نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در آغاز این کتاب، بعد از مقدمه با عنوان “برقراری نظام شرعی یک وظیفهٔ دینی است” مؤلف مختصرا ضرورت نظام اسلامی و وجوب تلاش برای اقامهٔ آن را با ارائهٔ دلایلی از کتاب و سنت و چند کتاب فقهی احناف ذکر کرده و اظهار داشته که: ایجاد امارت اسلامی و تعیین امیر، یک بدعت سیاسی نه، بلکه یک وظیفهٔ شرعی است که همهٔ مسلمانان موظف به انجام آن اند. و بطور کل، حکومت و اقتدار سیاسی را بعنوان مؤثرترین ابزار برای تسلط دین معرفی کرده و تحقیقات لازم را برای خواننده گذاشته تا در موضوع مذکور در سایهٔ قرآن و سنت و فقه حنفی تحقیق کرده و به نتیجهٔ مطلوب برسد.
در بخش دوم این کتاب یادی شده از سلسله حکومتهای اسلامی که در طول تاریخ در افغانستان حاکمیت کردند و از غوریان، غزنویان و سلجوقیان نامبرده شده و اظهار داشته که: پس از ظهور اسلام، در چهارده قرن، حکومتها و حاکمان افغانستان سکولار نه؛ بلکه متعهد به اسلام و حاکمیت اسلامی بوده است.
و مصطلح امارت را کلمهای بافتهشده با تاریخ افغانستان یاد کرده است.
بدون شک علما در تاریخ افغانستان نقش بسزایی داشتند و در میان ملت از جایگاه والا و احترام زیادی برخوردار بودند و همواره خادم ملت بودند و در مقابل ملت از آنان حرفشنوایی داشتند.
در بخش بعدی این کتاب، خدمات تاریخی قشر دینی و علما در افغانستان به تفصیل به رشتهٔ تحریر درآورده شده است.
خدمات علمای اعلام و ربانی در عرصهٔ علموعرفان، سیاست و جهاد، جنگهای سخت در برابر انگلیس برای راندن آنان و خاتمهدادن به اشغالشان و خدمات علمای بزرگوار بعد از شکست انگلیس در این بخش ذکر شده که میتواند الگویی برای علمای حاضر افغانستان و جهان باشد.
و در اخیر این بخش، از شکست برخی احزاب اسلامگرا و فراموشی اصول اسلامی خود در برابر سکولارها یادی شده و مؤلف امارت اسلامی را وارث مبارزات اسلامی در افغانستان معرفی کرده، که این صفت به حق، بر تکتک افراد موجود در صف امارت اسلامی صدق پیدا میکند و بهترین شاهد آن سخنان عالیقدر امیرالمؤمنین حفظه الله، وزیران، والیان و همهٔ مسئولان دربارهٔ اجرای حتمی شریعت در این خاکوبوم است.
ادامه دارد…..
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.