نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
شهادت چشم
قرارگاه و دیپوی مرکزی جبهۀ فیضالله آخوند زاده (مجاهدین در آن زمان آن را کمپ میگفتند) در منطقۀ گرماوک ولسوالی میوند قرار داشت؛ اما منطقۀ جهادی اصلی مجاهدین منطقۀ سنگ حصار ولسوالی میوند بود. در همینجا آنان چند اتاق و اقامتگاه داشتند که از ۲۰۰ تا ۲۵۰ مجاهد در آن اقامت داشتند. عدۀ از مجاهدین در مسجد قریۀ کیشانی ها سکونت داشتند که ملا محمد عمر مجاهد نیز در میان آنان بود. او با اضافه کردن چند اتاق در همین مسجد که در جریان جهاد علیه شوروی، محل اقامتش بود، مدرسهای را بنا کرد تا اینکه قیام تحریک اسلامی طالبان نیز از همین مسجد آغاز شد.
در زمستان سال ۱۳۶۵هـ.ش، شورویها و کمونیستان داخلی قوای بیشتری را به منطقۀ سنگ حصار آورند. نیروی آنان که تانکهای متعدد نیز در آن شامل بودند، در دشت ژری مستقر شده و قریهها را زیر آتش سلاحهای سنگین گرفت. مجاهدین که سلاحهای سبک آنان هیچ اثری بر دشمن نداشت، پاسخ نیروی دشمن را با شلیک راکت میدادند.
ملا محمد عمر مجاهد با دوستانش در باغها در کمین مهاجمان شوروی نشسته بود که اگر دشمن (پیاده نظام) را مارش کند، او با آنان بجنگد. شورویها روز دوم نبرد حملات سنگین را بالای قریهها آغاز کرده و به سمت قریهها حرکت کردند. گروهی از شورویهای پیاده برای سرکوب مردم وارد منطقه شدند که ناگهان با حملۀ شدید مجاهدین مواجه شدند.
ملا محمد عمر مجاهد و دوستانش زیانهای شدید جانی را بر سربازان پیاده شوروی تحمیل کردند و مقدار سلاحها و غنایم دیگر را نیز از دشمن بهدست آوردند. شورویها پس از دیدن حجم تلفات از منطقه عقبنشینی کردند؛ اما زمان زیادی نگذشته بود که جنگندههای روسی در هوا ظاهر شدند و بمباران شدید را بر قریهها آغاز کردند.
ملا محمد عمر مجاهد، پس از جنگ به اقامتگاه خویش (مسجد قریه کیشانی ها) برگشت. در عین حال که جنگندههای روسی در حال گشتزنی در هوا بودند و به پرتاب بمب ادامه میدادند، نامبرده در داخل مسجد عقب یک پایه ایستاده و با چشم راستش بمبارد را نظاره میکرد. در این حین بمبی در کنار مسجد برخورد کرد و ترکشهای آن به اطراف پراکنده شد. یکی از ترکشهای بمب به چشم راست ملا محمد عمر اصابت کرد. پس از برخورد ترکش در حالیکه چشم راستش کاملا از بین رفته بود و در چشمش تکهای آهن گیر کرده بود، نامبرده با دست خودش پارچه را با تحمل درد شدید از چشمش بیرون آورد. بعداً مجاهدین دیگر به کمک ایشان شتافتند و چشمش پانسمان معمولی شد؛ اما زخمش بهگونهای درست معالجه نشد.
در این روزها که جنگهای پیدرپی در جریان بود، نامبرده تا یکماه با حالت زخمی همانجا ماند. با حالت زخمی هرچند قادر به استفاده از سلاح نبود؛ اما به خدمات دیگر جهادی دست میزد و حتی گهگاه با مجاهدین عازم عملیات نیز میشد. در زمان جهاد علیه روسها، آنگونه که سلاحهای زیادی به سنگرها از سرحدات جنوبی و غربی میرسید، شورویها به این نتیجه رسیدند که اگر این راههای اکمالاتی مجاهدین را نبندند، نمیتوانند جنگ را برنده شوند. لشکر شوروی به کمک استخبارات داخلی (خاد)، ترصد خود را در امتداد مرز ۲۴۳۰ کیلومتری با پاکستان افزایش دادند و برای کاروانهای اکمالاتی مجاهدین مکرراً کمین میگرفتند و آنان را مورد حملات قرار میدادند. رسیدن میزایل «استنگر[۱]» بدست مجاهدین در سال ۱۳۶۵ هـ.ش حساسیت مسئله را بیشتر کرد و مهاجمان شوروی با حمایت کمونیستان داخلی، حملات بالای راههای اکمالاتی را افزایش دادند، تا اینکه شورویها توانستند یک سوم سلاحهای وارده برای مجاهدین را در میانهای راه نابود کنند.
تنظیمهای جهادی برای امنیت کاروانهای اکمالاتی خویش چنین برنامهریزی کردند که جبهات جهادی باید بهنوبت امنیت راههای اکمالاتی را بگیرند و در زمان معینه، وظیفه اصلی شان همین خواهد بود. یک ماه پس از زخمی شدن ملا محمد عمر مجاهد، نوبت تأمین امنیت راه اکمالاتی «شنهنری» و«ارغسان» در منطقۀ سرحدی قندهار، به جبهۀ آنان رسید. مجاهدین جبهه ملا محمد عمر که رهبری آنان را ملا معاذالله دوست نزدیک او بر عهده داشت، تصمیم رفتن از میوند به منطقۀ سرحدی ولسوالی ارغسان را گرفتند و با استفاده از همین فرصت، خواستند که ملا محمد عمر مجاهد و یک مجاهد زخمی دیگر را با خود برای معالجه به پاکستان ببرند.
آنان در سردی شدید زمستان به ارغنداب رفتند و از آنجا سفر بسوی ارغسان را آغاز کردند. موتر شان در نیمۀ راه در آبهای عمیق دریای «ترنک[۲]» گیر کرد. ملا معاذ الله و چند تن از دوستان دیگرش بهدنبال یافتن تراکتور رفتند؛ اما بقیه مجاهدین توانستند که موتر حامل زخمیان را از دریا رد کنند. ملا محمد عمر مجاهد، غرض معالجه، اول به چمن و از آنجا به کویته رفت؛ اما همین اتفاق آخرین دیدارش با ملا معاذالله بود، چون ملا معاذالله در جریان همین مسئولیت که در حال تأمین امنیت راههای اکمالاتی مجاهدین بود، با کمین کماندوهای شوروی برخورد و با چند تن از دوستانش به شهادت رسید و جسدش در قریه شناختی ولسوالی ارغسان بهخاک سپرده شد.
عملیات چشم ملا محمد عمر مجاهد، در یکی از شفاخانههای کویته انجام شد که مجاهدین زخمی افغانستان را معالجه میکرد. نامبرده شش روز پس از عملیات از شفاخانه مرخص شد. شفاخانه برای ملا محمد عمر، چشم مصنوعی داده بود تا آنرا در حفرهی خالی چشم راستش بگذارد؛ اما او هرگز چشم مصنوعی را که سودی جز زیبایی ظاهری نداشت، استفاده نکرد.
[۱] افای ام-۹۲ استینگر، راکت زمین به هوا ساخت امریکاست و قابل حمل توسط یک نفر میباشد.
[۲] دریای ترنک، از میان ولایتهای غزنی، زابل و قندهار میگذرد و در نهایت به دریای هلمند میریزد.
دیدگاهها بسته است.