نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
این قسمت: بالونهای سفید
روزبهروز مریضی مادر امید بهبود پیدا میکرد و بعد از چند روز مراقبت بالاخره از شفاخانه مرخص شد.
و از طرفی هم برای امید دیر شده بود رخصتیاش نزدیک به تمام شدن بود و باید سر وظیفهاش حاضر میشد؛ بنابر این امید و مادرش تصمیم گرفتند که به ولایت خودشان برگردند.
تکت گرفته و به طرف ولایت خود حرکت کردند در مسیر راه مادر امید با دقت از پنجرۀ موتر بیرون را نگاه میکرد ولی انگار دنبال چیزی میگشت امید که وضعیت مادرش را دید از او پرسید دنبال چه میگردی مادر جان؟
مادر امید جواب داد که پیشترها در همین محدوده بالونهای سفید رنگ بزرگی در هوا معلق بودند و هر کسی در مورد آنها تحلیلهای مختلف خودش را داشت یکی میگفت که به اینها دوربینهای قویای نصب است که تحرکات منطقه را زیر نظر میگیرند و غربیها از آنها به عنوان ابزار جاسوسی استفاده می کنند و دیگری میگفت که نه اینها را غربیها در این مناطق نصب کردهاند تا کشورهای همسایۀ افغانستان که رقبای دیرینۀ آنها هستند را زیر نظر بگیرند به هر حال کشور مال افغانها بود ولی با خیانت خودیها، اختیارش به دست دیگران بود و هر بلایی که به سر کشور و مردمش میآوردند کسی نبود از آنها بپرسد.
امید گفت: بله مادرجان همینطور بود مثل اینکه با جمع شدن باروبساط اشغال و استعمارگری، ابزارهای خودشان را هم با خود بردند که بالونهایی که شما میفرمایید از آن جمله بودند و این اشغالگرانی که چندین سال کشور عزیزمان را مورد تاختوتاز خویش قرار داده بودند، حرمت هیچ حریمی را نگه نمیداشتند همانطور که با بیوجدانی کامل پدر بیگناهم را که برای کار و غریبی به دشت رفته بود به شهادت رساندند.
مادر امید ادامه داد: مادرجان! زمان اشغال افغانستان چه شبهای ترسناکی را که پشت سر نگذاشتیم و همین که شب بالهای خود را بر منطقه میگستراند هجوم و چاپههای سربازان غربی و نوکرانشان بر مردم مسکین شروع میشد و زنان و مردان زیادی را که در خواب عمیق بودند به رگبار بسته و به شهادت میرساندند و اینگونه بود که امنیت و امان مردم را بریده بودند و خانوادههای زیادی طعم تلخ از دست دادن عزیزان خودشان را چشیدند و کودکان یتیم، زنان بیوه شدند و مادران زیادی داغ از دستدادن جگرگوشههای خود را تجربه کردند.
الحمدلله با استقامت و مردانگی و از خودگذشتگی جوانان و مردم عزیز کشورمان بالاخره سایه ظلمانی استعمار از آسمان و زمین این دیار برچیده شد و فرار را بر قرار ترجیح دادند و این گونه شد که کشور عزیزمان از وجود نامبارک هر خارجی اشغالگر آزاد گردید.
دیدگاهها بسته است.