نگاهی به زندگی و سوانح شیخ الشهداء مولانا عبدالله الذاکری (رح)

حبیبی سمنگانی قرن ها می شود جهان اسلام گرفتار آزمون های بزرگی است ، مسلمان ها پس از پیشرفت صنعتی و ساینسی اروپای ها در دامهای استعمار و استثمار نظامی ، سیاسی ، فکری و اقتصادی جهان کفر به ویژه اهل غرب گرفتار شده اند ، اما درین دشوار ترین سال ها همه فرزندان اسلام […]

حبیبی سمنگانی

قرن ها می شود جهان اسلام گرفتار آزمون های بزرگی است ، مسلمان ها پس از پیشرفت صنعتی و ساینسی اروپای ها در دامهای استعمار و استثمار نظامی ، سیاسی ، فکری و اقتصادی جهان کفر به ویژه اهل غرب گرفتار شده اند ، اما درین دشوار ترین سال ها همه فرزندان اسلام خوابیده و خمیده نبوده اند ، بلکه علماء ، مفکرین ، مجاهدین ، نویسندگان و……… بودند و هستند که خواب از چشم های شان فرار کرده و زندگانی خود را برای بیداری مسلمان ها و مبارزه با جهان کفر وقف کرده اند .

اگر نگاهی بکنیم به افغانستان ، شخصیت افتخار آفرین ، مبارز شکست نا پذیر و رهبر خوش سیرت و خوش خصلت مولانا شیخ عبدالله ذاکری (رح) شیر مردی بود بود که درین سرزمین زاد و از اشغال کمیونست ها تا تهاجم و شکست امریکا در افغانستان مسئولیت دینی و ملی خود را برای بیداری و رهنمای مسلمان ها به درستی انجام داد ، مسلمان ها را از اهداف و دسایس کفار آگاه ساخت و از گمراهی و بی راهی نگهداشت ، موقف جهادی و دعوتی ذاکری (رح) پلان سازان و استراتژیستان جهان کفر را به شدت نا راحت ساخت و بالاخره آن ها در یک تلاش شیطانی این رهبر پرافتخار امت اسلامی را هدف قرار دادند و به شهادت رسانیدند .

 

ولادت و مراحل ابتدای زندگی :

 

شیخ الشهداء عبدالله ذاکری (رح) در سال ۱۳۵۳ ه ق ( مصادف با ۱۳۱۳ ه ش و ۱۹۳۴م ) در قریهء ذاکر شریف در نزدیکی شهر قندهار چشم به جهان رنگ و بو گشود ، پدر بزرگوارش شیخ نظام الدین و بابا اش شیخ خیرالدین نام داشت .

 

دودمان ذاکری ( رح ) از قرن ها خانوادهء شهیر و نامدار علم و معرفت بود ، آباء و اجداد وی علماء ، مشایخ و صوفیان کرام گذشته اند ، آثار کمال و علائم نبوغ از خوردسالی در چهرهء ذاکری ( رح ) مشاهده می شد ، وی روند آموزش را به سن چهارسالگی زیر سایه ای پدر گرامی اش آغاز نمود و مدتی پس تر برای فراگیری علوم بیش تر رخت سفر بست و بر علاوه از قندهار در مدارس ولایت غزنی نیز به حصول علوم و فنون دینی پرداخت ، وی برای اکتساب علوم به ایالت بلوچستان ( پاکستان ) نیز سفر نمود و بالاخره در سن ۲۱ سالگی کتب متداول درسی را تکمیل نمود و دستار فضیلت را از دست علماء و مشایخ جید آن وقت در قندهار به سر نمود .

تعلیم ، تزکیه و تبلیغ :

خانوادهء ذاکری (رح) چنانکه از فیوضات و برکات علمی خود مردم را بهره یاب ساخته است در بخش تصوف و تزکیه نیز خدمات زیادی انجام داده است ، این خانوادهء پر فیض از طریق سلسله نقشبندیه مجددیه بانوریه به اصلاح و پاکسازی باطنی مردم پرداخته است ، ذاکری (رح) در عنفوان شباب توسط این سلسله وارد جادهء طریقت شد و مراحل طریقت را با سفر علمی خود یکجا به پایان رسانید و در طریقه نقشبندیه مأذون شد .

ذاکری (رح) پس از فراغت به تدریس ، اصلاح و تبلیغ دین کمر همت بست ، گفته می شود ذاکری (رح) نخستین کسی بود که گروهی از تنظیم دعوت و تبلیغ را که عالم بزرگ هند مولانا الیاس (رح) بنیاد گذاری نموده بود و در سراسر جهان مشغول تبلیغ دین است به قندهار دعوت داد ، مردم در گذشته ها در مورد آن ها شکوک و شبهات داشتند ، اما هرگاه شیخ ذاکری (رح) پس از بررسی کامل آن ها را به قندهار دعوت داد مورد اعتماد مردم قرار گرفتند ، ذاکری (رح) حتی مدرسه اش را مرکز دعوت و تبلیغ ساخت .

همچنان شیخ ذاکری (رح) مدرسه بزرگی را در ساحه ای دروازهء کابل در شهر قندهار تاسیس نمود و مدت زیادی خدمات بیش بهای را برای ترویج علوم دینی انجام داد ، علماء جید آن وقت همچون مولوی محب الله اخونزاده ، مولوی عبدالغفور سنانی ، مولوی محمدرسول اخونزاده و مولوی عبیدالله ایوبی ( رحمهم الله ) دران مرکز علمی تدریس می کردند و تعداد شاگردان مدرسه به ۵۰۰ تن می رسید ، تنها ۱۳۰ تن شائقین علوم قرآنی و نبوی ( صلی الله علیه وسلم ) در دورهء حدیث شرکت می کردند و در اخیر سال سند فراغت را به دست می آوردند .

علماء و مدارس دینی در دوران رژیم شاهی ظاهرشاه و سپس در رژیم دموکراتیک داود خان هم دچار مشکلات بودند ، اما ذاکری (رح) با  جرأت و دلاوری کامل تا کودتای ۷ ثور مدرسه اش را فعال نگهداشت و خدمات نا فراموش شدنی را در همان شرائط دشوار در راستای نشر و اشاعت علوم و فنون دینی انجام داد .

 

کودتای کمیونست ها و زندانی شدن شیخ ذاکری (رح) :

کمیونست ها بتاریخ ۷ ثور ۱۳۵۷ه ش در اثر یک کودتای نظامی در افغانستان به قدرت رسیدند و در گام نخست شخصیت های متدین به ویژه مهتممان و منتظمین مدارس را هدف قرار دادند و شیخ ذاکری (رح) نیز دو هفته پس از کودتا در ردیف هزاران تن علماء و مشائخ کرام گرفتار شد و مدرسه اش قفل زده شد ، شیخ ذاکری (رح) چهل شب و روز را در زندان قندهار سپری نمود و سپس رها شد ، ، اما چند مدت پس دوباره گرفتار شد و این بار مدت ده و نیم ماه در زندان ها و توقیف خانه های کمیونست های وحشی در قندهار و کابل زندانی ماند .

نقش تاریخی و مردانه وار شیخ ذاکری (رح) در زندان قندهار تا اکنون هم در زندان ها یاد می شود ، یکتن از زندانیان آن زمان « قاضی عبیدالرحمن » حکایت می کند : در زندان قندهار اسیر بودم ، کشتار ، اعدام و شکنجه از سوی عساکر رژیم کمیونستی دران جا کار عادی بود ، کمیونست های عادی حتی اختیار قتل را داشتند ، وحشت در سراسر زندان حاکم بود ، کسی جرأت نداشت صدا بلند کند و یا در مقابل جلادان کمیونست ها حرف بزند ، اما یکروز کسی را به زندان آوردند ، وی زندانیان را روحیه داد و وضعیت محبس را دگرگون ساخت ، آن شخص عبدالله ذاکری (رح) بود ، وی را بسیار اذیت کرده بودند و دست هایش را زولانه زده بودند ، اما وی با این همه شکنجه ها خلقی ها را چنان پاسخ می داد حتی کسی تصور هم نمی کرد ، آن ها را کافران و غلامان شوروی خطاب می کرد و به صراحت از جهاد حرف می زد ، مشاجره می کرد و هشدار می داد ، کمیونست ها با آزار و اذیتِ بسیار می کوشیدند زبان وی را خاموش بکنند اما نمی توانستند ، اگر به مرگ تهدید می کردند می گفت آمادهء شهادت هستم ، در سابق مردم از ترس آن ها نماز خوانده نمی توانستند اما ذاکری (رح) نخستین بار در زندان آذان گفت و نماز با جماعت را آغاز نمود ، شماری زیادی زندانیان به امامت وی به نماز شروع کردند .

مولوی عبدالستار ( باشندهء قندهار ) نیز از شهامت و دلاوری ذاکری (رح) حرف می زند :  جناب ذاکری (رح) در زندان موقف جهادی داشت ، یکبار مسئولان بلند رتبهء رژیم به شمول والی خلقی ها در قندهار انجینر ظریف و چند تن وزیران دولت وی را خواستند و پیشنهاد کردند اگر از موقف جهادی اش منحرف شود برایش پول ، مادیات و منصب می دهند ، حتی گفتند وزارت اوقاف را برای تو می دهیم ، موتر و هلیکوپتر شخصی در اختیار تو گذاشته می شود ، اما شیخ (رح) در جواب گفت : اگر شما به اسلام متعهد باشید ، رهبرتان محمد رسول الله ( صلی الله علیه وسلم ) و قبله ای تان بیت الله باشد ، نه تنها من بلکه همه مردم از شما پشتیبانی می کنند ، اما اگر رهبرتان لینن ، عقیده ای تان کمیونزم و قبله ای تان ماسکو باشد جهاد در برابر شما فرض است ، اگر مردم این کشور از جهاد دست بگیرند سنگ ها و کوه های این سرزمین بر علیه شما جهاد می کنند ، زیرا این خاک اسلام است و نظام کفری را نمی پذیرد .

با توجه به این موقف جراتمندانه کسی گمان نمی کرد شیخ ذاکری (رح) از قید کمیونست ها رها شود ، اما خداوند متعال نجات داد و کمی پیش تر از تهاجم شوروی ها از زندان رها شد ، وی بتاریخ ۲۶ جدی سال ۱۳۵۸ ه ق برای حفاظت خود و خانواده اش و به ارادهء جهاد راه هجرت را انتخاب کرد و از قندهار به کویته ( بلوچستان ) آمد .

 

جهاد بر ضد کمیونزم :

ملا محمد رسول ( باشندهء ولایت قندهار ) از زمان دارالعلوم صدیقیه به حیث شاگرد و خادم با شیخ ذاکری (رح) یکجا زندگی کرده است و در تمام اسفار جهادی شیخ (رح) هم سفر بود ، وی می گوید : هرگاه ذاکری (رح) به پاکستان هجرت کرد ، در آغاز مسئول عمومی جهادی ده ولایت حوزه های جنوب و غرب مقرر شد و وظیفه ای رهنمای و تجهیز مجاهدین را به دوش داشت ، ذاکری (رح) این مسئولیت را تا سه ماه انجام داد ، اما پس ازینکه از فساد بعض قومندان ها و کارمندان مالی خبر شد به شدت در برابر آن ها موقف گرفت ، حتی اینکه قضیه به رهبران جهادی رسید ، چون یک تعداد قومندان ها به این حیف و میل عادت کرده بودند و رهبران تنظیمی نیز این وضعیت را نادیده می گرفتند ذاکری (رح) به شکل اعتراض از مسئولیت خود استعفاء داد و گفت : نمی توانم در چوکات مسئولیت خود چنین وضعیت را تحمل بکنم .

 

ملا محمد رسول درین مورد یک مثال بیان می کند ، می گوید : یکبار برای مجاهدین تفنگچه های خاص آمده بود ، شیخ (رح) می خواست این تفنگچه ها در شهر قندهار و دیگر مناطق شهری به مجاهدین چریکی توزیع گردد ، اما امراء ولایتی و قومندان ها تلاش داشتند یک یک تفنگچه را برای خود اختصاص بدهند ، شیخ (رح) به این خواست آن ها به شدت مخالفت نشان داد و گفت : شما شرم نمی کنید که از مال جهاد استفادهء شخصی می کنید ، مجاهدین به اسلحه نیاز دارند ، آن ها به این تفنگچه ها از اسلام پاسداری می کنند و شما از جانهای خود ، حق اول از آن ها است .

 

شیخ ذاکری (رح) قومندان ها را در مورد تقسیم پول و سلاح ها محاسبه نمود و از اختلاس های سنگین پرده برداشت ، اما هرگاه چشم پوشی و مسامحت رهبران جهادی را دید از وظیفه اش استعفاء داد و پس از استعفاء در حالی که به هیچ تنظیم وابسته نبود از خود دفتر مستقل داشت ، به همرای مجاهدین بدون کدام تعصب و تبعیض در بخشهای مختلف همکاری می کرد ، به کمپ ها می رفت و علماء و مردم عامه را به جهاد دعوت می کرد و با آن عده علماء و مجاهدین که احتیاج می داشتند مساعدت می کرد .

 

ذاکری (رح) بر علاوه از کاوشهای جهادی و اصلاحی در دیار هجرت به افغانستان نیز سفر می کرد و در جهاد مسلحانه سهم می گرفت ، ملا محمد رسول می گوید : شیخ (رح) نخستین سفر جهادی اش را به ولایت هلمند کرد و جنجالی را که دران جا درمیان دو قومندان مشهور جهادی رئیس عبدالواحد و نسیم اخونزاده وجود داشت حل نمود و آن ها را با هم آشتی داد ، سپس به ولایات جنوبی و مرکزی افغانستان مکرراً سفر نمود .

 

ذاکری (رح) یکی از سفرهای مهم خود را بتاریخ ۹ اسد سال ۱۳۶۴ ه ش آغاز کرد و در قدم اول به ولایت زابل رفت ، درین ولایت به کمپ ها و مراکز جهادی ملا مدد و دیگر قومندان های محلی رفت و پس از قلات ، میزانی و مناطق دیگر وارد قندهار شد و دران جا جبهات جهادی ارغنداب ، محله جات ، زنگاوات ، پاشمول و تقریباً تمام ولسوالی های قندهار را از نزدیک دید و سپس به ارزگان سفر نمود ، وزیر اسبق امارت اسلامی افغانستان برای امور خارجه و فرمانده نامدار جهاد بر ضد شوروی ملا محمد غوث اخوند می گوید : « شیخ ذاکری (رح) در حالی که جنگ تاریخی دهراود در ارزگان با شوروی ها جریان داشت به این ولایت آمد ، جنگ دهراود دو و نیم ماه ادامه نمود و از سخت ترین جنگهای جهاد بر ضد شوروی بود ، چندین طیارات شوروی در جریان درگیری ها از سوی مجاهدین هدف قرار گرفت و سرنگون گردید ، هر دو جانب تلفات زیادی را درین جنگ متحمل شدند ، ذاکری (رح) دوشا دوش سایر مجاهدین درین نبرد سهم گرفت » ، این سفر جهادی ذاکری (رح) شانزده ماه طول کشید ، وی در طی این مدت در کنار جهاد عملی مجاهدین را رهنمایی هم می کرد و نیز اختلافات و منازعات جبهات را حل و فصل می نمود .

 

شیخ صاحب (رح) بتاریخ ۱۳۶۶/۴/۹ ه ش در یک سفر هشت ماهه از راه اتغر ( زابل ) به قلات و سرخگان و سپس به قندهار رفت و پس از بازدید از مناطق مختلف قندهار به هلمند سفر کرد و جبهات جهادی آن ولایت را از نزدیک دید و مجاهدین را رهنمایی های لازم نمود ، سفر مهم دیگر وی به تاریخ ۲۱ حمل سال ۱۳۶۷ ه ش شروع شد ، وی درین سفر از راه « ریگ » به قندهار رفت و دران جا در اثر تلاشهای شش ماهه اش مجاهدین تمام جبهات را متحد ساخت تا به شکل هم آهنگ رژیم کمیونستی را آماج حملات قرار بدهند .

 

شیخ ذاکری (رح) درین همه اسفار می کوشید مجاهدین را به رهنمودهای لازم مجهز سازد ، به اهداف علیای جهاد متوجه بکند ، از فساد ، ظلم ، اختلاف و اعمال ناروا نگهدارد ، و اختلافات داخلی قومندان ها و مجاهدین تنظیم ها را حل و فصل بکند ، شیخ صاحب (رح) در هیچ تنظیمی عضویت رسمی نداشت اما در جهاد بر ضد شوروی سهم فعال داشت ، وی یگانه کسی بود که واقعیت ها را بدون کم و کاستی به رهبران تنظیم ها بیان می نمود و آن ها را به اشتباهات شان متوجه می کرد ، زمانی که عده ای از حلقات اکمالاتی مجاهدین در تلاش افزایش شمار تنظیم های جهادی بودند تا بدین وسیله جلو اتحاد و اتفاق مجاهدین را بگیرند ، آن ها برای شیخ صاحب (رح) نیز پیشنهاد کردند تا یک تنظیم مستقل بسازد ، اما وی چنین پیشنهادها را مورد اعتناء قرار نداد ، زیرا وی تعدد تنظیم ها را فتنه می خواند و می کوشید تنظیم های موجود را با هم نزدیک و متحد بسازد .

 

تأسیس اتحاد علماء افغانستان :

علائم خشونت های ذات البینی و اختلافات داخلی تنظیم های جهادی پس از فرار شوروی ها در دوران رژیم نجیب به مشاهده می رسید ، افکار و عقائد فاسد و نو وارد نیز در حال شیوع درمیان افغان ها بود ، شیخ ذاکری (رح) با چند تن از عالمان زبده و جید صدها تن علماء کرام را برای جلوگیری از مشکلات پیش رو گردهم آوردند و برای تشکیل یک اتحاد اصلاحی و غیر سیاسی پیش نهاد کردند ، اهداف اساسی این اتحاد تلاش برای اصلاح جامعه ، مصالحت درمیان مجاهدین و انجام دهی کارهای خیریه بود ، نخستین مجلس این اتحاد به تاریخ ۱۶ قوس سال ۱۳۶۷ ه ش با حضور ۷۰۰ تن علماء کرام برگزار شد و منشور « اتحاد علماء افغانستان » در ۵ فصل و ۴۴ ماده در پایان این مجلس تصویب شد .

 

اتحاد علماء افغانستان به رهبری شیخ ذاکری (رح) مسئولیت دینی و ملی خود را در قبال قضایای افغانستان و جهان اسلام به درستی انجام دادند ، علماء کرام به شکل پیهم گردهم می آمدند و در مورد مسائل روز و موضوعات گوناگون بحث می کردند و سپس آن را به شکل فتاوی و بیانیه ها نشر می نمودند ، اتحاد علماء افغانستان از مسائل عادی فقهی تا قضایای بزرگ سیاسی در همه بخش ها مردم را رهنمای می کردند .

 

امریکا در سال ۱۹۹۱م ده ها هزار عساکر خود را در جریان جنگ خلیج به بهانه ای جلوگیری از پیش روی های صدام حسین در جزیرهء عرب جا به جا نمود ، شیخ ذاکری (رح) و همراهان وی این کار امریکا را به شدت تقبیح نمودند و شیخ صاحب (رح) در مصاحبه با بی بی سی جهاد بر ضد عساکر متجاوز امریکایی را بر مسلمان ها فرض عین خواند ، ذاکری (رح) در زمان جنگهای تنظیمی چندین بار به کابل رفت و برای آتش بس و صلح درمیان جهت های مختلف کوشش های زیادی کرد ، وی رهبران تنظیم ها را توصیه نمود تا از جنگ و فساد دست بگیرند و برای تطبیق شریعت اسلامی بکوشند ، وی یازده بار برای این هدف به کابل سفر کرد و به صفت یک مسلمان مخلص ، با جرات و دلاور مسئولان تنظیم های جهادی را به خطاها و اشتباهات شان متوجه کرد .

 

اتحاد علماء افغانستان یورش امریکای ها بر افغانستان را نیز تقبیح نمود و در مورد فرضیت جهاد بر ضد امریکای ها فتوی صادر کرد ، همچنان موقف خود را در برابر تلاشهای گمراه کننده و ضد اسلامی استکبار جهان ( مثلا : پروسه ای را که بنام توحید ادیان راه اندازی کرده بود ) و واژگون ساختن دولت حزب اسلام خواه داکتر مرسی در مصر و………. به صراحت بیان نمود و از دسائس جهان کفر پرده برداشت .

 

علماء کرام به رهبری شیخ ذاکری (رح) ده ها مسائل را به طور خاص تحقیق نمودند و سپس به شکل فتاوی به مردم رسانیدند ، همچنان به رهبران و چهره های سرشناس کشورهای اسلامی مکرراً نامه های تنبیهی و اصلاحی روان کردند ، شمار آن نامه ها به ۵۰۰ می رسد .

 

جهاد بر ضد امریکا :

شیخ ذاکری (رح) در پهلوی وظایف شخصی و امور اصلاحی به مسائل سیاسی نیز رسیدگی می کرد ، وی در دوران رژیم امارت اسلامی افغانستان بارها به افغانستان سفر کرد و نه تنها بزرگان امارت را به اصلاح دعوت می کرد بلکه زعیم امارت اسلامی افغانستان امیرالمؤمنین ملا محمد عمر مجاهد (رح) را نیز همواره توصیه می نمود ، وی چندین بار برای مصالحت امارت و مخالفین نیز تلاش نمود .

 

هرگاه امریکای ها پلان گرفتند افغانستان را آماج تهاجم قرار بدهند ، شیخ صاحب (رح) در طی یک فتوی جهاد بر ضد امریکا را فرض عین خواند و چند روز پیش از یورش امریکا به افغانستان سفر نمود و در ولایات جنوبی ، مرکزی و جنوب شرقی کشور با علماء و مردم عامه دیدار نمود و آن ها را به جهاد دعوت کرد ، شیخ صاحب (رح) حامی سرسخت جهاد بر ضد امریکا بود و همواره مردم را در گردهمای ها ، مجالس و حتی از طریق رسانه ها برای اشتراک در جهاد و مقاومت در برابر امریکای های اشغالگر دعوت می کرد و در صورت اشغال هر گونه صلح را غداری و سرکشی از اساسات اسلام می پنداشت .

 

شیخ صاحب (رح) با عالمان خود فروخته ای که تهاجم امریکا را کمک های جهانی عنوان می دادند و جائز می دانستند به شدت مخالف بود ، وی در جواب یک مفتی سعودی که جهاد بر ضد امریکا را نا مشروع خوانده بود گفته بود : این مفتی یا جاهل است و از اسلام خبر ندارد و یا هم دجال است ، مردم را فریب می دهد و خود را وکیل مدافع کفار ساخته است .

 

شیخ ذاکری (رح) بار نخست در سال ۱۹۹۱م در هنگام تهاجم بر خاک اسلامی حجاز در برابر امریکا فتوای جهاد داده بود و تا آخرین رمق زندگی اش بر این موقف خود قائم و استوار بود ، وی امریکا را بزرگ ترین دشمن جهان اسلام می خواند و موقف خود را در قبال افغانستان به نکات ذیل اختصار داده بود .

 

۱ : امریکا شکست و هزیمت خود در افغانستان را به صراحت بپذیرد .

۲ : عساکر وحشی و ظالم خود را از افغانستان بیرون کند .

۳ : پس از پایان اشغال و درگیری ، غرامت جانی و مالی افغان ها را بپردازد ، از مداخلت در امور افغانستان دست بگیرد ، افغان ها اگر می توانند با همت عالی خود استعمار جهان را شکست بدهند اگر کشورهای جهان بی طرف بمانند می توانند کشور خود را نیز آباد بکنند .

 

درین اواخر موضوع پایگاه های دایمی امریکا در افغانستان مطرح شد ، شیخ صاحب (رح) بسیار با جدیت و قاطعیت در برابر امضاء این پایگاه ها موقف گرفت و سران دولتی را تهدید نمود که باید از امضاء این پیمان دست بگیرند و در مصاحبه های خود در مخالفت با این پایگاه ها به شدت حرف زد ، شیخ صاحب (رح) در همان شب و روزهای حساس از سوی قاتلان ناشناس هدف قرار گرفت ، چنان گمان می شود که استخبارات امریکا وی را به جرم همین موقف هدف قرار دادند .

 

امر بالمعروف و نهی عن المنکر :

شیخ صاحب (رح) نه تنها خود را از حرام و مشتبهات نگه می داشت و همواره مشغول کارهای خیریه ، اذکار و وظائف بود ، دیگران را نیز به کارهای زیبا توصیه می کرد و در مقابل کارهای نا مشروع و حرام با جدیت مبارزه می کرد .

شیخ صاحب (رح) برای تعلیم و رهنمای دینی مردم نیز همواره می کوشید و اسلوب جامعی را برای تعلیم و رهنمای دینی مردم در مساجد در سال ۱۴۳۳ ه ق روی کار نمود و علماء و ائمه کرام را وظیفه داد تا ضروریات دینی را در مساجد برای مردم بیاموزانند .

 

آثار علمی :

شیخ ذاکری (رح) زندگی علمی خود را به آثار ماندگار علمی حیات جاودانی بخشیده است ، اسامی شماری از افادات وی قرار ذیل است :

 

الاذکار و فضائلها ، التصوف و مقاماته العشره فی ضوء القرآن والسنه ، الافتاء فی عدم جواز التصاویر والاوثان ، اقوال المفسرین والفقهاء الحنفیه فی موجب السعی الی صلوه الجمعه و ترک التجاره ، تنبیه الاخوان علی استماع قرأه القرآن ، التحقیق الاتم فی مسئله لبس الخاتم ، اقوال العلماء فی منع خروج النساء ، العجاله النافعه فی سقی النفس العاطشه ، تبدیل النسب ومذمته فی الاسلام ، القول الفاصل بین الحق والباطل ، حکم الشوری فی الشریعه الغراء ، فصل الخطاب فی تشریح الخضاب ، البیان الوافی فی بیان حکم المعازف والمزامیر و الملاهی ، حکم الهجره فی الشریعه المنوره ، اشراط الساعه ، اقوال الاخیار فی تشریح مولد النبی المختار ، بیان المغرورین وعلاجهم ، اثبات الکرامه بالقرآن والسنه ، علاج الاسقام بالحجامه فی الاسلام ، القول المفصل فی خواص العسل ، الاستشفاء باستعیال الحبه السوداء ، حکم اللحوم المستورده من دول الکافره ، القول الجمیل فی فضیله دعاء الخلیل ، زاد الابرار الاستغفار بالاسحار ، الدر المکنون فی فضیله دعاء ذی النون علیه السلام ، الاحادیث الشریفه فی فضیله الحوقله وغیره .

 

شهادت :

شیخ ذاکری (رح) روز چهارشنبه ، ۲۸ ربیع الاول ۱۴۳۵ ه ق مصادف با ۹ دلو ۱۳۹۲ ه ش در حالی که پس از امامت نماز ظهر برای خواندن سنت به سوی خانه اش روان بود در داخل صحن مسجد در نزدیکی دروازهء خروجی از سوی دو فرد نا معلوم هدف قرار گرفت و به قلب اش مرمی خورد ، شاهدان عینی می گویند : شیخ صاحب ( رح ) الحمدلله گفت و رو به قبله افتید و جام حیات بخش شهادت را نوش جان نمود ، انا لله و انا الیه راجعون .

نماز جنازهء شیخ ذاکری (رح) روز بعدی در ورزشگاه ایوب در کویته ( ایالت بلوچستان ، پاکستان ) با اشتراک ده ها هزار تن و به امامت پسرش مفتی عبدالقیوم ذاکری اداء شد ، شمار زیادی از مشائخ و علماء افغانستان و پاکستان در تشییع جنازه اش حضور داشتند ، جسد وی شام همان روز در نزدیک مسجد ذاکری در داخل مدرسه در جادهء سبزل ( کویته ) به خاک سپرده شد .

عالم بزرگ جهان اسلام و استاد حدیث دارالعلوم حقانیه دکتور شیرعلی شاه مدنی (رح) شیخ ذاکری (رح) را شیخ الشهداء لقب داد ، این لقب سپس از سوی علماء نخبه و زبده همچون مفتی محمد تقی عثمانی ، شیخ الحدیث مولانا حمدالله جان داجوی ، مفتی زرولی خان و دیگر علماء کرام تائید شد .