نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
فتح ولایتهای شمالی و مرکزی
پس از فتح ولایت کابل، تعدادی از ولایتهای شمالی، شرقی و بعضی از مناطق مرکزی در دست مخالفان باقی مانده بود. در بلخ، سمنگان، جوزجان، سرپل و فاریاب حاکمیت دوستم در جریان بود و در بادغیس نیز مجاهدین امارت اسلامی با آنان در حال جنگ بودند. بامیان و دیگر مناطق هزارهنشین زیر سلطهی حزب وحدت بودند و ولایات شمال شرقی در دست ربانی و مسعود قرار داشتند.
در ماه ثور سال ۱۳۷۶ هجری شمسی، معاون حزب جنبش بهنام جنرال عبدالمالک، بر اساس مخالفت با دوستم، راه خویش را از او جدا کرد. او با طالبان مذاکرات پنهانی را آغاز کرد و سپس بر اساس یک توافق به طالبان پیوست. اینکه توافق مذکور چگونه بود و چه پیامدهایی در قبال داشت، در فصل پنجم این کتاب، در مورد آن بحث شده است، اما هدف طالبان از توافق با جنرال ملک این بود که کنترول ولایتهای شمالی کشور از دست دوستم خارج شده و به تصرف حاکمیت امارت اسلامی درآیند، تا اینکه بساط فساد و ظلمی که از سوی جنگجویان ملیشۀ رژیم کمونیست (دوستم) بر این ولایتها سایه افگنده بود، برچیده شود. از اواخر ماه ثور همین سال، عملیات علیه دوستم به همراهی جنرال ملک مشترکا آغاز شد. فاریاب، سرپل و جوزجان فتح شدند و به تاریخ سوم جوزا، شهر مزار شریف نیز از حاکمیت دوستم بیرون شد.
این زمان که مناطق شمالی کابل الی ولسوالی جبل السراج ولایت پروان زیر حاکمیت امارت اسلامی بودند، از این استقامت نیز پیشروی به سمت شمال آغاز شد. به تاریخ سوم جوزا ولسوالی سالنگ و شاهراه کابل-شمال تصرف شد و قوماندان مشهور مسعود در منطقه، بهنام بصیر سالنگی تسلیم شد. یک روز بعد، لشکر طالبان به رهبری قوماندان شناخته شده شان بهنام ملا دادالله که امیر خان حقانی قوماندان فرقهی چهلم قرغه بود نیز او را همراهی میکرد، از تونل سالنگ به سمت بغلان رفت که طی چند روز مناطق زیادی را تا شهر پلخمری مرکز ولایت بغلان تصرف کرد؛ اما در عین حال، جنرال ملک طی دسیسهی مشترک با حزب وحدت یکبار دیگر طرف خویش را تغییر داد و جنگ علیه طالبان را در مزار شریف آغاز کرد و به مدت چند روز، ولایات بلخ، جوزجان، سرپل و فاریاب را پس گرفت.
در عین زمان، احمدشاه مسعود از سمت پنجشیر بالای سالنگ و جبل السراج حمله کرد. پل متک که میان شهر چاریکار و جبلالسراج و بالای دریای غوربند میباشد را منفجر کرد و اینگونه شاهراه کابل-شمال قطع گردید و مسیر طالبان رهسپار از سالنگ به شمال، مسدود شد.
ملا محمد عمر مجاهد، در این زمان بینهایت پریشان و مصروف بود. از یکسو تعداد زیاد طالبان در مزار شریف محاصره بودند که سرنوشت شان معلوم نبود، از سوی دیگر لشکر بزرگ طالبان رهسپار به سمت بغلان، که تعداد شان به هزاران تن میرسید، محاصره بودند. راه بیرون رفت برای طالبان محاصره در بغلان، زمانی میسر میشد که طالبان از دریای غوربند رد شده و ولسوالیهای جبلالسراج و سالنگ را تصرف میکردند، تا طالبان محاصره در بغلان دوباره از همین راه بیرون شوند. اما مانع بزرگ در برابر این طرح، انهدام پل متک بود که از طرف مسعود منفجر و از بین برده شد.
ملا محمد عمر مجاهد، به هدف بازگشایی راه و ترمیم پل متک، چند تن از همکاران دفتر خویش را به منطقه فرستاد تا ساحه را بررسی کرده و برای بازسازی پل تمامی امکانات شان را به کار گیرند. همکاران دفتر ملا محمد عمر مجاهد میگویند، ما در کابل با رهبران نظامی، مانند ملا عبیدالله، وزیر دفاع و ملا فاضل آخند، رییس لوی درستیز دیدار کردیم. همچنان جریان را با مسئولین وزارت فوائد عامه شریک ساخته و حرف ملا محمد عمر مجاهد را به سمع شان رساندیم که برای بازگشایی راه و ترمیم پل متک، اقدامات عاجل روی دست گیرند. زمانیکه به منطقه رفتیم، دیدیم که پل مذکور به گونۀ کامل از سوی افراد مسعود تخریب شده و دریا به اندازهی وسیع است که ساخت پل جدید در آن وضعیت جنگی کار سادهای نیست، سپس در امتداد دریا به سمت غوربند رفتیم. طالبان نزدیک دره غوربند در یکی از جاهای که آب با عمق کم در جریان بود، به رهبری ملا خانمحمد با پای پیاده از دریا رد شده و بالای مخالفین حمله کردند و تعدادی از مناطق را نیز باز پس گرفتند. در همینجا، طالبان پلی از گادر ساخته و آن را بالای دریا نصب کردند که از آن در عین زمان تنها یک نفر میتوانست عبور کند. در ساحهی از دره غوربند، جایی برای اعمار پل انتخاب شد. سپس پل استحکام در آنجا اعمار و طالبان از بالای آن رد شدند. این زمانی بود که ملا محمد عمر مجاهد، برای تقویت دفاع کابل و بررسی اوضاع از نزدیک، شخصاً برای نخستین بار از قندهار به کابل آمد. در کابل با مسئولین نظامی و ملکی متعدد دیدار نمود. در مورد اوضاع جدید با آنها مشوره کرده و چند روزی در کابل ماند. طالبان در همین روزها با استفاده از پلی که بالای دریای غوربند ساخته بودند، به سمت جبل السراج رفتند و یکبار دیگر مناطق زیادی را تحت تصرف خویش درآوردند؛ اما اینکه در ادامه نیروهای مسعود حملات شان را در اکثر ساحات پروان و جبل السراج آغاز کردند، طالبان نتوانستند که از سالنگ عبور کنند و به بغلان برسند. در نتیجه، طالبانِی که به بغلان رفته بودند، در محاصره باقی ماندند.
طالبان گیرمانده در بغلان، به کمک مردم محل توانستند که در بغلان مرکزی در مقابل نیروهای مسعود، حزب وحدت و ملیشههای نادری مقاومت کنند. طالبان زمانی با آزمون سخت در این منطقه مواجه شدند که شهر پلخمری نیز از تصرف شان بیرون شد و در منطقۀ محدود بغلان مرکزی گیر کردند. رهبران طالبان با چند تن از قوماندانان مانند عارف خان، ارباب هاشم، میرزا ناصری و دیگران ارتباط برقرار کردند و با همکاری آنان بالای ولایت کندز حمله کرده و آن را تصرف کردند. با تصرف میدان هوایی کندز، اکمالات از طریق هوا به طالبان گیر مانده در محاصره آغاز شد، که در نتیجه تا ماه اسد سال آینده، به مدت چهارده ماه به مقاومت مفتخر خویش در حال محاصره ادامه دادند.
در ماه سرطان سال ۱۳۷۷ هجری شمس (ربیع الاول ۱۴۱۹هـ.ق) طالبان حملات گسترده را به رهبری ملا عبدالغنی برادر بالای خط جنگی دوستم در غورماچِ فاریاب بهراه انداختند. غورماچ و به تعقیب آن مرکز فاریاب (میمنه) فتح شدند و مجاهدین تا جمعه بازار پیشروی کردند. دوستم در منطقه جمعه بازار به مقاومت پرداخت و چند هفته جنگهای شدیدی با او ادامه یافت. در این جنگها دو تن از رهبران نظامی شاخته شده طالبان بنام ملا محمد فاضل و ملا دادالله زخم سطحی نیز برداشتند. مدتی بعد ملا محمد فاضل به امر ملا محمد عمر مجاهد، قوماندان این جنگ تعیین شد و پس از رسیدن افراد کمکی از هرات، حملات گسترده را بالای دوستم طرح کرد که بر علاوه ملا محمد فاضل و ملا دادالله، قومندانان دیگر مانند ملا خیرالله خیرخواه، ملا دوستمحمد آخند، ملا عبدالسلام آغا، ملا جانان آخند، ملا محمدصدیق آغا، ملا غلام نبی جهادیار، ملا عبدالحق، رفقای حاجی ملا عبدالسلام مجروح و تعداد زیادی از طالبان مدارس جهادی در آن اشتراک داشتند. پس از حمله به سمت جمعهبازار، نیروهای دوستم شکست خوردند و مجاهدین مناطق زیادی را به دست گرفتند. قوماندان عمومی عملیات مذکور، ملا محمد فاضل مظلوم میگوید: «پس از شکست خط دشمن، تصمیم به جنگ بالای دولتآباد گرفتیم. از یک سمت ما، و از سمت دیگر ملا برادر آخند بود که پس از جنگ کوتاه، ولسوالی دولتآباد را نیز بدست گرفتیم. پس از گرفتن دولت آباد، تصمیم گرفتیم که بالای قرارگاه بزرگ دوستم که شخصآ نیز در آن حضور داشت، حمله نماییم و در هر حال موترهای خود را به قرارگاه برسانیم. همینگونه شد و قرارگاه را به نصرت الله تعالی گرفتیم، اما متأسفانه جنرال دوستم حدود بیست دقیقه قبل از حمله بالای قرارگاه با هلیکوپتر فرار نموده بود و به دستگیری او موفق نشدیم. پس از گرفتن قرارگاه مذکور، از دولت آباد روانهی اندخوی شدیم و بدون جنگ به اندخوی رسیدیم، فقط در آغاز آن جنگ کوتاهی شد که آن هم به سرعت پایان یافت. اراده بر این داشتیم که شب را در اندخوی بمانیم، اما در همین زمان ملا محمد عمر مجاهد، تماس گرفت و فرمود که به پیش بروید و منتظر نباشید. نزدیک صبح بود که مطابق امر ایشان تصمیم به پیشروی گرفتیم، اما هنگام پیشروی (غالبا منطقه خواجه دوکوه بود) که کمین خوردیم، اما همراهان ما با شجاعت تمام در برابر تانکها و هلیکوپترها مقابله کردند و پس از نیمساعت جنگ در این منطقه، به شبرغان رسیدیم و وارد میدان هوایی شدیم.»
بهگفته ملا فاضل آخند، طالبان به مدت دو شب در شبرغان ماندند و پس از آن راهی سرپل شدند. پس از جنگهای معمولی، سرپل نیز تصرف شد. در ادامه طالبان قصد تصرف ولایت بلخ را میکنند.
ملا محمد فاضل میافزاید:«آنجا زمانی با دشمن مقابل شدیم که صندوق گلولههای شان را باز کرده و میخواستند به سربازان شان تقسیم کنند، اما دستگیر شان کردیم. خط را در این منطقه ایجاد کردیم و با رسیدن دوستان، قلعهی زینی را گرفتیم. جنگ نهایت شدید در بلخ در گرفت. بالای مرکز محقق که یک قلعهی بزرگ بود، به گونهای جنگ شدید شد که طالبان حتی میل تانک را به قلعه داخل نموده و تیراندازی کردند. بازهم به کمک الله تعالی دشمن شکست خورد. آنان دوباره از سمت دشتها سعی داشتند که حمله کنند؛ با شکست سنگین مواجه شده و تعداد زیاد آنان کشته شدند. پس از فتح مزار شریف، بهتاریخ هفدهم اسد به تاشقرغان رفتیم، در این زمان کسی به ملا صاحب خبر رسانده بود که دوستم به حیرتان آمده است. ایشان ما را به رفتن به حیرتان امر کرد، ما درست مطابق امر ملا صاحب، شب خود را به آنجا رساندیم؛ اما نشان از حملهی دوستم ندیدیم. زمانیکه ما در شرف رسیدن به حیرتان بودیم، راه کندز- بغلان نیز زیر سیطرهی ما قرار گرفته بود. بدین ملحوظ به کندز و بغلان رفتیم و سپس به رباطک آمدیم. در اینجا قوماندان مشهور حزب اسلامی بنام بشیر خان نیز با ما همراه شد و میگفت که نظیر جنگ طالبان را هرگز ندیده است. پس از جنگ رباطک به سمنگان رفتیم. در آنجا ولسوالی بهنام حضرت سلطان وجود دارد که پس از جنگ کوتاهی در آن منطقه، به تاشقرغان رسیدیم و جادهی عمومی امتداد یافته به سمت مزار شریف نیز گشایش یافت.»
طالبان، نیروهای خود را از سمت سمنگان به پلخمری سوق دادند و در آنجا تصمیم بر حمله بالای درهی کیان را گرفتند. یک گروه از طالبان از سمت دهنهغوری راهی درهی کیان شدند و گروه دیگر با سرکردگی ملافاضل آخند، از سمت دوشی حرکت کردند. در مسیر دوشی ملا محمد فاضل زخم برداشت؛ اما طالبان به پیشروی ادامه دادند.
ملا محمد عمر مجاهد، پس از زخمی شدن ملا فاضل آخند هنگام تعرض بالای درهی کیان، رهبری جنگ را به ملا عبدالغنی برادر سپرد، موصوف بهتاریخ دوم سنبله دره کیان را تصرف کرد. به تاریخ ۱۹ ماه سنبله، طالبان به رهبری ملا برادر آخند از سمت ولایت بغلان بالای ولایت بامیان حمله کردند و طی جنگ سهروزه این ولایت مرکزی افغانستان را نیز فتح کردند. بدینگونه ولایتهای شمالی و مرکزی و شمالی افغانستان تحت حاکمیت طالبان قرار گرفتند. تنها ولایتی که تا آخر در دست مخالفان باقی ماند، ولایت بدخشان بود. بر اساس محاسبه ارضی، امارت اسلامی بالای بیشتر از ۹۰ درصد خاک افغانستان حاکمیت داشت.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.