نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
صفت خدمت
در میان مجاهدین مقولهای مشهور و جا افتاده بود که: «هرکس مجاهدین را بیشتر خدمت کند، زودتر شهید خواهد شد». دربارهٔ شهید طلحه نیز این مقوله به حقیقت پیوست. شهید طلحه برای خدمتکردن شور و اشتیاق فراوانی داشت. کمک به مجاهدین را دوست داشت. اگر نیازی به جمعآوری نان خشک از مردم میشد، از همه پیشقدم بود و در گرمی شدید و جانفرسای تابستان نیز برای این خدمت آماده بود. با همسنگران خود در انجام وظایفشان همکاری میکرد. از چاه آب میآورد و در شستن ظروف کمک میکرد.
علاقه و اشتیاق وی به شرکت در تشکیلات
میدان جنگ، رزمگاهیست پر از هیجان و جذابیت، البته مصافگاهی عبارت از جاندادن، سردادن، جانگرفتن و سرزدن. کمتر کسی در جهان پیدا میشود که جان شیرین خود را با شوق و اشتیاق به خطر بیندازد، اما این یکی از صفات بارز مجاهدین راه حق است که برای جاندادن در راه خدا، بیشتر از کسانی که برای زندگیکردن تلاش میکنند، میکوشند.
شهید طلحه نیز همواره برای پیوستن به تشکیلات و جنگها چانهزنی میکرد، و همیشه سعی داشت تا از دیگران مقدم باشد، همچون عاشقی دیوانه که رسیدن به محبوب را فقط در همین راه میبیند و بس.
شهادت
کاروان تانکهای دشمن که بیش از دوصدتا بودند و توسط پهبادها و جتهای جنگی حمایت میشدند، قصد عبور از جاده را داشتند. در مسیر راه تانکهای زیادی از دشمن طعمهٔ ماینهای مجاهدین شده بود و خشم دشمن را افروخته بود. تانکها نزدیک جاده شدند، در حالی که فضا کاملا تحت پوشش دشمن بود و طیارههایشان تمام منطقه را زیر نظر گرفته بودند تا مجاهدین نتوانند بر کاروان حمله بکنند.
در این لحظات حساس، شهید طلحه به همراه فردی دیگر به نام شاهجی -تقبلهماالله- از مسافتی نه چندان دور، با سلاح پیکا کاروان را هدف گلولههای خود قرار داده، و با غیرت و شجاعت وصفناپذیری باعث سراسیمگی دشمن قرار گرفتند.
پس از آن، از آنجایی که پهبادهای دشمن مکان دقیق آن دو را کشف کردند، ناگهان جت جنگی بر روی خانهای که آن دو در آن قرار داشتند، بمب بیلری انداخته و هردو آنها تکهتکه شده و به لقای پروردگار خود شتافتند، و گویا زبان حالشان میگفت:
ای خوشا با فرق خونین به لقای یار رفت
سر جدا پیکر جدا در محفل دلدار رفتن/
بعد از شهادت این دو نوجوان غیور، به جز تکههای کم و کوچکی از گوشت و پوستشان، هیچ اثر دیگری از جسمهای مبارکشان باقی نماند.
دیدگاهها بسته است.