نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
یکبار دیگر میوند
میوند، ساحۀ وسیع در غرب قندهار و منطقۀ شناخته شده در تاریخ افغانستان است. میوند، برای بار اول زمانی به شهرت رسید که مجاهدین افغان به تهاجم دوم استعمارگران انگلیس بر افغانستان، در جنگ رو در رو شکست سختی تحمیل کردند.
در سال ۱۸۸۰ میلادی که شهر قندهار زیر سلطۀ انگلیسها بود و شهزادۀ افغان (سردار محمد ایوب خان) لشکری را از سمت هرات مارش کرد تا قندهار را از دست انگلیسها پس بگیرد، سر لشکر انگلیس، «جنرال پریمرز» لوای پیاده را به رهبری «جنرال باروز» و ۳۵۰ تن سوار را به رهبری «جنرال نتل» غرض جلوگیری از پیشروی ایوب خان به گرشک فرستاد. عساکر انگلیس و غازیان افغان در گرمی ماه جولای در صحرای سوزان میوند مقابل هم قرار گرفتند و جنگ شدیدی در گرفت. در آغاز انگلیسها بهدلیل داشتن توپها، مجاهدین زیادی را به شهادت رساندند (قبرستان مشهوری بهنام شهیدان میوند در آن منطقه وجود دارد) و چیزی نمانده بود که غازیان افغان را شکست دهند؛ اما در لحظات اخیر جنگ، اشعار تحریضی زن مجاهد افغان (ملالی) روحیۀ تازه به غازیان افغان بخشید که در نتیجه با حملات قاطع، به لشکر انگلیس شکست تاریخی داده شد. بهقول منابع انگلیسی، در این جنگ ۹۶۹ تن از عساکر انگلیس کشته شدند که ۲۹ تن آنان افسر بودند. تعداد زیادی زخمی و وسایل زیاد شان جا گذاشته شد. تاریخ افغانستان تلفات انگلیسها را بیشتر از این ذکر کرده است. از آنجایی که رهبر لشکر افغان در جنگ مذکور سردار ایوب خان بود، برای نامبرده در ازای همین فتح، لقب غازی اعطاء شد. این جنگ اسامی میوند، ملالی و ایوب خان را بخش مهمی از تاریخ افغانستان گردانید. در مناطق مختلف کشور راهها، نشریهها و ادارات تعلیمی زیادی با همین اسمها نامگذاری شدند. در دوران حکومت ظاهر شاه در کشک نخود، مرکز ولسوالی میوند، یک لیسۀ بزرگ تاسیس شد و نام آن نیز (لیسه عالی غازی محمد ایوب خان) گذاشته شد.
لیسه غازی محمد ایوب خان، در سالهای جنگ با تهاجم شوروی، سقوط کرد و کسی در آن مشغول تعلیم نبود. در دوران جنگهای تنظیمی نیز لیسه همانگونه خالی بود؛ اما اتاق هایش نسبتاً سالم بودند. زمانیکه ملا محمد عمر مجاهد و طالبان همراهش از سنگ حصار به کشک نخود ولسوالی میوند آمدند، در نخست محل اقامت مشخص نداشتند، بههمین دلیل بار نخست در لیسه غازی ایوب خان اقامت گزیدند و مرکز نخست شان همین لیسه شد.
بدینگونه میوند یکبار دیگر فصل جدیدی را در تاریخ افغانستان اضافه کرد. آغاز تحریک طالبان که در ادامه از بطن آن امارت اسلامی تأسیس شد، در میوند اتفاق افتاد (آن زمان ولسوالی ژری تأسیس نشده بود و سنگ حصار از مربوطات میوند بود) و مرکز نخست شان نیز در کشک نخود، مرکز ولسوالی میوند در لیسۀ قهرمان میوند (غازی محمد ایوب خان) ایجاد شد.
برخورد مسالمتآمیز با تفنگسالاران
ملا محمد عمر مجاهد، در ماه اسد سال ۱۳۷۳هـ.ش، که مصادف است با ماه اگست سال ۱۹۹۴ میلادی، با ۵۴ تن از همراهان خود که فقط پنج تن آنان مسلح بودند، به کشک نخود آمد و در لیسه غازی ایوب اقامت گزیدند. قومندان حاجی بشر به آنان چهل میل کلاشینکوف، چند سلاح سنگین، دو موتر و سه میلیون افغانی پول نقد کمک کرد. حاجی بشر که شخص سرمایهدار و مخلص تحریک طالبان بود، بعداً برای طالبان صد میل سلاح خریداری کرد و به آنان تحویل داد.
ملا محمد عمر و طالبان همراهش در روز نخست، حاکمیت مرکز ولسوالی میوند را در دست گرفتند و امنیت شاهراه را تأمین کردند. فردای همان روز طالبان از کشک نخود راهی سمت غرب شدند. در منطقۀ ملنگ کاریز، بساط ایست بازرسی تفنگسالاری بهنام قومندان ابراهیم را برچیدند و قومندان آن را بهسمت ریگستان فراری دادند. اینگونه بود که روند برچیدن ایستهای بازرسی آغاز شد. همین روز ملا محمد عمر، با مدارا جلوی اولین خونریزی را گرفت. قومندان قلعۀ شامیر، بهنام ملک خدایداد که ملیشههایش نیز او را همراهی میکردند، به کشک نخود آمدند و جنگ لفظی با طالبان را آغاز کردند، روند گفتوگو به آمادگی برای شلیک رسید. اما ملا محمد عمر، قومندان را که به طالبان ناسزا نیز میگفت در آغوش گرفت و از میان طالبان به کنار برد.
رانندگان شاهراه، آوازههای قیام طالبان در میوند را به محلات دور بردند و روند آمدن طالبان از مناطق مختلف و پیوستن شان به تحریک آغاز شد. پانزده روز بعد ملا محمد عمر، طالبان را درجاده عمومی قندهار مستقر کرد و مرکز دوم خویش را در منطقۀ مسجد سفید، کنار جاده عمومی همطراز با سنگحصار ایجاد کرد. این زمانی بود که روند آمدن طالبان قوت بیشتر گرفت و همه روزه دهها تن اعضای جدید به تحریک میپیوستند. ملا محمد آخوند، قومندان شناخته شده قندهار به تحریک پیوست و تمام سلاح خویش را به آنان تحویل داد. بهتاریخ دوم ماه سنبله سال ۱۳۷۳ هـ.ش،(۱۷/۳/۱۴۱۵هـ.ق) ملا محمد عمر، عملیات اولیه برای راندن تفنگسالاران قدرتمند، مانند دارو خان و صالح را طرح ریزی کرد. آنان در استقامت پاشمول ایستهای بازرسی ایجاد کرده بودند و با مذاکره بر نمیداشتند. ملا محمد عمر، بیشتر از صد تن طالبان را در دو تشکیل منسجم ساخت. گروه نخست را به رهبری مولوی عبدالصمد برای حمله به پوستههای دارو خان فرستاد و خودش همراه با دهها تن طالب روانۀ حمله بر پوستهها و ایستهای بازرسی صالح شد. آنان شب هنگام از میان قریهها به پاشمول رفتند و به سمت شاهراه حرکت کردند. با دارو خان دو روز مسلسل درگیری صورت گرفت و صالح بدون شلیک در شب دوم پوستههایش را تخلیه کرد. در ادامه، دارو خان هم فراری شد و پاشمول نیز بهدست طالبان افتاد.
ملا جمعه خان که باشندۀ گرماوک میوند است و در جنگ پاشمول شرکت داشت میگوید:«روز گرفتن پاشمول ساکنان منطقه، جوانان و چند تن کودکانی که مشغول چراندن مواشی بودند به سمت ما آمدند و ابراز خرسندی کردند که تفنگسالاران را فراری دادیم. این باشندگان منطقه اظهار داشتند که ما خود شاهد بودیم که این ظالمان زنان را بهقتل رسانده و در چالههای عقب پوستهها انداخته بودند که ساکنان قریه آنان را دفن میکردند.»
طالبان، توانستند پس از پاشمول از سنزری و شاه آغا نیز بساط ایستهای بازرسی را برچنند و تفنگسالاران محلی مانند حبیبالله جان، نادر جان و دیگران را نیز بدون جنگ فراری دهند. طالبان در ادامه با قومندان حزب اسلامی بنام سرکاتب مقابل شدند. نامبرده ایست بازرسی خود را بر نمیداشت؛ اما به طالبان اجازه داد تا به سمت دند در قندهار بروند و در آنجا میان خطوط جنگی ملا نقیب و استاد عبدالعلیم مرکز خویش را فعال کنند.
دیدگاهها بسته است.