نگاهی به کتاب گرانسنگ امارت‌شناسی/بخش دوم

بدون شک علما در تاریخ افغانستان نقش بسزایی داشتند و در میان ملت از جایگاه والا و احترام زیادی برخوردار بودند و همواره خادم ملت بودند و در مقابل ملت از آنان حرف‌شنوایی داشتند.

در آغاز این کتاب، بعد از مقدمه با عنوان “برقراری نظام شرعی یک وظیفهٔ دینی است” مؤلف مختصرا ضرورت نظام اسلامی و وجوب تلاش برای اقامهٔ آن را با ارائهٔ دلایلی از کتاب و سنت و چند کتاب فقهی احناف ذکر کرده و‌ اظهار داشته که: ایجاد امارت اسلامی و تعیین امیر، یک بدعت سیاسی نه، بلکه یک وظیفهٔ شرعی است که همهٔ مسلمانان موظف به انجام آن اند. و بطور کل، حکومت و اقتدار سیاسی را بعنوان مؤثرترین ابزار برای تسلط دین معرفی کرده و تحقیقات لازم‌ را برای خواننده گذاشته تا در موضوع مذکور در سایهٔ قرآن و سنت و فقه حنفی تحقیق کرده و‌ به نتیجهٔ مطلوب برسد.

 

در بخش دوم این کتاب یادی شده از سلسله حکومت‌های اسلامی که در طول تاریخ در افغانستان حاکمیت کردند و از غوریان، غزنویان و سلجوقیان نامبرده شده و اظهار داشته که: پس از ظهور اسلام، در چهارده قرن، حکومت‌ها و حاکمان افغانستان سکولار نه؛ بلکه متعهد به اسلام و حاکمیت اسلامی بوده است.

و مصطلح امارت را کلمه‌ای بافته‌شده با تاریخ افغانستان یاد کرده است.

 

بدون شک علما در تاریخ افغانستان نقش بسزایی داشتند و در میان ملت از جایگاه والا و احترام زیادی برخوردار بودند و همواره خادم ملت بودند و در مقابل ملت از آنان حرف‌شنوایی داشتند.

در بخش بعدی این کتاب، خدمات تاریخی قشر دینی و علما در افغانستان به تفصیل به رشتهٔ تحریر درآورده شده است.

خدمات علمای اعلام و ربانی در عرصهٔ علم‌وعرفان، سیاست و جهاد، جنگ‌های سخت در برابر انگلیس برای راندن آنان و خاتمه‌دادن به اشغال‌شان و خدمات علمای بزرگوار بعد از شکست انگلیس در این بخش ذکر شده که می‌تواند الگویی برای علمای حاضر افغانستان و جهان باشد.

و در اخیر این بخش، از شکست برخی احزاب اسلام‌گرا و فراموشی اصول اسلامی خود در برابر سکولارها یادی شده و مؤلف امارت اسلامی را وارث مبارزات اسلامی در افغانستان معرفی کرده، که این صفت به حق، بر تک‌تک افراد موجود در صف امارت اسلامی صدق پیدا می‌کند و بهترین شاهد آن سخنان عالی‌قدر امیرالمؤمنین حفظه الله، وزیران، والیان و همهٔ مسئولان دربارهٔ اجرای حتمی شریعت در این خاک‌وبوم است.

 

ادامه دارد…..