• تاریخ : شنبه, ۲۱ میزان , ۱۴۰۳
  • ساعت :

    شهادت

    از جان‌فشانی و هجرت تا شهادت در غربت
    اسد ۱۳, ۱۴۰۳
    یادداشت

    از جان‌فشانی و هجرت تا شهادت در غربت

    اسماعیل هنیه و خانواده و فرزندانش یک زندگی بسیار ساده و بدون تکلف داشتند، نه در قصر زندگی می‌کردند و نه کاخ‌نشین بودند، نه سفرهای خارجی داشتند و نه ویلاهای خاصی برای عیاشی و خوش‌گذرانی، و نه‌هم امتیازات ویژه‌ای برای دزدی و اختلاس از بیت‌المال.

    خطاب به اهل غزه! 
    اسد ۱۳, ۱۴۰۳

    خطاب به اهل غزه! 

    آیا به شما وعدهٔ پیروزی و فتح بیت المقدس، اطراف و اکناف آن داده نشده؟ خدا با شماست تا شما با خدا باشید، شما اگر ثابت قدم باشید، بشارت فتح و پیروزی از جناب خدا می‌آید!

    پایان ماموریت یک مجاهد، شهادت است
    اسد ۱۱, ۱۴۰۳
    یادداشت

    پایان ماموریت یک مجاهد، شهادت است

    ممکن است در ظاهر شهادت اسماعیل هنیه، برای عموم مسلمانان خبری غم‌ناکی باشد؛ اما تاریخ ثابت نموده است که شهادت رئیسان و امرا، صف‌نهضت و حرکت را قوت بخشیده و باعث اتحاد و انسجام آن می‌گردد. به قول انس حقانی: باوجود اینکه شهادت اسماعیل هنیه ضایعهٔ بزرگی است، اما چنین شهادت‌ها راه آزادی را هموار می‌گرداند. قرآن‌کریم شهادت را «مرگ» نه، «حیات» می‌نامد و شهادت همین مبارزان است که مژدگانی استقلال را به ارمغان می‌آورد.

    هم‌رکاب سپاهیان راه جهاد
    اسد ۲, ۱۴۰۳

    هم‌رکاب سپاهیان راه جهاد

    امنیت ملی و عساکر مزدور جمهوریت شهید قاری احمدشاه مخلص و پدرش حاجی غلام ولی را بازداشت کردند و تمام سلاح‌های‌که شهید مخلص برای مبارزه با دشمن جمع‌آوری کرده بود نیز با خود بردند. اینبار امنیت ملی دست‌پر و با تحفه‌های زیاد نزد باداران خود برگشت؛ چون شهید قاری احمدشاه مخلص از نظر دشمن فرد عادی نبود کسی بود که خواب راحت را از دشمن گرفته بود و دشمن برای دستگیری او هزینه‌های هنگفتی را متحمل شد

    به یاد شهید ملا عبدالجبار حامدی
    سرطان ۳۱, ۱۴۰۳
    خاطره

    به یاد شهید ملا عبدالجبار حامدی

    چندین سال از رحلت و شهادتش می‌گذرد و یقینا سنگین گذشته است، و این سنگینی را در وجود پدرم مشاهده کردم. وی با سن خردی که داشت، مسئولیت بزرگی را به دوش گرفت، چنان مسئولیت بزرگی که به وسیلهٔ آن، شانه‌هایش خمیده و ریش مبارکش سفید شد

    از کلبه‌ای فقیرانه تا دروازه‌های بهشت
    سرطان ۲۵, ۱۴۰۳

    از کلبه‌ای فقیرانه تا دروازه‌های بهشت

    ایشان در همین مدرسهٔ دینی و بخاطر همراهی و دوستی با انسان‌های صالح شوق جهاد پیدا می‌کند. با وجود سن کم، اما با آن‌هایی نشست و برخواست می‌کند که می‌داند رابطه‌ای با مسیر سخت اما میمون و با برکت جهاد دارند، از آنان درس و پند می‌گیرد و روزبه‌روز شوق جهاد در وجودش شعله‌ور می‌زند.

    خاطرات زندان شهید شیخ رحیم‌الله حقانی -تقبله‌الله- /بخش اول 
    سرطان ۶, ۱۴۰۳
    خاطرات

    خاطرات زندان شهید شیخ رحیم‌الله حقانی -تقبله‌الله- /بخش اول 

    تقریبا ساعت ۱۰:۰۰ شب بود که مرا دست‌بسته پیش قومندان زمریالی بردند. از شدت قیدبودن ولچک‌ها، درد شدیدی را در دستانم حس می‌کردم، و آثار زخم بر تمام بدنم ظاهر بود.

    شهادت؛ واژه‌ای آشنا و سرانجامی زیبا!
    سرطان ۶, ۱۴۰۳

    شهادت؛ واژه‌ای آشنا و سرانجامی زیبا!

    پس از پیوستن به این مسیر، انواع تهمت‌ها و توهین‌ها را خواهی شنید. ️دیگر نه قَومت تو را می‌شناسد و نه دوستانت، بلکه همه از تو می‌گریزند، گویا از همان اول، همچون غریبه‌ای در میان‌شان زندگی می‌کرده‌ای! فطوبی للغرباء! 

    کاروان شهدا/ بخش سوم
    جوزا ۲۰, ۱۴۰۳
    سرنوشت یک مبارز

    کاروان شهدا/ بخش سوم

    شهید مقداد (عبدالرحمن) آشنایی با شهید مقداد در مدرسهٔ دینی مشغول درس و مشق بودم که طلبهٔ جدیدی را مشاهده کردم، طلبه‌ای با سیمای زیبا و پیشانی کشیده و چهره‌ای نورانی و چشمانی مظلوم، که هیکل تنومند و محاسن گنجانش بر زیبایی چهره‌اش افزوده بود. او را نمی‌شناختم اما هر بار که می‌دیدمش حس خوشحالی […]

    زندگی‌نامهٔ شهید خلیفه محمدعمرجان آخوندزاده تقبله الله
    ثور ۲۵, ۱۴۰۳
    سرنوشت یک مبارز

    زندگی‌نامهٔ شهید خلیفه محمدعمرجان آخوندزاده تقبله الله

    جامعه، کشور و ملتی که در تاریکی‌ها راه می‌پیماید و با انواع گرفتاری‌ها، بدبختی‌ها و ناملایمات مواجه است و از سوی دیگر تحت تهاجم فیزیکی، فکری، اقتصادی و سیاسی مستبدانهٔ بین‌المللی قرار داشته باشد، در چنین زمان حساسی برای این ملت و جامعهٔ مسلمان وجود علمای بیدار، مفکر، فهیم، جهادی و ربانی یک ضرورت حیاتی […]

    زندگی‌نامهٔ شهید ملا رحمت‌الله “اسد”
    ثور ۱۱, ۱۴۰۳
    سرنوشت یک مبارز

    زندگی‌نامهٔ شهید ملا رحمت‌الله “اسد”

      نویسنده: تولد: شهید ملا رحمت‌الله «اسد» ولد عبدالرحمن، ولدیت کریم‌داد، در سال ۱۳۷۳ ه‍.ش، در ولایت غور، ولسوالی الله‌یار، قریهٔ گاشک علیا در یک خانوادهٔ مجاهدپرور و دین‌دوست دیده به جهان گشود. آغاز تحصیل: وی تعلیمات ابتدایی را در زادگاهش، نزد پدر بزرگ‌وارش فرا گرفت، و پس از آن در سال ۱۳۸۳ ه‍.ش، در […]

    میوه شیرین شهادت
    ثور ۹, ۱۴۰۳
    غزه‌ی مظلوم

    میوه شیرین شهادت

    این شعر من امروز اگر بسیار خونین است در رگ رگش زخم عمیقی از فلسطین است از گریه‌ی طفل فلسطین، ماه می‌گرید از ناله‌ی جان‌سوز شان، پژمرده پروین است هفتاد و اندی می‌شود در خون شنا دارند این بار اگر افتد به دوشِ کوه، سنگین است انسان کجا آسوده خوابد در دل بستر تا ملتی […]

    نظام اسلامی، ثمره‌ی خون فرزندان این ملت!
    ثور ۲, ۱۴۰۳
    قربانی ملت

    نظام اسلامی، ثمره‌ی خون فرزندان این ملت!

    شاید گاه‌گاهی در صفحات اجتماعی و یا هم از طریق رسانه‌های مغرض با جملاتی از قبیل «طالبان در بین ملت جایگاهی ندارند» روبرو گردیده باشید، هدف از این جمله که همیشه توسط مخالفین و مغرضین نشر و اشاعه می‌شود، جدایی بین ملت و نظام را به رخ جهانیان می‌کشند، به آنها وانمود می‌کنند که نظام […]

    شمه‌ای از زندگانی شهید قاری منصور تقبله الله
    ثور ۱, ۱۴۰۳
    سرنوشت یک مبارز

    شمه‌ای از زندگانی شهید قاری منصور تقبله الله

    شهید قاری عنایت‌الله “منصور” مشهور به قاری منصور، ولد آقاجان ولدیت حاجی کمال، در سال ۱۳۷۶ ه‍.ش، در ولایت غور، ولسوالی دولت‌یار، قریهٔ سمک، دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی را در مساجد قریه، و حفظ قرآن کریم را در زندان هرات، به اتمام رساند، و یک فرد خوش‌اخلاق و خوش‌طبع بود، و از […]

    مجاهد شیک‌پوش غزه‌ای
    حول ۲۱, ۱۴۰۲
    تحلیل

    مجاهد شیک‌پوش غزه‌ای

    در همین چند روز، آن مجاهد شیک‌پوشی که با لباس شیک و رسمی، تانک‌های اسراییلی را از فاصله‌ای بسیار نزدیک هدف می‌گرفت، به شهادت رسید.

    اشکی در فراق شهادت
    حول ۱۵, ۱۴۰۲
    خاطرات مجاهد

    اشکی در فراق شهادت

    اشک‎‌های یک مجاهد در حسرت شهادت

    اندر حسرت «شهادت»
    حول ۶, ۱۴۰۲
    شعر

    اندر حسرت «شهادت»

    شهادت همان هُمای سعادت است که بر هر خانه‌ای نمی‌نشیند. شهادت همسان همان صبای سحری‌ست که بر خفتگان نمی‌وزد و همواره خردمندان معنوی، خود را به آستانش می‌رسانند تا از دریای بی‌کرانش بهرمند گردند.

    go Up