نگاهی به زندگی و فعالیت های شهید قاری عبدالرحیم مصطفی تقبله الله

منصور تالقانی وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ – البقره : ۱۵۴ اشکی در ماتم ستاره ای از تخار زمین، واقعا سخن گفتن در باره شهید و شهادت امریست بس مشکل، نمی توان بجز آنانیکه خود حلاوت شهادت را نوشیده اند، ازین مقام ملکوتی سخن به رشته […]

منصور تالقانی

وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ – البقره : ۱۵۴

اشکی در ماتم ستاره ای از تخار زمین، واقعا سخن گفتن در باره شهید و شهادت امریست بس مشکل، نمی توان بجز آنانیکه خود حلاوت شهادت را نوشیده اند، ازین مقام ملکوتی سخن به رشته زبان در آورد. چون سخن در وصف این حالت رسید هم قلم بشکست و هم کاغذ درید.

در وصف منامیکه قلم بشکند و کاغذ بدرد، من کجا خواهم توانست با زبان گره خورده و جامهء نا پخته و قلب غمدیده درین باب به سوگ نشستگانِ دردمند راکه هر آن در انتظار به ثمر رسیدن نهال خونبار انقلاب، دقیقه شماری می نمایند و فرزندان شان را پی در پای آن هدیه گذاشته اند، سخن گفت.

فقط درین جا چند قطره اشک به مناسبت یاد آوری یکتن از شهدای عزیز که از قلب شکسته ام برخاسته و ازمژگان جامهء ناپخته ام در صفحه کاغذ چکیده است در پای خوانندگان عزیزان نثار می کنم.

آری! هنگامیکه ابرهای سیاه ظلمانی فضای نیلگون کشورم را می پیچید و آنگاه که پای ناپاکِ سفسطه سرایان مادی به منظور غصب سرزمین اسلامی و تعویض نمودن افکار واندیشه ناب اسلامی مردم مان دراز شد، آنگاه که مقدسات و شعائر اسلامی ما مورد اهانت و تمسخر قرار می گرفت، در آن زمان این شهید عزیز بیرق مبارزه علیه کفر و الحاد را درین سر زمین بلند نمود، و در آن زمان صدای  پر خروش این جوان با احساسِ میهن که در سینه اش ایمان موج می زد و از اعماق قلب و ژرفنای ضمیرش برخاسته بود شورآفرینی داشت که به مرور زمان آن سرود جان بخش و آواز دل انگیز همه گیر شد و درکوه پایه های غرور آفرین سفیدکوه وسیاه کوه و دَره های زیبا و پرخم و پیچ تخار زمین طنین افگند.

آری! از جوانی پرشور و تلاشگری سخن میگویم که اکنون در میان ما نیست، ولی روح پرخاشگرش هر لحظه ما را بسوی خود فرا می خواند، از او باید نامبرد که اخلاق، تقوا، مبارزه، شجاعت، پایمردی، دلاوری، جهاد وحرکت وتوفان باسَلول سَلول وجودش عَجین گردیده بود. این مجاهد حماسه ساز و پرخاشگر قاری عبدالرحیم «مصدق» مشهور به قاری مصطفی است که درجهاد بیست ساله اشغال کشور یکی از بنیان گذاران جهاد در ولسوالی های نمک آب، چال و فرخار وسلسله کوه های این مناطق به شمار می رود.

برادر شهید تقبله الله یک تن از اشخاص برجسته و چهره‌های مشهورجهادی ولایت تخار بود. وی در سال ۱۳۵۱ خورشیدی در قریه «ده بالای» ولسوال نمک آب ولایت تخار در یک خانواد متدیِن چشم به جهان گشود و بعد از سن بلوغ رهسپار مدرسه گردید. دروس دینی خود را به کتب تکمله رسانده بود که به گوشش سروصدای تحریک طالبان می رسد و احساس جهادی اش او را و ادار می نماید تا در آوان جوانی اش درین مبارزه با برادران خود سهم می گیرد و تا آخرین مراحل بهترین مبارزات و فعالیت های ارزندۀ را ایفا می نماید.

شهید قاری مصطفی بعد از اشغال کشور مدت شش سال به صفت یک مجاهد قوی نفوذی بین دشمن مزدور کار های چشمگیری انحام داد و بعد از آنکه در میان دشمن افشا گردید در فکر انتظام رفقای همسنگرش افتاد، حلقه صحبت های سیاسی و جهادی را درمیان رفقای همرازش تشکیل داد و در فرصت کمی از محیط تشکیل کار خود را بیرون برد ودوشادوش قهرمانان وهمسنگران مبارز خود قرار گرفت و برای جهاد مسلحانه که وجیبه هر مسلمان است علیه غارتگران بی دین با صبر و شکبیای وارد پیکار گردید و در داخل شهر تالقان نفوذ فوق العادۀ پیدا کرد. وی در تشکیلات امارت اسلامی به حیث مسئول جهادی مرکز تالقان مقرر گردید، در مدت این مسئولیتش کار های چشمگیری انجام داد، و هر معرکه و نبردی که مطابق پلان وی به راه انداخته شد، نتایج مثبتی از آن بدست آمد. برادر شهید ما مدتی جهت برخی مسائل به کشور عربستان سعودی سفر کرد و مدت یکسال را آنجا سپری نمود. این مرد بیدار ضمیر همواره احساس جهادی و انقلابی داشت، احساس جهادی اش وی را دوباره به صحنه پیکار و به پهلوی برادرانش فرا خواند و دوباره مسئول جهادی مرکز تالقان مقرر گردید. بعد از یک سال جهت فعالیت های چشمگیرش به حیث معاون ولایت تخار مقرر گردید و مدت سه سال به حیث معاون ولایت ایفای وظیفه نمود. بعد از آن مدت یک سال به حیث مسئول قطعه ولایت تخار ایفای وظیفه نمود. سپس دوباره مسئول جهادی مرکز این ولایت مقرر گردید و مدت یک ونیم سال به این حیث خدمت نمود. بعد ازان درین اواخر به حیث سرپرست ولسوالی های چال نمک آب و فرخار و در عین حال عضو کمیسیون ولایتی ایفای وظیفه می نمود.

شهید قاری مصطفی مرد متواضع، امین، پارسا، هدفمند، و یک فرمانده قاطع و مدبر بود، در سیمای مهذب او شهامت و ایثار خوانده می شد، او در میان رفقای همسنگرش با همه تواضع و درویش خویی دیده می شد، وقار و کرکتر خاص داشت، به جز از اسلام و آزادی دیگر صحبتی نداشت، از بمباران های وحشت بار و مرگ ریز و رگبارهای آتشین دشمن قطعًا هراسی نداشت او در صحنه ها وسنگرها از شهادت همرزمانش هم زیاد متاثر می شد و اشک می ریخت. تأثرش بدان بودکه یک همسنگرش چرا به سوی بهشت زودتر شتافت.

این مرد معرکه آرا و پیشتاز عهد در نبرد وسلحشوری مجاهدین تخار مرد دورنگاه و قهرمان خاصیتی بود که چشم انداز وسیعی داشت، او نه تنها آزادی ساحه ام البلاد را در نظر داشت بلکه به آزادی وجب وجب خاکش علاقمند بود.

برادر شهید طی بیست سال مبارزه و جهاد با سختی ها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرد، چون ملحدین و مزدوران استکبار شرق وغرب تاب مقاومت با وی را نداشتند و نتوانستند او را در نبرد رویارویی شکست دهند، لذا در پی دسیسه و توطئه افتادند، سرانجام  دست قضا بهانه شد و در اثر انفجار ماین که از طرف دشمن سفاک در موترش جابجا شده بود موتر حامل وی منفجر و این ستاره درخشان باخون گرمش رنگین گردید و از جام شهادت آب حیات ابدی را نوشید، درحالیکه سرود شهادت در لبانش نقش بسته بود با تن پاره پاره به سوی یار شتابید. اما دشمن خونخوار نمی تواند ازین عمل شومش بهره ببرد چون شهید قاری مصطفی به ده ها تنِ دیگر مصطفی تربیه نموده و این بار امانت را بر دوش شاگردانش نهاده، به سوی پرودگارش رخت سفر بسته است.

روحش شاد، یادش گرامی وراهش پررَهرَو باد.