مردی از مردان آخرت شهید قاری حبیب الله فائز تقبله الله

عمر منصور غازی قهرمان شهید قاری حبیب الله فائز فرزند ملا محمد صالح آخند، به تاریخ ۱۸ حوت ۱۳۷۱ هجری شمسی در قریه‌ی ویمست منطقه‌ی تگاب هیرک ولسوالی چهلگزی ولایت فاریاب در یک خانواده روحانی و متدین چشم به جهان گشود و در آغوش پدر و مادر صالح پرورش یافت. وی قرآن مجید را در […]

عمر منصور

غازی قهرمان شهید قاری حبیب الله فائز فرزند ملا محمد صالح آخند، به تاریخ ۱۸ حوت ۱۳۷۱ هجری شمسی در قریه‌ی ویمست منطقه‌ی تگاب هیرک ولسوالی چهلگزی ولایت فاریاب در یک خانواده روحانی و متدین چشم به جهان گشود و در آغوش پدر و مادر صالح پرورش یافت.

وی قرآن مجید را در زادگاهش نزد پدرش خواند. چون ادامه درس‌ها در پهلوی خانه مزاحمت‌های داشت، وی با مامای مهربانش مولوی عبدالاحد خلیل راه مسافرت را به پیش گرفت. مامای بزرگوارش نیز از هیچگونه تلاش و زحمت در حق وی دریغ نکرد. وی درس‌های ابتدای را تا مختصرالمعانی نزد مامایش خواند.

وی با اینکه حافظ قرآن نبود، اما عشق زیادش با قرآن وی را واداشته بود تا ده جزو کلام الله المجید را ضمن درس‌های دیگر حفظ کند.

شهید فائز اهمیت وقت را می‌دانست و ازان استفاده سالم می‌نمود. وی نوشتن چند گونه خط را فراگرفته بود و دران مهارت کامل داشت. بنده (نویسنده) نیز خط نستعلیق را از ایشان آموختم.

وی به مزایای دیانت، اخلاص، اخلاق نیکو، دلاوری و فروتنی آراسته بود.

در سال ۲۰۱۱ میلادی، از آنجا که اشغال کشور از سوی صلیبی‌ها مایه ننگ برای هر مسلمان افغان بود، غیرت ایمانی و حمیّت دینی وی، برایش اجازه نداد که آرام بگیرد. همان بود که رخ به سوی سنگر کشید و به مجاهدان راه حق پیوست.

چون جهاد از معنایش پیداست، توام با تکالیف و زحمات است؛ اما وی با ایمان قوی که داشت هر نوع رنج و تکلیف را در راه جهاد به جان خریده بود. وی همانند دوره‌ی درس‌خوانی، در دوران جهاد و مقاومت نیز  از خواب و خور گذشته، مهارت‌ها و تخنیک‌های جنگی زیادی را برای زدودن سایه‌ی شوم اشغال فرا گرفت.

وی دارای مهارت‌های ذیل بود:

  • ۱:  توانای استفاده از هر نوع اسلحه سبک و سنگین.
  • ۲: ساختن هر نوع ماین‌های خورد و بزرگ.
  • ۳: جابجا نمودن هر نوع ماین در راه‌های دشمن.
  • ۴: خنثی نمودن هر نوع ماین و مرمی‌های هاوان وغیره.

وی با داشتن شجاعت فوق‌العاده، در بیش‌تر جنگ‌ها سهیم بود و نقش عمده‌ای را در نبردها ایفا می‌نمود. وی بیشتر در خطوط مقدم جبهات می‌بود. همچنان دوشادوش همسنگران سربکف خود بیش از صد حمله چریکی انجام داد، که در اکثر آن موفق بودند.

وی یکی از گروپ‌های جهادی را رهبری می‌نمود و نیز مدتی به حیث معاون دعوت و ارشاد و مدتی هم به عنوان مسئول کمیسیون ولسوالی خود خدمت نمود.

اکنون که چند سال از شهادت ایشان سپری شده است، هنوز به گونه‌ی کامل خاطرات شیرین شان را بیاد دارم. محبت و برخورد او با مجاهدان مصداق واقعی «رحماء بینهم» بود. و با دیدن صلابت او در برابر دشمن بیاد قهرمانی‌های مجاهدان صدر اسلام می‌افتادم. وقتی به صحبت‌هایش گوش می‌کردم، فکر می‌کردم مرد دنیا نیست، بلکه مردی از مردان آخرت سری به دنیا زده و به میان ما آمده است. وی مردی بود به تمام معنی مرد. مؤدب، فروتن، مهربان، خوش‌روی، خوش‌خوی و بی‌اعتنا به مال دنیا.

درست یادم است در یکی از جنگ‌ها که شرف همراهی با او نصیب‌ام شده بود، قبل از اینکه جنگ آغاز شود ما را توصیه به اخلاص و پایداری نمود.

این غازی قهرمان بالاخره در یک حمله چریکی بر دشمن در ولسوالی چهل‌گزی پس از کشتن و زخمی کردن تعداد زیادی عساکر دشمن، خود نیز با یکتن مجاهد دیگر  بنام شیراحمد صهیب جام شهادت را نوشید. وی ساعت ۹ صبح روز سه شنبه – ۱۹ سرطان ۱۳۹۷ هجری شمسی مصادف با ۲۶ شوال المکرم ۱۴۳۹ هجری قمری – به سن ۲۶ سالگی به کاروان شهدا پیوست.

جنازه شهید ساعت ۵ عصر آن‌روز به امامت مامایش مولوی عبدالاحد خلیل ادا گردید و پیکر خاکی‌اش در قبرستان آبای اش دفن خاک شد. انا لله و انا الیه راجعون.

از وی دو پسر بنام‌های عطاءالله و شبیر احمد و یک دختر به‌دنیا ماند.