اوباما در افغانستان از زورگویی تا تسلیمی

اقبال لاهوری سروده بود : افغان باقی کهسار باقی – الحکم لله الملک لله ، بارک اوباما بتاریخ ۶ دسمبر در جریان سخنرانی در پایگاه نیروهای هوای مکدیل ( ایالت فلوریدا ) اعتراف نمود : “امریکا نتوانست طالبان را شکست بدهد” ، بدون تردید ، این حرف های اوباما اولین اعتراف علنی به اعلان شکست […]

اقبال لاهوری سروده بود : افغان باقی کهسار باقی – الحکم لله الملک لله ، بارک اوباما بتاریخ ۶ دسمبر در جریان سخنرانی در پایگاه نیروهای هوای مکدیل ( ایالت فلوریدا ) اعتراف نمود : “امریکا نتوانست طالبان را شکست بدهد” ، بدون تردید ، این حرف های اوباما اولین اعتراف علنی به اعلان شکست در جنگ افغانستان است ، گرچه نیازی هم به این اعتراف نمانده بود ، زیرا همانطور که گفته اند “عیان را چه حاجت بیان “باز اوباما شکست فاحش خود را پذیرفت و رسماً به ان اعتراف هم کرد .
۸ سال پیش ، زمانی که اوباما به عنوان رئیس جمهور امریکا به کاخ سفید راه یافت ، گمان برده می شد که شاید اوباما بر عکس پالیسی های جنگی جورج بوش روش مسالمت آمیز را با مردم جهان پیش رو بگیرد و به ویژه حضور نا مشروع نیروهای امریکا را در افغانستان به پایان برساند ، اما اوباما به خواب و خیالی دیگری بود ، اوباما بعد از مسئولیت پذیری رهبری جنگ افغانستان از اعزام ۳۰ هزار نیروهای تازه نفس در کارزارِ افغانستان خبر داد ، اوباما سعی داشت با اعزام این نظامیان جدید و سلاح های مدرن ( و با استفاده از هر نوع ظلم و بربریت ) طالبان را از پا درآورد و مدالِ پیروزی را که بوش نتوانسته بود به گردن خود آویزان بکند وی از آنِ خود بسازد ، در حالیکه در همان سال برای اوباما جایزهء جهانی نوبل در بخش صلح داده شد ( آیا تلاش برای تداوم جنگ را هم صلح گفته می شود ؟ ) .
جورج بوش در اواخر فرماندهی خود بنا بر فرمایش قومندان های نظامی امریکا در افغانستان اعلان نمود که بیش از ۴ هزار نیروهای نظامی را به جای عراق به افغانستان می فرستد ( گویا جنگ در افغانستان امریکا را بسیار پریشان ساخته بود ) ، اگرچه جورج بوش شکست خود را در افغانستان هرگز نپذیرفت و لیکن واقعیت اینست زمانیکه جورج بوش از کاخ سفید مرخص می شد بیشتر مقامات امریکایی به شکست ننگین امریکا در افغانستان اعتراف داشتند ، رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا ( از سال ۲۰۰۶م تا ۲۰۱۱م ) در همان روزها به رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح امریکا در پیناتگون گفته بود : مردم امریکا از جنگ افغانستان خسته شده اند، همچنان رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح امریکا مایک مولن ابراز نمود : افغانستان به سود ما کار نمی کند ، فکر می کنم که باید این مساله را درک و ابتکار جدیدی را شروع کنیم و……….، مایک مولن حتی در پارلمان امریکا اعتراف نمود که پالیسی های واشنگتن در افغانستان با شکست رو به رو شده است ، وقت ضیق است ، ما در افغانستان پیروز نشده ایم و…………
به هر کیف ، جنگ در افغانستان با قدوم آوری اوباما در سال ۲۰۰۹م دوباره داغ گردید ، این یک ابتکار اوباما بود که نخستین بار تعداد نیروهای امریکا در افغانستان از عراق افزایش یافت ، پینتاگون در تابستان ۲۰۰۹م اعلان نمود : شمار نیروهای امریکایی در افغانستان اکنون دو هزار تن بیشتر از عساکر این کشور در عراق است ، حالا در افغانستان ۹۴ هزار عساکر و در عراق ۹۲ هزار عساکر امریکایی حضور دارند و بر اساس توافق اوباما تعداد نظامیان امریکایی در افغانستان امسال به ۹۸ هزار تن می رسد ، بارک اوباما در همان شب و روزها در جریان سخنرانی در یک اکادمی نظامی گفته بود : در حالی که نیروهایی امریکایی از عراق خارج می شوند توجه خود را به جنگ افغانستان معطوف می دارند .
اما لله الحمد و المنه، ملت مسلمان شکست ناپذیر و تسخیر ناشدنی افغانستان همهء آرمان های شوم و پلید اوباما را در افغانستان با خاک یکسان ساختند و امریکای های متجاوز را در گرداب رسوایی و ناکامی گرفتار نمودند، امریکا اعتراف داشت که در دورهء ۸ سالهء بوش ( یعنی از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹م ) در مجموع ۱۰۴۹ نظامیان خارجی در افغانستان کشته شده است ، اما در ۳ سال اول اوباما ( یعنی از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱م ) ۱۸۹۸ عساکر خارجی در افغانستان از سوی طالبان کشته شدند ، با دیدن این تلفات سنگین هوش به سر اوباما آمد و از خواب خرگوشی بیدار شد ، وی که به شدت سراسیمه شده بود از یک سو داد و فریاد می زد که جنگ حل همه مشکلات نیست وباید مذاکرات بکنیم و از سوی دیگر بدون اینکه به آه و فغان مقامات رژیم کابل گوش بدهد اعلان نمود که تا پایان سال ۲۰۱۴م همه نیروهای خود را از افغانستان خارج می کند .
اوباما در سال ۲۰۱۲م پروسۂ کاهش دهی نیروهای خود را آغاز کرد ، وی در دسمبر ۲۰۱۴م در طی پیام کرسمس خبر داد که : تا چند روز دیگر ماموریت جنگی ما در افغانستان پایان خواهد یافت ، دراز ترین جنگ ما یک پایان مسئولانه خواهد داشت………، و بالاخره به تاریخ اخیر همان سال ماموریت جنگی نیروهای ناتو و امریکا در افغانستان را رسماً پایان بخشید ، بلی ، درین شک نیست که ماموریت جنگی امریکای ها دو سال پیش به پایان رسیده است ، زیرا چند هزار عسکر امریکایی که در افغانستان باقی مانده است هرگز جرات و اجازه ندارند که از قرارگاه ها و مراکز مصئون خود بیرون شوند ، حتی طالبان که به مرگ عساکر امریکایی عادت گرفته اند امسال مجبور شدند تا در داخل قرارگاه بگرام بروند و چند تن آنان را به کیفر کردار برسانند ، اما این پایان مسئولانه ای که اوباما گفته بود چه معنی دارد ، آیا همین که امریکایی ها خود را از حضور مستقیم جنگ ها سبکدوش نموده مسئولیت های زیان بار را به دوش عساکر داخلی انداختند یک پایانِ مسئولانه است ؟
ادارهء سیگار در راپور اخیر خود نوشته است: هنوز که بیست و دو ماه از مسئولیت جنگی عساکر داخلی در افغانستان می گذرد ، در سال نخست مأموریت جنگی رژیم کابل ( یعنی در ۲۰۱۵م ) حدود ۵۰۰۰ عسکر داخلی کشته شدند و بیش از ۱۵۰۰۰ عسکر دیگر زخمی شدند ، و ۱۰ ماه سال ۲۰۱۶م نشان می دهد که تلفات این ماه ها ۹٪ بیشتر از تلفات کل سال گذشته است . سقوط ده ها ولسوالی ، فرار و تسلیمی هزاران عساکر و کشمکش های روز افزون داخلی رژیم چگونگی پیشبرد جنگ و مسئولیت پذیری انتقال قدرت اجیران را آشکار و اثبات می نماید
(می گویند) دو هزار سال پیش یک ادیب ، خطیب و دانشور مشهور در رُم بنام مارکوس سیسرون گذشته است ، وی گفته است : هر انسان مرتکب اشتباه می شود و لیکن این تنها انسان احمق است که اشتباهات خود را تکرار می کند . این حرف های سیسرون بر فرماندهان امریکا صادق می آید که همواره درمعامله با افغانستان اشتباه می کنند .

 

بقلم حبیبی سمنگانی