ثالث عمر

عمر ثالث/بخش پانزدهم

فصل سوم بنیان گذاری تحریک اسلامی طالبان آغاز قیام محل جهاد و اقامت ملا محمد عمر مجاهد (سنگ حصار) که در تقسیمات اداری کنونی از مربوطات ولسوالی ژری[۱] ولایت قندهار به‌شمار می‏رود، در آن زمان مربوط ولسوالی میوند بود. حاکمیت مناطق مربوط به سنگ‌حصار و پنجوایی مانند زنگاوات، تلوکان، مشان و مناطق دیگر در دست […]

فصل سوم

بنیان گذاری تحریک اسلامی طالبان

آغاز قیام

محل جهاد و اقامت ملا محمد عمر مجاهد (سنگ حصار) که در تقسیمات اداری کنونی از مربوطات ولسوالی ژری[۱] ولایت قندهار به‌شمار می‏رود، در آن زمان مربوط ولسوالی میوند بود. حاکمیت مناطق مربوط به سنگ‌حصار و پنجوایی مانند زنگاوات، تلوکان، مشان و مناطق دیگر در دست ملا محمد عمر مجاهد، ملا محمد آخوند، ملا حاجی محمد، ملا محمد صادق و مجاهدین جبهات دیگر بودند. آنان تا حد امکان امنیت این مناطق را تأمین داشته و به تفنگ سالاران اجازۀ فعالیت نداده بودند. منطقۀ کشک نخود (مرکز ولسوالی میوند) در غرب سنگ‌حصار، تحت تصرف حاجی بشر و حاجی برگیت خان بودند. آنان نیز با این مجاهدین هماهنگ و مناطق شان تا حد زیادی عاری از لجام گسیختگی بود. تمام این مجاهدین اسبق، غرض تأمین امنیت مناطق خویش قاضی عمومی ولایت قندهار (مولوی سید محمد) را که بنام مولوی «پاسنی» شهرت داشت، منحیث قاضی تعیین کرده بودند. نام‌برده در زنگاوات ولسوالی پنجوایی محکمه داشت که تمام جبهات اطراف برایش مجاهد می‏سپردند و نام‌برده نیز اجرآت قضایی می‏کرد.

در دوران هرج‌ومرج تفنگ سالاران، اگرچه مناطق اطراف جبهۀ قبلی و مدرسۀ ملا محمد عمر مجاهد، عاری از پاتک‌ها، دزدی‌ها، و لجام گسیختگی‌ها بود، اما گزارشات نابسامانی‌ها در مناطق دیگر همواره برایش می‏رسید. رنج ملت و ظلم و استبداد

تفنگ‌سالاران، تمام مجاهدین اهل خیر را به تفکر وا داشت. در نهایت در این مورد تدویر مجالس مشورتی آغاز شد که برای رهایی ملت از شر تفنگ سالاران چه باید کرد.

قبل از آغاز عملی تحریک طالبان، طالبان و مجاهدین اسبق سنگ‌حصار و مناطق اطراف چندین بار در این خصوص جلساتی را دایرکردند. سید عبدالله (تورک آغا) می‏گوید، یک‌بار در مدرسۀ ملا محمد عمر مجاهد، تشکیل جلسه داده شده بود که خود ملا محمد عمر مجاهد، ملا برادرآخوند، ملا محمد آخوند و حدود چهل تن از طالبان دیگر در آن اشتراک داشتند. تیتر مجلس همین بود که ما جهاد کردیم، قربانی دادیم، و مشقت‌ها را به‌جان خریدیم تا یک نظام شرعی به‌میان آید و ملت در آرامش به‌سر ببرد. اما اکنون ملت در چنگال ظالمانۀ تفنگ‌سالارانِ بدکاره گیر کرده که باید سعی در احیای اهداف جهاد و آزادی ملت صورت گیرد.

در روند جلسات، جلسۀ بعدی در خانۀ حاجی غوث، قومندان جهادی سنگ‌حصار تشکیل شد. مولوی عبدالرحمن که یازنه‏ و استاد ملا محمد عمر مجاهد نیز است، می‏گوید که من یک‌جا با ملا محمد عمر در این مجلس حضور یافتیم. در مجلس اکثر ملا امامان مساجد و علمای محل دور هم جمع شده بودند. آنان در مورد این بحث داشتند که چگونه می‏توانند جلوی فساد روز افزون را بگیرند. پس از تبادل آرای گوناگون، رای اکثریت این بود که طالبان باید به شکل نوبت‌وار امنیت مناطق خویش را تأمین کنند و هم‌چنان محکمۀ ملا پاسنی در منطقه تقویت شود تا مجرمین را مجازات کنند.

ملا محمد عمر مجاهد که نزدیکی دروازه نشسته بود، زمانی‌که نوبت ایراد رای برایش رسید، گفت:«جلو زیانهای تفنگسالاران را فقط با عمل باالمثل می‏شود گرفت. تفنگسالاران همه چیز را رها کرده و شب و روز شان را یکی کرده‌اند، راهِ شیطان را رفتهاند و به فساد خود ادامه می‏دهند. جلوی این اعمال آنان را وقتی می‏توان گرفت که ما نیز همهچیز را ترک کرده و جلوگیری از فساد را مهمترین مسئولیت خویش بشماریم، آنگونه برای نفاذ دین الله تعالی در میدان بایستیم که تفنگسالاران برای اهداف خویش ایستاده اند. اینگونه مبارزه نمی‏شود که چند روز در هفته مشغول درس باشیم و یک روز به نوبت با تفنگسالاران مقابله کنیم.»

در نهایت، این جلسه نیز مانند جلسه‌های دیگر بی‌نتیجه به‌پایان رسید. مولوی عبدالرحمن می‏گوید که هنگام برگشتن از مجلس، ملا محمد عمر به‌دلیل بی‌نتیجه به‌پایان رسیدن آن اندوه‌گین بود؛ اما فرمود که جلسات این‌چنینی نتیجه‏ای  در پی ندارد. من با توکل به الله اقدام می‏‌کنم.

ملا محمد عمر مجاهد، در مورد اقدام اولیۀ خویش در تقریری چنین گفته است:«من در یک مدرسه بودم، یک مدرسۀ کوچک ایجاد کرده بودیم، پانزده یا بیست نفر دوستان در آن حضور داشتند و مشغول درس و سبق بودیم. روی زمین همه مملو از فساد شد. قتل و قتال، چور و چپاول بود و کشور را فسق و فجور فرا گرفته بود. اوضاع گذشته برای تان معلوم است که مردم حتی تصور این را نمی‏توانستند بکنند که اصلاح چگونه خواهد آمد. من درس می‏خواندم و در مورد حالات مشغول فکر بودم. اگر من اقدامی هم نمی‌کردم، این دلیل برایم کافی بود که (لایکلف الله نفسا الا وسعها) چون در مورد اوضاع چیزی جز فکر کردن در توان من نبود؛ اما من بالای الله تعالی توکل محض کردم، توکل محض قدرت زیادی می‏خواهد اما هرگز ناکامی ندارد.»

[۱] ژری، یکی از ولسوالی‌های ولایت قندهار است که حدود ۴۰ هزار نفر جمعیت دارد.