنین وضعیت سرسام آور ، رژیم کابل برای مصروف داشتن اذهان مردم را دست به یک عده حرکت های نمایشی می زند ، تا مردم را ذهنیت بدهد که برای تامین امنیت آنان سعی دارد و گام های سریع می بردارد ، قضیهء ربودن یک کودک در فراه نیز جزو این گونه حرکت ها به نظر می رسد .
رسانه ها به تاریخ ۲۲ عقرب خبر دادند که یک کودک چند هفته پیش از فراه ربوده شده است و تا هنوز یافته نشده است ، سپس آدم ربایان برای اینکه از خانوادهء طفل ربوده شده پول به دست بیاورند یک ویدیو را نشر نمودند ، ویدیو نشان می داد که طفل در یک چاه انداخته شده است ، وی گریه و ناله می کند و فریاد می زند که مرا نجات بدهید ، مرا می کشند……… ، این ویدیوی دردناک مردم را به شدت غمگین ساخت ، بالاخره مقامات مزدور فراه اعلام نمودند که طفل را بازیاب نموده اند و به خانواده اش سپرده اند و اختطاف گران را گرفتار نموده اند .
شواهد و اسناد موثق وجود دارد که یک تن محافظین معاون والی فراه نیز درمیان ربایندگان شامل است ، از سوی دیگر راپورهای وجود دارد که طفل بازیاب شده در خانهء یک مدیر تحقیقات امنیت ملی فراه نگه داری شده بود .
چند مدت پیش ، قضیهء یک خورد سال دیگر به نام اباسین خبرساز شد ، ویدیوهای تکان دهندهء وی نشر شد و بالاخره کشته شد ، متصل آن آوازهء گرفتاری اختطاف گران اباسین در رسانه ها پخش شد و حتی چند نفر به عنوان اختطاف گران در برابر کامره ها نیز قرار گفتند ، اما تا به امروز سرنوشت آنان معلوم نیست و نه هم کسی هویت آنان را دانست که چه کسانی بودند ، از کدام ولایت و کدام ولسوالی بودند ، این جرم را چگونه انجام دادند ، مرتکب دیگر کدام جرائم شده بودند و بالاخره محکمه در مورد آنان چه حکم صادر نمود ، این همه پرسش های است که پاسخ ندارد و دلیلش اینست که شه رگ های رژیم فاسد کابل به اختطاف ، کشتار ، فساد و مافیاهای مختلف نفس می گیرد و تغذیه می شود .
هرگاه پولیس و عسکر اختطاف گر باشد ، والی ، قومندان ، قاضی و سارنوال اعضاء باندهای آدم ربایان باشند و پوست های مهم امنیت ملی را نیز اعضاء و نمایندگان مافیاها اشغال بکنند ، پس مردم ازین گونه ادارهء بی رحم و زمام داران آلوده به فساد چه امیدواری داشته باشند ؟