یادداشت

اگر راه گم کرده‌ای، پیرو شهدا باش

شهدا با جان‌نثاری‌های خویش، حماسه‌ها آفریدند. خودشان آسمانی شدند و ارزش‌های بس فراوانی از خود به‌جای گذاشتند که با تمسک‌جستن به آن‌ها، می‌توان خود و امت به‌خواب‌رفته را بیدار کرد، چنان‌که در وصف این شهدای راه خدا گفته‌اند: «شهداء شمع محفل بشریت‌اند».

تاریخ با شکوه رادمردان نظام امارت اسلامی مملو از ایثار، فداکاری، تعلیم، تربیت، دفاع از دین، آیین و کرامت انسانی‌ست؛ تاریخی که درس شهامت، شجاعت، صبر، استقامت و پایداری به شریعت را به هر فرد آزاده و آزاداندیشی، می‌دهد. شهدا؛ آن عاشقان واقعی سنگر و شهادت، ناممکن‌ها را به ممکن تبدیل کرده و جان شیرین خود را فدا کردند تا دین، ناموس و هم‌نوع‌شان از هر نوع تعدی و تجاوز در امان باشند و خون پاک‌شان گواه بر این مدعاست.

شهدای گل‌گون کفن سرزمینم، در سنگر ایمان و معرفت با کمر خمیده راه می‌رفتند تا ما بتوانیم راست و بدون مشقت راه برویم. رهسپاران دیار عشق، همواره همواره دست به دعا و نیایش بوده و فارغ از هر نوع ادعا و نمایشی بودند. آن‌ها حیا داشتند و هرگز به دنبال ریا و شهرت‌طلبی نبودند. آن‌ها رسم مرام، معرفت، ایثار، فداکاری و ازخودگذشتگی داشتند، و هیچ‌گاه اسمی که به وسیلهٔ آن فخرفروشی بکنند، نداشتند.

شهدا با جان‌نثاری‌های خویش، حماسه‌ها آفریدند. خودشان آسمانی شدند و ارزش‌های بس فراوانی از خود به‌جای گذاشتند که با تمسک‌جستن به آن‌ها، می‌توان خود و امت به‌خواب‌رفته را بیدار کرد، چنان‌که در وصف این شهدای راه خدا گفته‌اند: «شهداء شمع محفل بشریت‌اند». پس شهدا بسان نور، ما را در مسیر تاریک رهنمایی می‌کنند، تا راه گم‌شده را دریابیم.

شهدای راه حق با اتمام وظیفهٔ خود قابل قبول درگاه ایزد منان شده و مصداق این آیهٔ مبارکه قرار گرفتند: «مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِیلٗا». (الأحزاب – ۲۳)

برخی از مومنان، کسانی‌اند که به آن عهدی که با خدا بستند، صادقانه وفا کردند. برخی از آن‌ها پیمان‌شان را به اتمام رسانده و شهید شده‌اند و برخی دیگر منتظر فیض شهادت‌اند، و هیچ‌گونه تغییر و تبدیلی در پیمان‌شان نداده‌اند

آری شهدا رفته‌اند و حسرت‌های فراوانی به دل هم‌سنگران و خانواده‌ها به‌جای گذاشته‌اند؛ حسرت مادری که در فراق جگرگوشه‌اش با مشکل اعصاب دست‌وپنجه نرم می‌کند و نیمه‌شب از بستر خواب بیدار شده و برای استقبال شهید نازنینش به سمت درب خانه حرکت می‌کند، تا نخستین فرد باشد که برای عرض خیر مقدم و بوسه بر رخسار نازنینش. گویی با شهید خویش در عالم خود نجوایی دارد.

چه مادرانی که چشم‌انتظار آمدن لخت جگرهای خود هستند تا باری‌دیگر آن‌ها را در آغوش گرفته و روح و روان‌شان را تسکین دهند.

شهدا رفته‌اند و رسالتی بس عظیم که همان آگاهی و حرکت باشد، بر دوش‌مان باقی کذاشته‌اند.

حال بر ما است که به حرمت خون پاک‌شان قدردان آرمان و ارزش‌های‌شان بوده، فرهنگ ایثار و فداکاری‌شان را به نسل آینده منتقل کنیم و این امر می‌طلبد که همه اعم از اهل قلم، بیان، اصحاب مدارس و اهل رسانه، در این مورد بکوشیم.