عمر ثالث/بخش چهارم

تحت سرپرستی کاکا در صفحات قبلی این کتاب ذکر شد که خانوادۀ ملا محمد عمر مجاهد، عالم و دین‌دار بود. کاکاها و خویشاوندان دیگر ایشان، به علوم دینی اشراف داشتند که به امور تدریس و امامت مشغول بودند. آنان نه تنها در مسکن اصلی خویش (ولسوالی خاکریز) وظیفۀ امامت و تدریس را عهده دار بودند؛ […]

تحت سرپرستی کاکا

در صفحات قبلی این کتاب ذکر شد که خانوادۀ ملا محمد عمر مجاهد، عالم و دین‌دار بود. کاکاها و خویشاوندان دیگر ایشان، به علوم دینی اشراف داشتند که به امور تدریس و امامت مشغول بودند. آنان نه تنها در مسکن اصلی خویش (ولسوالی خاکریز) وظیفۀ امامت و تدریس را عهده دار بودند؛ بلکه در مناطق اطراف قندهار به این شغل مقدس می‏پرداختند.

طوری‌که پدر ملا محمد عمرمجاهد، برای انجام شغل تدریس و امامت از ولسوالی خاک‌ریز به ولسوالی دند رفته بود، کاکاهایش هر یک مولوی محمد انور و مولوی محمد جمعه نیز در شمال قندهار به ولسوالی دهراود[۱] ولایت ارزگان غرض تدریس و امامت رفتند و برادر زادۀ یتیم خویش را با مادرش با خود به این ولسوالی برد. محمد عمر کوچک زندگی زیر سایۀ کاکایش را در همین‌جا آغاز کرد و امور تربیت و کفالت او به‌دوش کاکایش مولوی محمد انور بود. ملا محمد عمر، تا آوان جوانی در ولسوالی دهراود ارزگان ماند.

محیط دوران کودکی

ملا محمدعمر مجاهد، در پنج سالگی همراه با دو کاکایش، مولوی محمد انور و مولوی محمد جمعه به دهراود ارزگان سفر کرد. هردو کایش عالمان دین یا به اصطلاح عام مولوی بودند. ملا یا مولوی، اصطلاح مترادف عالم دین است که در افغانستان با در نظرداشت جایگاه و نقش اجتماعی، نفوذ عالمان دینی و ملاها در مقایسه با دنیای بیرون از افغانستان به‌مراتب بیش‌تر است.

در جامعۀ افغانی، ملا یا عالم دین، فقط شغل تدریس و امامت را به پیش نمی‏برد؛ بلکه حیثیت یک مرجع معتبر در بیش‌تر امور دینی و اجتماعی را دارد که رهبری جامعه، اصلاح، حل و فصل منازعات، نجات مردم از گمراهی، حفظ شعائر دینی و حتی تنبیه و اصلاح مراجع حکومتی نیز از مسئولیت‌های عالمان دین به‌شمار می‏آیند.

در جامعۀ افغانی، وظیفه‏ اساسی عالم دین یا ملا، امامت در مسجد است. بیش‌تر مساجد در محوطۀ خویش یک یا دو اتاق مسکونی نیز دارند که به آن «حجره[۲]» گفته می‏شود. شاید همراه با مسجد، رسم ساختن حجره نیز از مسجد نبوی در صدر اسلام گرفته شده باشد که در کنارش جای مخصوص مسکونی بنام صُفه داشت و آن‌عده اصحاب کرام رضی الله عنهم  که از مناطق دور برای فراگیری علوم دینی و احکام شرعی به مدینه می‌آمدند، در آن‌جا زندگی می‏کردند.

چند دهه قبل که مدارس دینی منظم در افغانستان انگشت شمار بود و از سوی حکومت نیز توجه آن‌چنانی به علوم‌دینی نمی‌شد، تقریبا همۀ طالبان علوم‌دینی در تمام کشور در همین مدرسه‌های قریه‌جات (حجره ها) درس می‏خواندند. ملا و طالب یا استاد و شاگرد که در دل جامعه زندگی می‏کردند، پنج وقت با مردم عام در یک صف می‏ایستادند و خود را در تمام غم و شادی مردم عام شریک می‏پنداشتند. آنان با گذشت زمان پیوند ناگسستنی را با جامعه به‌وجود آوردند که این پیوند تا امروز نیز پا برجا است.

ملا محمد عمر مجاهد، در محیط خالص همین پیوند صمیمانۀ روستایی ظهور کرد و از طالبان و اساتید راهنما آداب اولیۀ زندگی را آموخت. ایمان راسخ، عقاید منزه، دیانت و مسلمانی خالص در دل او ریشه دواند. زندگی در میان مردم برایش عادات خالص، زبان، مهمان‌نوازی، دل‌سوزی، شرافت و مشخصات دیگر افغانیت را تلقین کرد. یتیم بودن و زندگی غریبانه، روح و تن ایشان را صیقل داد و او را برای تحمل آزمون‌های سخت در فرایند زندگی آماده کرد.

آن منطقۀ ولسوالی دهراود، که ملا محمد عمر در آن از ۵ تا ۲۱ سالگی، سال‌های شخصیت ساز زندگی اش را زیست، یک منطقۀ روستایی است. همین سبب شد که نام‌برده به‌عنوان یک افغان مؤمن و مخلص ظهور کند و صلابت ناگسستنی دینی بخشی از فطرت او شد، که تا پایان عمر با همان عقیدۀ راسخ، زندگی ساده، پیش‌آمد صمیمانه، لباس ساده و عادات خالص باقی ماند.

به‌قول نزدیکانش، ملا محمد عمر در کودکی خاموش مزاج و درین حال متحرک بود و کارهای خود را با جدیت به انجام می‌رساند. از آوان کودکی این ویژگی را در خود داشت که کم‌تر حرف می‌زد و بیش‌تر فعالیت می‌کرد. صداقت و اخلاص را، که از صفات نمونۀ ایشان بود، از کودکی با خود داشت. به امور دینی و به‌ویژه نماز، توجه کامل داشت و در ادای نماز از همان آغاز به حدی جدی بود که اگر به هر کاری هم مشغول می‌بود، هنگام نماز دست از کار برداشته و راهی مسجد می‌شد. نام‌برده با سن کمی که داشت، در حجره مسجد خویش ساکن شد و کمر در راه فراگرفتن علوم دینی بست. این‌که فرزند کوچک فامیل خود بود، در امور فامیل نیز سهم فعال داشت؛ اما اشتغال اصلی او را درس و تعلیم شکل می‏داد.

عواملی‌که هنگام کودکی و جوانی در زندگی ملا محمد عمر مؤثر بود، همه در او خصلت‌های نیک و مثبت را زنده کرده و پرورش می‏دادند. نام‌برده پسر یک پدر صالح و مادر دین‌دار بود که به نسب خوب تعلق داشت. محیط فامیلی‌اش محیط علم، دین‌داری و عبادت بود. زندگی‌اش غریبانه بود و همیشه از غذای حلال و عاری از شبهات تغذیه می‌کرد. محیط خارج از خانه‌اش، حوالی مسجد و مدرسه بود که متدین‌ترین قشر جامعه (اشخاص طالب‌العلم و نمازگذاران) در آن زندگی‌ می‌کردند. ملا محمد عمر مجاهد، در محیط مملو از علم، ذکر، عبادت، کتاب، و تدریس به‌دنیا آمد. در همین محیط اولین گام‌ها را برداشت. الفبای ابتدایی زندگی را آموخت و در همین محیط به سن جوانی رسید.

[۱] ولسوالی دهراود، در ولایت ارزگان، یکی از ولایت‌های جنوبی افغانستان موقعیت دارد.

[۲] حجره، کلمۀ عربی به معنی اتاق است. برای خوابگاه طالبان علوم دینی اطلاق می‌شود.