نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
جهت ادای نماز جمعه به مسجدی رفتم. موضوع سخنرانی امام جمعهٔ محترم «راه برونرفت از فاجعهٔ غزه بود». ایشان با استناد از قرآن و حدیث، تنها راه موجود برای نجات مردم غزه و حفاظت دایمی از آنان را عملکردن شبه رهنمودهای قرآن و به کار بستن آموزههای نبوی دانست و ادامه داد: «قرآن و حدیث برای چنین حالت فاجعهباری، جهاد و مبارزه را تنها راهحل و تنها چاره معرفی کردهاند».
ایشان ادامه دادند: با بررسی آیات قرآن و در پرتوی احادیث نبوی ما به این نکته میرسیم که باید رهبر و زعیم مسلمانان جهاد عمومی و قیام مسلحانه علیه دشمنان اسلام اعلام کند و همهٔ مردم را بسیج و آماده نبرد کند و در کنار رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی، عالمان دین نیز حرکت کرده و مشغول جهاد شوند، و هرگاه چنین بکنند، قطعا پیروزی و موفقیت نصیبشان میشود؛ اما اگر رهبران سیاسی و عالمان دین، به تنآسایی و رفاهطلبی روی آورده و سختیهای جهاد و مبارزه را به گردن مردم عادی بیندازند، هرگز به پیروزی و موفقیت نرسیده و شکست خواهند خورد.
چنانکه در سیرت رسول خدا -صلیاللهعلیهوسلم- میخوانیم که ایشان و نزدیکانشان همواره در خط مقدم جهاد و مبارزه حضور داشتهاند، و بخش بزرگی از ناگواریهای مبارزه، سهم آنها شده است. همانطور که خود حضرت رسول اکرم -صلیاللهعلیهوسلم- در جنگ زخمی شده و دندانهای مبارکش آسیب دیدند و خون پاکشان بر زمین ریخت، و نزدیکترین و عزیزترین خویشاوندانش در این مسیر، مجروح شده و به شهادت رسیدند.
در زمان خلفای راشدین نیز خود خلفا و علما و دانشمندان نزدیک به آنان در میدان نبرد حاضر شده و با شجاعت و دلاوری خاصی مشغول جهاد و مبارزه مشغول میشدند، چنانکه فقط در یک غزوه بیش از ۷۰ نفر از قاریان برجسته به شهادت رسیده و با جسمی مجروح و خونین به ملاقات پروردگار خویش شتافتند.
امامجمعهٔ محترم در پایان سخنان خویش تاکید کرده و گفت:
تا وقتی که خود مسئولان و علمای مسلمان وارد میدان نشوند و پرچم و فرماندهی را به دست نگیرند و جان و مال خویش را فدا نکنند، هرگز نمیتوان با دشمنان مقابله کرد و به داد مظلومان رسید و مسلمانان را از آوارگی و پریشانی نجات داد.
با شنیدن این سخنان، ذهنم مشغول ورق زدن تاریخ اسلام بود و دنبال نمونههای موفقیتآمیزی از جهاد و مبارزهٔ مسلمانان در طول تاریخ میگشت.
بلی، حق با خطیب بود. در طول تاریخ پرفرازونشیب اسلام همواره حرکتهای جهادی مشغول جهاد و مبارزه بودهاند و تقریباً هیچ دورهای نبوده که در جهان اسلام، گروهی مشغول جهاد نباشد؛ اما فقط گروههای خاصی توانستهاند به موفقیتهای چشمگیری دست یابند و دشمنان را شکست داده و مرزهای کشورهای اسلامی را از لوث وجود دشمنان پاکسازی کنند، و همهٔ این گروههای جهادی موفق، یک ویژگی خاص و برجستهای داشتهاند، و آن اینکه مسئولان ردهبالا، فرماندهان ارشد و علمای برتر آنان در خط مقدم جبهه حضور داشته و مستقیماً با دشمنان مبارزه کردهاند، و بدین ترتیب، یا کشتهاند و یا هم به شهادت رسیدهاند، یا اسیر گرفتهاند و یا هم به اسارت گرفته شدهاند.
بزرگان این گروهها و نزدیکانشان از میدان جنگ و مبارزه پا به فرار نگذاشتند و کشور را ترک نکردند. آنها به بیگانگان پناه نبردند و فرزندان خود را به مکانهای امن نفرستادند؛ بلکه همواره در مرکز و کانون خطر حاضر بودند و خطر را به جان خریدند و دشمن را به چالش کشیدهاند و در مقابل دشمن ایستاده و در برابر حملاتش سینه سپر کردهاند، و تا آخرین قطره از خون و آخرین نفسِ از وجود مقاومت کردند.
آری فقط چنین گروههایی پیروز میدان شدند و کمر دشمن را شکسته و آن را با ذلت و خواری از سرزمین خود اخراج کرده و مظلومان و ستمدیدگان را از اسارت دشمن خارج نمودند؛ اما گروههایی که سران و مقامات آنها فرار را بر قرار ترجیح داده و میدان نبرد را برای سربازان و فرماندهان ردهپایین رها نموده و از راه دور نبرد را رهبری و نظارت کردهاند، با وجود گذشت ماهها و سالها به موفقیت آنچنانی دست نیافته و پیروزی چشمگیری به دست نیاوردهاند.
در عصر حاضر، گروه موسوم به «طالبان» وارد صحنه شد و به همه نشان داد که مسئولان، فرماندهان، عالمان و مفتیانش، خود در صف مقدم حضور داشتند. آنها گرسنگی، تشنگی، سردی و گرمی را به جان خریدند، و زیر بمباردمان شدید و حملات شبانهٔ دشمن سختترین ساعات زندگی را گذراندند؛ برخی به شهادت رسیدند، برخی اعضای بدن خود را از دست دادند، برخی مجروح شدند، برخی به اسارت درآمدند و شکنجههای سنگینی متحمل شدند.
تعدادی از فرزندان و نزدیکانشان جلیقه پوشیده و حملات شهادتطلبانهای اجرا کردند، و هزاران قربانی، جانفدایی و جانبازی را به جان خریدند و مردانه ایستادند و مقاومت کردند و سرانجام به پیروزی رسیده و کشور و ملت را از یوغ استعمارگران و اشغالگران رهانیدند.
این است رمز پیروزی و موفقیت این جنبش و این حرکت و این نهضت مبارک!
دیدگاهها بسته است.