نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
این قسمت: ترویج بیحیایی
نویسنده: عبدالمالک عزیزی
امید و مادرش بعد از یک سفر استعلاجی به ولایت و خانۀ خود برگشتند و امید بعد از استراحت کوتاهی همانند یک کارمند وظیفه شناس و متعهد فورا خودش را به محل کار خودش رساند و هر کارمندی در دفتر و محل کار خودش به انجام وظیفه مشغول بود. یکی از کارمندانی که با امید در یک دفتر و یک بخش همکار بود در وقفۀ صبحانه بحث رسانهها را بلند کرد و از تنوع رسانهها در زمان جمهوریت تعریف و تمجید میکرد و از برنامههای تلویزیونی آن زمان میگفت که چگونه آزادی بود.
امید که یک جوان متدین و همانند اکثر جوانان عزیز کشور در خانوادهای دیندار و زیر نظر مادر دلسوزش تربیت شده بود همیشه مخالف برنامههای تلویزیونی دوران جمهوریت بود، دستش را بر شانۀ همکارش گذاشت و گفت: برادر عزیزم این برنامههایی که در زمان جمهوریت از طریق چینلهای داخلی پخش میشدند تمام آنها ساخته و پرداختۀ غرب بودند و میخواستند به بهانۀ آزادی خانوادههای دیندار افغانستان را به سوی بیبندوباری سوق بدهند و به همین خاطر چنان برنامههایی را در تلویزیون پخش میکردند که اگر کسی ذرهای حیا میداشت نمیتوانست جلوی تلویزیون بنشیند اما رفتهرفته این چیزها در اوساط خانوادهها عادی گشته بودند و دختران و پسران جوان به همراه پدر و مادر خویش جلوی این تلویزیونها نشسته و شیفتۀ برنامههایی که شبوروز بیحیایی را ترویج میساختند گشته بودند و اگر نقش علمای دلسوز و افراد متدین جامعه نمیبود رسانههای این چنینی لباس حیا را از تن مردم بیرون میکشیدند.
همکار و دوست امید با شنیدن صحبتهای امید به فکر فرو رفت و بعد از اینکه صحبتهای امید تمام شدند دوستش گفت: تمام صحبتهای تو عین حقیقت بودند. من خودم یاد میدهم که در روزهای اول جمهوریت که این بساط بیحیایی تازه آغاز به کار کرده بودند در خانه ما مقداری به این بیحجابیهای حساسیت نشان میدادند اول از همه پدربزرگ واکنش نشان بالای بقیه خشم میکرد ولی بعدها که پدربزرگ خدابیامرزم از این دنیا رفت کمکم همه چیز عادی شد و کل خانواده به همراه پدر و مادر بیصبرانه منتظر فلان سریال خارجی مینشستیم و بدون هیچ احساس گناهی به پای تماشای این سریالها روزها را سپری میکردیم و از طرفی دیگر اختلاط کارمند مرد و زن در تمام ادارات دولتی بیداد میکرد و به عنوان حقوق زن، زنان مسکین را به دام میانداختند و از آنها کامجویی میکردند.
امید رشتۀ سخن را به دست گرفت و ادامه داد: با آمدن حکومت اسلامی حداقل رسانههای داخلی افغانستان از مرداری پاک شدند.
دوست امید در ادامه گفت: همین الان خیلی از جوانان و همسنوسالان خودم را میشناسم که در طول دوران جمهوریت از طریق رسانهها، شیفتۀ غرب گشته بودند و بدون اینکه هیچ مشکل اقتصادیای داشته باشند فقط و فقط برای عیاشی و شهوتپرستی به قصد رسیدن به اروپا از افغانستان فرار میکنند هر چند افرادی هستند که برای کاروبار میروند ولی در این بین چنین افرادی هم یافته میشوند که فقط برای امید رسیدن به اهداف شیطانی، افغانستان را ترک میکنند.
در پایان صحبتها دوست امید از او تشکر کرد و گفت: ممنونم که با صحبتهای دلچسب و طرز تفکر روشنگرانهات ضمیرم را روشن کردی.
بعد از اتمام صبحانه هر کدام به وظیفۀ خود مشغول گشتند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.