نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
از مکتب سوی خانه بر میگشتیم و در مسیر راه بودیم که یک کاروان بسیار بزرگِ که شامل اردو، پولیس، نظم عامه، امنیت ملی و در رأس همه امریکایهای متجاوز قرار داشتند به ما رسید و بسیار مغرورانه تانگها و رنیجرها از سرک میگذشت و ما که از سرک بیرون شده بودیم به یک بلندی استاد شدیم تانگها و رینجرها میشماریدم آن کاروان آنقدر زیاد بود که تا ۵۴ تانگ و رینجر را شمردم و دیگر از شمردن منصرف شدم همانطور به جای خود استاد بودیم تا اینکه دنبالهٔ کاروان هم از ما گذشت و دوباره به راهٔ خود ادامه دادم تا اینکه به خانه رسیدم.
ما به این گمان بودیم که این کاروان به ولسوالی چهارسده میرود؛ ولی کاروان دشمن به بازار «پایان تگاب غلمین» توقف کرد و تعدادی از تانگها به نقاط مهم و حاکم اطراف بازار جهت امنیت کاروان عازم شدند و باقیماندهٔ کاروان دشمن در داخل بازار و اطراف آن تجمع داشتند و از اینکه چه پلانی در سر دارند کس نمیدانست و مردم از دیدن همچو کاروان بیسروپا سراسیمه شده بودند و هر کس آن وضعیت را طوری تحلیل میکرد و بعد از ساعاتی کاروان به حرکت افتاد و مسیرِ سرتگاب غلمین را به پیش گرفت و رفت.
روی تخت مسجد نشسته بودیم و صحبتها از کاروان دشمن بود که ناگهان به مخابره سروصدا بلند شد که کاروان دشمن به قصد عملیات علیه مجاهدین از مسیر «کبودکها» طرف ولسوالی مرغاب میرود. لحظاتی از این خبر گذشت که طیارههای «بدون سرنشین» و «جیت» در فراز کوه پیران به گشتزدن آغاز کردند. مجاهدین که از پلان دشمن اطلاع یافته بودند با دستان خالی؛ اما با ایمان و عقیده راسخ و با قلبهای آکنده از شوق جهاد و شهادت در برابر دشمن تا دندان مسلح که زمین و آسمان هجوم آورده بود استادگی کردند.
اجیران کرایه شدهٔ رژیم جمهوریت که به باداران خود وعده سپرده بودند که ولسوالی مرغاب را طی بیستوچهار ساعت از وجود مجاهدین امارت اسلامی پاک میسازند و خوشبختانه که آن آرمانشان برای همیشه در کوتل کبودکها دفن شد. وقتی که اجیران کرایه شده با مجاهدین از طریق مخابره رخ میشدند شروع به فحش و ناسزا گویی میکردند و دشنام از روی زبانشان دور نمیشد زمانی که جنگ شدت گرفت صدای اجیران رو به ضعیفی بود و در مقابل صداهای مجاهدین با تلاوت آیات و احادیث در مخابرهها بلند شد و تا پایان جنگ به دشمن فرصت داده نشد که باردیگر با ناسزا گویی امواج مخابره را آلوده سازد.
جنگ کبودکها که اولین جنگ رویاروی مجاهدین با دشمن بزدل محسوب میشد در آن جنگ دشمن چنان شکست مفتضحانه و طاقتفرسای را متحمل شد که برایش باور کردن آن خیلی سخت بود؛ چون دشمن خیال پاکسازی ولسوالی مرغاب را از وجود مجاهدین امارت اسلامی به سر داشت؛ ولی آنقدر بیچاره گشت که یک گردنه را نتوانست جلوتر برود و بلآخره آنچه در وهمش نمیآمد به چشم دید و کمکم صحنه را رها کرد و مسیر برگشت خود را به پیش گرفت و پشیمان، مغلوب و سرافگنده برگشت.
در آن جنگ تاریخی که به کامیابی مجاهدین و ناکامی دشمن انجامید تعدادی زیادی از وسایط نقلیهٔ دشمن تخریب و منهدیم گردید و دهها عسکر وحشی و مزدور دشمن نیز به هلاکت رسید و برخی هم مجروح گردیدند. و از مجاهدین امارت اسلامی افغانستان به تعدادی یازده نفر در دفاع از قرآن و ناموس مسلمانها و دین مبین اسلام به درجهٔ رفیع شهادت نایل گردیدند و قربان اسلام و دین شدند.
ادامه دارد…
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.