نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
یکی از تحولات جهانی مهم عصر احمدشاه بابا، توسعه استعمار اروپایی و بهدنبال آن انقلاب فرانسه در زمان حاکمیت تیمورشاه بود. از یکسو اگر کوششهای استعماری اروپاییان، سرزمین و منابع مادی مسلمانان را تهدید میکرد، از سوی دیگر تحول جدید در اروپا زیر عنوان رنسانس نیز در ابعاد سیاسی، اجتماعی و فکری تهدید جدی برای […]
یکی از تحولات جهانی مهم عصر احمدشاه بابا، توسعه استعمار اروپایی و بهدنبال آن انقلاب فرانسه در زمان حاکمیت تیمورشاه بود. از یکسو اگر کوششهای استعماری اروپاییان، سرزمین و منابع مادی مسلمانان را تهدید میکرد، از سوی دیگر تحول جدید در اروپا زیر عنوان رنسانس نیز در ابعاد سیاسی، اجتماعی و فکری تهدید جدی برای مسلمانان بهشمار میرفت. مدت زیادی طول نکشید که پسلرزههای این زمین لرزه به افغانستان رسید. انگلیسها که به وسیله کمپنی هند شرقی مداخلات خویش را در هند آغاز کرده بودند، در زمان حاکمیت نواسههای احمدشاه بابا به افغانستان نیز دست به دسیسهچینی و توطئه زدند که اختلافات داخلی سدوزاییها و محمد زاییها زمینۀ کامیابی آنان را فراهم میکرد.
در نیمۀ نخست قرن نوزدهم میلادی، انگلیسها به افغانستان به دید منطقهای مینگریستند که میتوان آن را با حملۀ واحد اشغال و به جمع مستعمرات انگلیس اضافه نمود. بدین سبب با همراهی شاه شجاع به افغانستان هجوم آوردند. مردم افغانستان که همیشه از کشور خویش با مردانگی دفاع کرده بودند، یکبار دیگر پرچم جهاد را برافراشتند و به نظامیان انگلیس شکست عبرتانگیزی تحمیل کردند.
در نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی، برای اولین بار در تاریخ افغانستان راه حاکمان سیاسی و اقشار دینی از هم جدا شد. حاکمان سیاسی افغانستان که در گذشته همواره متصدی و پاسدار ارزشهای دینی بودند و مانند تاج و تختِ خویش، دفاع از شعایر دینی، استقلال، حاکمیت مستقل و ارزشهای معنوی را فرض میخواندند، اکنون فقط در فکر حراست از اقتدار موروثی خویش بودند و غرض منافع شخصی خویش راه دوستی با انگلیسها را در پیش گرفتند. بدینسان داعیهی حراست از هویت دینی ملت، عاری از پاسدار ماند که در نهایت عالمان دین و قشر مذهبی، این مسئولیت را بر دوش گرفتند.
از امضای معاهدۀ ننگین گندمک با انگلیسها در سال ۱۸۷۹ میلادی تا امروز، اکثر حاکمان افغانستان بهجای اینکه به هویت دینی و تاریخی خویش قانع باشند، در پی تزریق و ترویج افکار و اقتدار بیگانه هستند که در برابر آن، قشر مذهبی افغانستان پرچم دفاع از ارزشهای دینی و معنوی خویش را برافراشته نگهداشته اند. در حقیقت یکی از بزرگترین عوامل بحرانهای یکونیم قرن اخیر در افغانستان این است که حاکمان اخیر راه پرافتخار گذشتگان خویش، غزنوی، ابدالی و دیگران را رها کرده اند، به ارزشهای دینی خویش پشت کرده و زیر نام تجدد، ترویج افکار بیگانگان را آغاز کردهاند. در مقابل، قشرِ مذهبی افغانستان که دفاع از هویتِ دینی مردم و دور نگهداشتن آنها از فساد و گمراهی وظیفۀ دینی و وجدانی آنهاست، مکرراً مقاومت خود را در برابر انحرافات حاکمان، جاری نگهداشته اند.
مخالفت ملا مشک عالم، غازی محمد جانخان، ملا عبدالکریم اندر ، عالم شهیر قندهار مولوی عبدالرحمن و مجاهدین دیگر با امیرعبدالرحمن خان از اینرو بود که امیرعبدالرحمن خان معاهدۀ گندمک را تایید کرده و افغانستان را بهدست اشغال نامرئی انگلیسها سپرده بود. سپس در زمان حاکمیت استبدادی امیر حبیبالله خان، بزرگان وعالمان دینی مانند مولانا محمد سرور واصف قندهاری، مولانا محیالدین افغان، مولوی عبدالرؤف خاکی و همینگونه عالمان و مبارزان دیگر در برابر اشغال نامرئی انگلیس، فساد درباری و رکود اجتماعی، زیر نام
مشروطیت اول، قیام اصلاحی را آغاز کردند که بالاخره توسط حاکم وقت و با فرماندهی مستقیم انگلیسها با بیرحمی سرکوب شد.
زمانیکه امیر امانالله خان داعیۀ استرداد استقلال از انگلیس و تشکیل حکومت مبتنی بر اخوت و عدالت اسلامی را سر داد، تمام مجاهدین و علمای مبارز افغانستان با قاطعیت از آن حمایت کردند و تحت رهبری او در سه جبهه با انگلیسها مبارزه کرده و در نهایت به استقلال دست یافتند؛ اما زمانیکه امانالله خان تحت تاثیر افکار غربی قرار گرفت و تحت عنوان ریفورم، به ترویج فرهنگ غربی دست یازید، علما و روحانیون مخالفت خویش را با او اعلام داشتند. خیزش شهید ملا عبدالله در پکتیا، همینگونه مخالفت شهید قاضی عبدالرحمن و نورالمشایخ فضلعمر مجددی و در نهایت آغاز قیام بزرگ در برابر امانالله خان به رهبری امیر حبیبالله کلکانی، نتیجۀ همین انحراف بود.
با وجود کموکاستهای سیاسی، اقدام هوشیارانۀ نادرخان این بود که به حفاظت و رعایت شخصیت دینی مردم افغانستان توجه ویژه داشت. نامبرده در پادشاهان اخیر افغانستان از زمرۀ اشخاص متدین بهحساب میآید، که در اولین ماده قانون اساسی خویش تعهد به اسلام، عمل به شریعت محمدی و فقه حنفی تسجیل نموده بود. بناء افغانستان شاهد برخورد تخت و منبر در زمان حاکمیت نادرخان و برادرانش نبوده است؛ اما زمانیکه اریکۀ قدرت بهدست پسر او محمد ظاهرشاه و برادر زادهاش محمد داوود خان افتاد، آنان یکبار دیگر تجربههای کهنه را تکرار کردند. آنان در تلاش ترویج لیبرالیزم اروپایی در کشور بودند و به افکار کمونیستی اجازۀ انتشار دادند که در پی آن احساس و غیرت دینی گروههای مؤمن و بهویژه اقشار مذهبی کشور، برانگیخته شد و از مساجد و منبرها آوای اعتراض در برابر تخت شاهی بالا گرفت.
در سالهای میانی حکومت ظاهر شاه، سرکوب شدید خیزش مردمی در برابر اعمار سینما به رهبری عالمان دین در قندهار، نمونۀ بارز برخورد منبر و تخت شاهی بود. زمانیکه به احزاب سیاسی در دهۀ دموکراسی آزادی داده شد، عالمان دینی افغانستان از تربیون تنظیم خدامالفرقان، جراید (گهیځ) و ندایحق در برابر کمونیزم و بیدینی، به مبارزه میپرداختند. اگر چه مسئولان حکومتی در آن زمان ادعای آزادی بیان را داشتنند؛ اما در حقیقت حکومت ظاهرشاهی در مقایسه به اسلامگرایان، تمایل بیشتر به کمونیستها داشت که برخورد توهین آمیز مسئولان در برابر خیزش مسالمتآمیز هزاران عالم دین در مسجد پل خشتی، تاییدی بر این مدعا است.
کمونیستان بیشتر از هر زمان دیگر در زمان حکومت داوود خان به مسند قدرت نزدیک شدند. سردار محمد داوود خان اگر چه در اواخر حکومتش اقدامات سریع در برابر کمونیستان اتخاذ کرد؛ اما کار از کار گذشته بود، در نهایت، کمونیستان در جریان کودتای خونین حکومت او را سرنگون کرد.
با انقلاب کمونیستی و هجوم شوروی، تقابل فکری حق و باطل جای خویش را به برخورد مستقیم مسلحانه داد و جهاد در برابر کمونیزم آغاز شد که عالمان دینی در آن نقش مهم و کلیدی داشتند.
جهاد مردم افغانستان در برابر کمونیزم دو هدف داشت؛ محو مهاجمان شوروی و افکار کمونیستی از کشور و اساس گذاشتن حکومتی که بتواند از شخصیت و هویت دینی این ملت مؤمن و مجاهد نمایندگی کند.
عالمان درگیر در جهاد پس از سقوط رژیم کمونیستی و پیروزی جهاد، یکبار دیگر به مدارس و مساجد خویش رو آوردند و امر برپایی نظام را بر عهدهی آن عده مبارزان گذاشتند که خود را از مطالبات زمان آگاه و بر پایهگذاری نظام دانا میخواندند. اما فاجعه زمانی بروز کرد که آنان در هوس تخت و قدرت، آرمانهای جهاد را نادیده گرفتند و بیشتر آنان شخصیت و حیثیت اسلامی و جهادی خویش را نیز فراموش کردند. آنانیکه در گذشته شعار اخوت اسلامی را سر میدادند، اکنون بهسان ناسیونالیسستها به تعصب قومی، زبانی و سمتی رو آورده بودند. تمام آرمان و امیدهای جهاد مقدس و پیامد خونِ یکونیم ملیون شهید و ملت مهاجر را از یاد بردند و مبارزه برای بهدست آوردن قدرت را یگانه هدف خویش قلمداد کردند.
از آنجا که مسند اقتدار افغانستان یکی و مدعیان آن بیشمار بودند، جنگ بالا گرفت. آنعده مدعیان دروغین اسلامگرایی که دیروز رفیقان سنگر واحد علیه کمونیزم بودند، اکنون برای قتل برادر مؤمن و مجاهد خویش وارد ائتلاف با کمونیستان شده بودند و جنگ خونین تنظیمی را دامن زدند.
عالمان دینی افغانستان، هیچ نقشی در جنگهای حزبی و تنظیمی نداشتند؛ بلکه عدهای آنان در تلاش مصالحه در میان طرفهای درگیر بودند. اما طرفهای درگیر جنگ بر سر قدرت، به حرف احدی گوش نمیدادند تا اینکه نه تنها ثمرۀ جهاد به خطر مواجه شد؛ بلکه آیندۀ تمام ملت و کشور با تهدید و خطر روبهرو شد. شهرها و سرمایههای ملی به تاراج رفت و ملت روزبهروز بهسوی تباهی در حرکت بود.
در گذشته اگر قشر مذهبی کشور فقط برای دفاع از ارزشهای معنوی، دست به خیزش میزدند، اکنون داشتههای مادی و معنوی ملت، هر دو در خطر بودند؛ فلهذا کاملا منطقی بود که پاسداران شخصیت دینی مردم (عالمان، مجاهدان، طالبان، متنفذین و سایر مصلحین) یکبار دیگر برای نجات کشور و مردم خویش وارد صحنه شوند، تا افغانستان ایستاده بر لبۀ پرتگاه را از خطر سقوط نجات داده و ملت را بهسوی سعادت، اتحاد و حاکمیت اسلامی رهنمایی کنند.
برای خیزش مردمی چنین منور، تمام مقدمات تاریخی تکمیل شده بود؛ اما تقدیر این کارنامه را بهنام ملا محمد عمر مجاهد نوشته بود. در اوجِ فساد، نابسامانی و هرجومرج، ملا محمد عمر مجاهد منحیث دعوتگر و مجاهد راه الله تعالی، ندای محو کردن فساد را بلند کرد. تقریبا تمام علماء، طالبان و مجاهدان واقعی با ایشان همراه شدند و مبارزه برای تحفظ آرمانهای جهادی، احیای حاکمیت اسلامی و حفاظت از هویت دینی ملت را آغاز کردند.
همۀ آنچه گفته آمدیم، مقدمهای بود بر آشنایی با قیام ملامحمد عمر مجاهد، تا پرسشهای اساسی در مورد قیام ملا محمد عمر مجاهد و امارت اسلامی بهگونۀ واضح پاسخ داده شود. اینکه فلسفۀ وجودی قیام ملا محمد عمر چه بود؟ نامبرده از کجا و چرا به صحنۀ سیاسی افغانستان وارد شد؟؟ اینکه رهبر قیام نورانی برخاسته از اعماق ایمان و وجدان ملت افغان چه کسی بود؟ چگونه این قیام را رهبری کرد؟ برای اسلام و مسلمانان چه کرد و عکسالعمل جهانیان در برابر آن چه بود؟ متن حاضر در حل این پرسشها و پرسشهای زیاد دیگر به شما کمک خواهد کرد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.