جنگ مطبوعات و موقف امارت اسلامی افغانستان

موفق افغان اشغالگران قبل از وارد ساختن نیروهای خود در افغانستان موضوع چگونگی اشغال این کشور و نحوه برخورد با مردم و استفاده از آنان را بررسی کرده بودند. آنان به این نتیجه رسیده بودند که نمیتوان افغان ها را در جنگ نظامی و عسکری شکست داد زیرا آنان دارای تاریخ شکست ناپذیر بوده و […]

موفق افغان
اشغالگران قبل از وارد ساختن نیروهای خود در افغانستان موضوع چگونگی اشغال این کشور و نحوه برخورد با مردم و استفاده از آنان را بررسی کرده بودند. آنان به این نتیجه رسیده بودند که نمیتوان افغان ها را در جنگ نظامی و عسکری شکست داد زیرا آنان دارای تاریخ شکست ناپذیر بوده و هرگز اسارت و غلامی را نمی پذیرند. با نظرداشت این حقیقت دشمن به منظور کامیابی حملات صلیبی خویش در نظر گرفت تا جبهات را وسیع تر ساخته و جنگ را شامل میدان های فرهنگی، علمی، مطبوعاتی، رسانوی و تبلیغاتی نیز نماید. به همین منظور و برای بر آورده شدن این هدف ملیون ها دالر به خرچ رسانید و صدها تن را از اقشار مختلف ملت خریداری کرد. عده یی اسلحه بدوش گرفته و در صف صلیب علیه مجاهدین قرار گرفتند و عده دیگری از منبر مسجد منحیث سنگر علیه اسلام استفاده کردند. در پهلوی این ها گروهی قلم های خودرا همچو اسلحه علیه مجاهدین استفاده کرده و نوک های آنرا همچو میله های تفنگ نظامیان در خدمت دشمن قرار دادند.
دشمن با استفاده از این لجام گسیختان خودفروخته دهها شبکهء تلویزیونی، رادیویی، خبری و تبلیغاتی ایجاد کرد و ضمنا بعضی از این شبکه ها را که قبلا ادعای استقلال می کردند خریداری نمود که از آنجمله میتوان به آژانس خبرگزاری پژواک اشاره کرد که بر اساس نوشتهء امر الله صالح رئیس پیشین امنیت ملی ادارهء اجیر که به تاریخ ۳ جون ۲۰۱۶ از طریق صفحهء فیس بوک وی به نشر رسید، بودجه این آژانس از سوی امنیت پرداخته می شود. نه تنها این بلکه سازمان های مدعی خبرنگاران آزاد و بی طرف نیز خدمات خودرا در مقابل پول و شهرت به دشمن عرضه کرده و به بوق دشمن مبدل گردیدند. و رویهمرفته این پالیسی دشمن در اوایل بخصوص در وقت عدم موجودیت فعالیت های متماثل از جانب مجاهدین خیلی موفق و کارگر ثابت شد. دشمن توانست با خرید این افراد و شبکه های شان به جهان وانمود سازد که گویا افغانستان را کاملا اشغال کرده و اکنون نام و نشانی از مجاهدین و مدافعان این وطن باقی نمانده است. همین شبکه ها و موسسات خبر می دادند که روزانه صدها تن از مجاهدین به شهادت می رسند اما با گذشت یکی دو سال هیچ آسیبی به دشمن اشغالگر نرسیده است. این حالات چنین ادامه داشت تا اینکه امارت اسلامی توانست برای جلوگیری از این تبلیغات دست به کار شده و شبکه های مماثل فرهنگی و مطبوعاتی را متعارف سازد تا حقیقت را به جهانیان برملا سازند.
از سوی دیگر شبکه های ایجاد کرده دشمن همچو گذشته در دشمنی خود با ملت ادامه دادند و اگر به طرز نوشتار و خبرهای معظم این شبکه ها متوجه شویم در می یابیم که آنان با وجود ادعای آزاد و بی طرف بودن، علنا دشمنی خودرا با مجاهدین اعلان کرده و در صف مقابل قرار گرفته اند. بگونهء مثال راپورهای تبلیغاتی و ضد و نقیض رسانه ها، شبکه ها و ارگان های حمایت از رسانه ها در جریان تصرف ولایت کندز درماه میزان سال ۱۳۹۴ توسط مجاهدین، نشان می دهد که این رسانه ها و ادارات نه تنها علیه مجاهدین بلکه بخاطر پول نا چیز همهء حدود انسانیت را تجاوز کرده و در تبلیغات خود آنچنان غرق در حمایت و دروغگویی در حق ادارهء اجیر و باداران خارجی خود شدند که در این راستا در دروغ گویی تفنن کرده و حتی آغاز بر دریدن عِرض، عفت و عزت آنانی کردند که ظاهرا نشان می دادند مدافع آنان اند.
مسئولان این انجمن ها، شبکه ها و رسانه ها در جریان فتح کندز دفاتر یازده شبکه تلویزیونی، رادیو و اخبار را به همکاری مدیران و مامورین این دفاتر به سرقت بردند سپس با صدور بیانیه های دروغین آنرا منسوب به مجاهدین کرده و نکوهش کردند و به این طریق از یکسو نمک باداران خارجی خودرا حلال کردند و از سوی دیگر از ادارهء اجیر و مزدور حمایت کرده و نیروهای شکست خورده آنان را مورال بخشیدند. مجیب خلوتگر رئیس (نی) یا ارگان حمایت کنندهء رسانه های آزاد افغانستان در جریان تقبیح حمله بر این شبکه ها و یا آتش زدن آنان، مجاهدین را وحشی، ترورست، خونخوار وغیره خواند که این کلمات نه تنها برای یک مسلمان زیب نمی دهد بلکه برای کسیکه ادعای خبرنگاری آزاد را دارد همچو زهر قاتل است. بعد از تصرف دوباره ولایت کندز توسط نیروهای ادارهء اجیر وقتی ثابت شد که این ادارات بر اساس برنامهء از قبل طرح شده توسط مالکان و حامیان این ادارات به دزدی و سرقت برده شده اند مجیب خلوتگر و یاران خودفروخته اش از نشر این حقیقت ممانعت کرده و علنا در یکی از مجالس با خبرنگاران گفت که ما توانستیم با این تبلیغات، پلهء جنگ شکست خورده و باخته را تبدیل کرده و کندز را دوباره تصرف کنیم، لذا ما نمیتوانیم با رد کردن این اخبار دست آورد خودرا ضایع کنیم و اعتبار خودرا نزد جهانیان خدشه دار سازیم. این مدیران و انجمن ها با این کار خود نه تنها مجاهدین را متهم به دشمنی با مطبوعات کردند بلکه وسایل این رسانه ها را به شکل خیلی تخنیکی دزدیدند و سپس از موسسات بین المللی مصارف گزاف برای بازسازی این شبکه ها بدست آوردند.
نشر خبر دروغین و خودبافته طلوع را تا کنون مردم غیور و با عفت افغانستان فراموش نکرده اند که ضمن آن، عفت صدها دختر محصل در پوهنتون کندز را درید و بر آنان تهمت بی ناموسی زد. این همه بگونهء مثال تقدیم گردید ورنه آرشیف مجاهدین مملوء از همچو ضد و نقیض های خبرنگاران و شبکه ها و موسسات رسانوی بوده است که اگر مجاهدین خواسته باشند میتوانند تاریخچهء هر خبرنگار را بدستش دهند اما امارت اسلامی با تمام صبر و حوصله به مبارزه خود بدون در نظرداشت دشمنی مطبوعات و رسانه ها و خبرنگاران ادامه داده و نخواست این اعمال زشت آنان باعث واکنش و عکس العمل بالمثل مجاهدین در مقابل مطبوعات گردد. نه تنها این بلکه امارت اسلامی همیشه مجاهدین خودرا قبل از فتح ولسوالی ها و ولایت ها توصیه کرده است تا در محافظت از مطبوعات، خبرنگاران و وسایل آنان تلاش به خرچ دهند و اجازه ندهند که آنان به سبب جنگ متضرر شوند و در پیشبرد امور شان خللی واقع گردد. و این واقعیتی است که بعضی از افراد دشمن بعد از فتح کندز به آن اعتراف نیز کردند.
با وجود اینهمه دشمنی ها و حمایت مستقیم از برنامه های ادارهء اجیر و پیروی از اوامر امنیت ملی و ارگان های دیگر، مگر حقیقتی که نمیتوان آنرا پنهان کرد اینست که اکنون هم خبرنگاران در مناطق تحت تصرف ادارهء اجیر بشمول پایتخت محفوظ نبوده بلکه همیشه مورد تهدید ادارات مختلف بشمول دفتر رئیس جمهور و رئیس اجرائیه قرار می گیرند. والی ها، وکیل های پارلمان، ولسوال ها، قوماندان های امنیه و ریاست های امنیت همیشه خواسته اند از خبرنگاران منحیث بوق های خود استفاده کنند و در غیر آن نه تنها مورد تهدید، بلکه لت و کوب، زندان و حتی کشتن قرار گرفته اند. و همین موسسات خبرنگاران مدافع از منافع ادارهء اجیر ناچار دهن به این حقایق باز کرده و مجبور به اظهار عکس العمل های پلاستیکی در این ارتباط می شوند که از جمله میتوان به راپور اخیر انجمن های خبرنگاران آزاد اشاره کرد که در آن به ۳۵ تخطی در حق خبرنگاران اشاره شده بود که ۳۰ آن متعلق به ادارهء اجیر و ۵ دیگر آن مربوط به مجاهدین می گردید.
تا جاییکه متعلق به موارد منسوب به مجاهدین می گردد باید دانست که اکثر خبرنگاران به منظور جلب توجه سفارت های خارجی و پذیرفتن عریضه های شان بخاطر پناهندگی به کشورهای خارجی دست به تزویر زده و چنان وانمود می کنند گویا از جانب مجاهدین مورد تهدید قرار گرفته اند و همین مسائل شامل راپورهای یک طرفه انجمن های خبرنگاران قرار می گیرد.
اما با وجود اینهمه و این فرق واضح و آشکار هنوز هم بوق های زیادی اند که بخاطر منافع ادارهء اجیر از هیچ نوع خدمات حتی هتک حرمت و ناموس مردم بیچاره ابا نمی ورزند مگر در اخیر مورد تهدید، لت و کوب، زندان و حتی مرگ توسط ادارات و افراد متعلق به ادارهء اجیر کابل قرار می گیرند.
اگر به این موضوع از نگاه شرعی بنگریم در می یابیم که اگرچه عده یی گمان می کنند که جنگ تنها در میدان نظامی و عسکری صورت می گیرد و هر آنکه مستقیما در میدان جنگ و در صف مقابل قرار گرفت نظامی و یا عسکری بوده و سایر ارگان ها و اشخاصی که مستقیم و یا غیر مستقیم در استحکام این صفوف سهم دارند ملکی بشمار می روند و بناء کشتن آنان در شرع جایز نیست مگر با مطالعه تاریخ اسلام به نظر می رسد که عصر نبوت نیز شاهد حالاتی بوده است که عده یی مستقیما در صف دشمن قرار گرفته و عده یی دیگر با سرودن اشعار، و تقدیم رأی و مشوره وغیره دشمن را حمایت کرده و در استحکام صف آنان سهیم می شدند. دین اسلام بطور عموم اگرچه از کشتن افراد ملکی بخصوص پیر مردان، زنان، اطفال و رجال دین ادیان دیگر منع می کند در عین حال کسانی را که اگرچه اسلحه بدست ندارند اما به شکلی از اشکال به نفع دشمن فعالیت می کنند مستثنی قرار داده و کشتن آنان را جایز می شمارد.
امام کاسانی رحمه الله در کتاب خود بدائع الصنائع (۶/۶۳) دربارهء کسانیکه قتل شان جایز بوده می نویسد که کسی که بر جنگ تشویق کند یا بر اسرار مسلمانان رهنمایی کند یا اینکه کفار از رأی و نظر او نفع ببرند یا اینکه مطیع و پیرو آنان باشد، اگرچه زن و یا طفل باشد، کشته می شود، زیرا این ها همه در حقیقت در جنگ شامل می باشند و دلیل آن روایتی است که ربیعه بن رفیع السلمی رضی الله عنه درید بن الصمه را که پیر مردی بود و بجز به رأی او دشمن نفعی از او گرفته نمیتوانست در جنگ حنین به قتل رسانید. رسول الله صلی الله علیه وسلم از این رویداد اطلاع یافت مگر بر وی انکار نکرد.
ابن قدامه رحمه الله در کتاب خود المغنی (۱۰/۴۹۵) می نویسد که اگر زنی در صف کفار قرار گیرد و یا در سنگر آنان باشد و مسلمانان را دشنام دهد و یا خودرا برای آنان عریان سازد هدف قرار دادن وی قصدا جایز است به دلیل اینکه وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم اهل طائف را در محاصره قرار داد زنی در صف کفار قرار گرفته و عورت خودرا عریان ساخت و گفت: بگیرید بزنید این را. و یکی از مجاهدین مسلمان او را زد و هدفش درست قرار گرفت. و همچنان کشتن کسی جایز است که برای دشمن اسلحه جمع آوری (آماده) می کند، یا آنان را آب می دهد، یا بر جنگ تشویق می کند، زیرا اینها همه در حکم جنگ کنندگان هستند، و همین گونه حکم دربارهء طفل، پیر مرد و سایر کسانی است که کشتن آنان جایز نیست.
و در جای دیگر (۱۰/۵۳۰) می نویسد که اگر همه آنانیکه ذکر کردیم (کسانیکه کشتن شان جواز ندارد مانند زن؛ طفل و پیر مرد) در جنگ شریک شدند قتل شان جواز دارد زیرا که رسول الله صلی الله علیه وسلم در جنگ بنی قریظه زنی را به قتل رسانید که گراد را (آله سنگی که توسط آن آرد می کنند) بر صحابی یی انداخت، و کسانیکه در جمله این ها (کسانیکه کشتن شان جواز ندارد) بودند مگر صاحب رأی و نظر در جنگ بودند قتل شان نیز جایز است زیرا درید بن الصمه در جنگ حنین کشته شد و او پیر مردی بیش نبود مگر کفار جهت تبرک و عمل به رأی او را با خود در صف جنگ آورده بودند و رسول الله صلی الله علیه وسلم از این کشتن انکار نکرد، زیرا که رأی و نظر بزرگترین همکاری در جنگ است.
با در نظرداشت این ادلهء شرعی امارت اسلامی میتواند با تمام این خبرنگاران و شبکه های شان برخورد دشمن نظامی کند مگر باز هم با تمام صبر و تحمل همیشه آنان را به آزادی، بی طرفی و عادل بودن در تقدیم اخبار و تقاریر خود توصیه نموده است. تنها یگانه عکس العملی که مجاهدین در مقابل این شبکه ها نشان دادند همانا حمله بر یکی از دفاتر تلویزیون طلوع بود که آنهم در واکنش به دریدن عفت و عزت مردم مسلمان کندز بود نه منافع شخصی مجاهدین. پس بر همه قلم بدستان، مطبوعات، رسانه ها و خبرنگاران لازم است که با درنظرداشت اهمیت کاری شان عدالت و راستگویی را نصب العین خود قرار داده و از قرار گرفتن در صف دشمن و تبلیغات علیه مجاهدین ابا ورزند ورنه چنانچه گذشت حکم شان در شرع خیلی واضح و آشکار است و مجاهدین میتوانند در صورت لزوم به آن مراجعه کنند.

برگرفته از شماره ۱۷ مجله وزین حقیقت