ثالث عمر

عمر ثالث/بخش بیست‌وسوم

ملا خیرالله خیرخواه، می‌گوید که او آن زمان در شهر کویته پاکستان، در مهاجرت بسر می‌برد و در یکی از مدارس مشغول تعلیمات دینی بود که از ایجاد تحریک طالبان باخبر شد.

از مدرسه به‌سوی میدان مبارزه

گرچند تحریک طالبان به رهبری ملا محمد عمر مجاهد، چند ماه قبل اغاز شده بود؛ اما رسانه‌ها پس از فتح سپین‌بولدک و شهر قندهار، برای اولین بار در مورد قیام طالبان گزارشاتی را به‌دست نشر سپردند. در نتیجه تمام آنانی‌که از وضعیت کشور چه در داخل و چه در کشور های دیگر به‌ویژه در اردوگاه‌های هجرت رنج می‏بردند و چشم به راه جرقۀ امید بودند، در حرص قرار گرفتند تا اطلاعاتی را در مورد این قیام جدید، بدست بیآورند و اگر این قیام منطبق با آرمان‌ها و اهداف جهادی شان باشد، با آن یک‌جا شوند. بدین‌گونه اگر از یک‌سو قومندانان جهادی مخلص و متدین و اشخاص اهل خیر از مناطق مختلف کشور تماس گرفتن با طالبان را آغاز کردند، از سوی دیگر طالبان مدارس از مناطق مختلف افغانستان هم‌چنان از کمپ‌های مهاجرین افغان در پاکستان سعی در برقراری تماس‌ها و پیوستن با تحریک را آغاز کردند.

ملا خیرالله خیرخواه، می‌گوید که او آن زمان در شهر کویته پاکستان، در مهاجرت بسر می‌برد و در یکی از مدارس مشغول تعلیمات دینی بود که از ایجاد تحریک طالبان باخبر شد.

پس از آن طالبان افغان، در مدارس گردهم آمدند که تعداد شان به ۳۷۰ تن می‏رسید. همۀ آنان اراده داشتند که با تحریک نو ظهور اسلامی در قندهار بپیوندند؛ اما اکثر آنان فقیر بودند و حتی پول کرایه تا قندهار را نداشتند. بنابر این، یک شخص خیّر از اهالی قندهار موترهای را برای طالبان کرایه کرد و آنان به قندهار آمده و به تحریک اسلامی پیوستند.

مولوی شهاب‌الدین دلاور، می‌گوید:«در آن زمان در کمپ مهاجرین در پشاور (فامیلی‌های سیاف) مدرسه داشتم که حدود ۴۰۰ تن طالبان لیلیه در آن اقامت داشتند. در آن زمان شیخ‌الحدیث مولوی محمد نعیم، حاجی مولوی محمد صادق، مولوی نور محمد ثاقب و تعداد زیادی از علمای دیگر نیز در پشاور مشغول تدریس بودند. زمانی‌که در قندهار تحریک اسلامی آغاز شد، علما در کمپ‌های هجرت با هم نشستند و به مشوره پرداختند. آنان به این نتیجه رسیدند که این خیزش یک حرکت به واقعیت اسلامی و افغانی است، بناءً علمای کرام حمایت از آن را آغاز کردند. ما در کمپ مهاجر بازار جلسۀ بزرگی را ترتیب کردیم که علمای کرام منسوب به تمام احزاب جهادی در آن شرکت داشتند. در این جلسه علمای کرام مهاجر، با اتفاق از تحریک اسلامی طالبان حمایت کردند و خطاب به طالبان مدارس گفتند که به تحریک بپیوندند.»

با این فراخوان علمای کرام در دیار هجرت، بیش از ۲۵۰۰ تن طالبان، فقط از مدارس مهاجران در پشاور، به تحریک اسلامی پیوستند.

قاری دین‌محمد حنیف، می‏گوید که اکثر طالبان ولایت‌های شمال، هم‌زمان با شروع فعالیت تحریک، خود شان را به قندهار رساندند و به تحریک اسلامی پیوستند. این سلسله بعدها نیز ادامه داشت. زمانی‌که طالبان ولایت خوست را تصرف کردند، ۱۱۷ تن طالبان ولایت بدخشان که در دیار هجرت مشغول تعلیمات دینی در مدارس بودند، دروس شان را ترک کرده و در ولایت خوست با تحریک اسلامی همراه شدند.

آمدن طالبان از مناطق مختلف کشور و حتی دیار هجرت و پیوستن آنان به تحریک، اگر از یک‌سو به توانایی بشری تحریک می‏افزود، از سوی دیگر آن‌گونه که این طالبان وابسته به مناطق و اقوام مختلف کشور بودند به تحریک جلوۀ افغان‌شمول نیز بخشیدند. طالبان جوان برآمده از مدارس و به‌پا خاسته از مقابل کتاب‌های دینی، قشر صالح و مصلح بود که به زودی در قلب ملت افغان جا باز کرد. وقتی ملت افغان دید که دیگر خبری از ایست‌های بازرسی تفنگ سالاران بدکاره و فاسق در مسیر شاهراه‌ها نیست، و بجای آن هر طرف چهره‌های نورانی طالبان سفید پوش، نمازهای جماعت، مجالس دعوتی و فعالیت‌های اصلاحی به‌چشم می‏خورد، تحریک اسلامی طالبان را نه تنها منحیث یک خیزش واقعی دینی و متعهد به آرمان‌های جهاد مورد پذیرش قرار دادند؛ بلکه همکاری همه‌جانبه را نیز با آنان آغاز کردند. همین همکاری مردمی بود که طالبان توانستند در مدت بسیار اندک بساط تفنگ‌سالاری را از اقصا نقاط کشور برچینند.