هم‌رکاب سپاهیان راه جهاد

امنیت ملی و عساکر مزدور جمهوریت شهید قاری احمدشاه مخلص و پدرش حاجی غلام ولی را بازداشت کردند و تمام سلاح‌های‌که شهید مخلص برای مبارزه با دشمن جمع‌آوری کرده بود نیز با خود بردند. اینبار امنیت ملی دست‌پر و با تحفه‌های زیاد نزد باداران خود برگشت؛ چون شهید قاری احمدشاه مخلص از نظر دشمن فرد عادی نبود کسی بود که خواب راحت را از دشمن گرفته بود و دشمن برای دستگیری او هزینه‌های هنگفتی را متحمل شد

هم‌رکاب سپاهیان راه جهاد/بخش چهارم

چاپه‌ای که سراسر وحشت بود

برج اسد ۱۳۸۴ بود و دشمن جهت دستگیری شهید قاری احمدشاه مخلص و مجاهدین همرای وی، بر بالای خانۀ شهید مخلص چاپه آمد و آن عملیات چنان غافل‌گیرانه بود که به‌محض رسیدن کاروان دشمن که شامل امنیت ملی و تروریزم قومندانی امنیه‌ی ولایت غور بود، تعدادی از تانگ‌ها و رینجرهای اطراف قریه را محاصره کردند و نیروهای امنیت ملی مستقیم آمدند خانۀ شهید مخلص را اول محاصره و سپس به زور وارد خانه شدند.

 

شهید مخلص می‌خواست درگیر شود و تا رمق حیات تن به ذلت ندهد و هرگز پیش دشمن سرِ تسلیم فرود نیاورد؛ ولی متأسفانه دیگر فرصت نمانده بود، دشمن آنقدر ماهرانه پلان گرفته بود که تا رسیدن کاروان عملیاتی دشمن به جلو دروازه خانه کسی خبر نشد که آماده‌‌ مبارزه شود. نیروهای امنیت ملی به شکل بسیار وحشیانه خود را به خانه انداختند و میل‌ تفنگ‌های خود را طرف شهید قاری احمدشاه مخلص گرفتند و دستان وی را با الچکه‌ها بستند و به تلاشی خانه‌ها پرداختند.

 

هنگام تلاشی، قفل‌های خانه و صندوق‌ها را می‌شکستند و آنچه را در خانه و صندوق‌ها می‌یافتند بر می‌داشتند. یک همسایه حکایت می‌کرد: وقتی‌که نیروهای مزدور وارد خانه شدند تا آن را تلاشی کنند قفل‌های صندوق‌ها را شکستند و آنچه در صندوق بود را روی زمین ریختند و چیزی از قبیل اسلحه و مهمات در آن نبود فقط وسایل شخصی خانه در آن گذاشته بود. آن‌ها (نیروهای دشمن) که به‌دنبال دزدی بودند وسایل با ارزش‌تر را با خود برداشتند و بقیه‌‌ی وسایل را زیر پا انداخته از بین می‌بردند.

 

نیروهای دزد دشمن خانه‌به‌خانه تمام قریه را تلاشی کردند تنها از خانه شهید قاری احمدشاه مخلص به تعداد چندین میل اسلحه و مقداری هم مهمات دست پیدا کردند و از دیگر خانه‌ها فقط پول و وسایل و اسباب شخصی مردم را چور و غارت نمودند. با وجود نیروهای به اصطلاح امنیتی، وحشت در قریه حاکم شده بود. در حقیقت امنیت ملی نبود خیانت ملی بود و خائن بودن‌شان -اظهر من الشمس- بود. کسی جرأت نداشت اشتباه‌شان را به‌آنها گوش زد کند. اگر کسی پیدا می‌شد و در مقابل‌شان انگشت انتقاد را دراز می‌نمود بگرام و پل‌چرخی در انتظارش بودند.

 

امنیت ملی و عساکر مزدور جمهوریت شهید قاری احمدشاه مخلص و پدرش حاجی غلام ولی را بازداشت کردند و تمام سلاح‌های‌که شهید مخلص برای مبارزه با دشمن جمع‌آوری کرده بود نیز با خود بردند. اینبار امنیت ملی دست‌پر و با تحفه‌های زیاد نزد باداران خود برگشت؛ چون شهید قاری احمدشاه مخلص از نظر دشمن فرد عادی نبود کسی بود که خواب راحت را از دشمن گرفته بود و دشمن برای دستگیری او هزینه‌های هنگفتی را متحمل شد.

 

دست‌آورد امنیت ملی ولایت غور را بادارانش تقدیر کردند و مدال جنرالی را برای کسانی‌که در آن عملیات جاسوسی آمریکا را کرده بودند اعطاء کردند. شهید قاری احمدشاه مخلص را بعد از تحقیقات خیالی خود و به جرم مسلمان بودن و رابطه داشتن با القاعده و عضویت با امارت اسلامی به بیست‌سال حبس محکوم ساختند و پدرش حاجی غلام ولی را بعد از چندماه حبس علی‌رغم اینکه نتوانستند از وی اسناد و شواهد بسازند، رها کردند.

 

ادامه دارد.

 

إن‌شاءالله!