نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
شهید مولوی ابوعمر عبدالحق -تقبلهالله-، فرزند دولتمحمد، در سال ۱۳۵۷ ه.ش، در یک خانوادهٔ متدین در قریهٔ درخان ولسوالی خاش ولایت بدخشان چشم به جهان گشود. وی در سن طفولیت، از آغوش گرم مادر خویش محروم شد. ایشان تعلیمات ابتدایی را نزد ملاامام مسجد خویش فراگرفت، و بعد از مدتی جهت هرچه بیشتر و خوبتر فراگیری علوم دینی، وارد مدرسه جامع ولسوالی جرم شده و نزد عالم مشهور آن وقت؛ مولوی نذیرمحمد -ناصح- -رحمهالله- زانوی تلمذ زد.
وی پس از چند سال درس در مدرسههای محلی ولایت بدخشان، جهت تحصیلات عالی خویش، رخت سفر بسته و راهی کشور پاکستان شد، و برای ارتقا و بلندبردن ظرفیت خویش، نزد علما و بزرگان آن دیار، شروع به تحصیل نمود، و برای اولینبار، به مدارس منطقهٔ سوات رفت، و چند سال در آنجا مصروف تحصیل علوم دینی بود.
بعد از تکمیل دورهٔ صغری، جهت تکمیل دورهٔ حدیث و فراغت از دورهٔ علوم شرعی و دریافت سند فراغت خویش، نزد عالم مشهور -صوبه سرحد- شیخ محمدادریس ترنگزیی -حفظهالله رفت، و پس از یک سال درسی، با گرفتن سند فراغت خویش و لف دستار فضیلت، به ولایت قندوز رفت و در آنجا مشغول فعالیتهای جهادی شد.
مدتی بعد، بنابر لزوم دید بزرگان، به زادگاهش برگشت و در آنجا به عنوان خطیب، به تبلیغ و دعوت مردم و همچنین برای روشنسازی اذهانشان در مقابل اشغالگران به مبارزه پرداخت، و در کنار خطابتش، در منطقهٔ «ششپل» از مربوطات ولسوالی بهارک، یک باب مدرسهٔ دینی، تاسس نمود، و همزمان با پیشبرد امور مدرسه، به فعالیتهای جهادی خویش نیز مصروف بود.
ایشان پس از چندین سال خدمت و اهتمام به این مدرسه، در سال ۱۳۹۴ ه.ش، هنگامی که ظلم و شرارت نیروهای اشغالگر و حکومت دستنشانده به اوج خود رسیده بود، جذبهٔ ایمانی و شیرینی شهادت، ایشان را اجازه نداد و وی عملا با چندتن دیگر از علما و مخلصین، رسماً به صوف مجاهدین امارت اسلامی در همین ولایت پیوست.
وی پس از پیوستن به جهاد، ابتدا به عنوان ولسوال ولسوالی خاش آن ولایت، بعدا به حیث رییس معسکرات، و بعدا به حیث مسئول کمیسیون نظامی ولایت بدخشان، مشغول خدمت بود، و تا روز فتح و پیروزی، در آن سمت ایفای وظیفه نمود، و پس از فتح ولایت بدخشان توسط مجاهدین و برقراری دوبارهٔ حاکمیت امارت اسلامی تا تاریخ ۵ جدی سال ۱۴۰۱ ه.ش، به عنوان قوماندان امنیهٔ آن ولایت ایفای وظیفه نمود.
ایشان دارای اخلاق حسنه، علم، فهم، بیان و ذکاوت خاصی بود. وی به نرمی سخن میگفت و همیشه مجاهدین را به رویهٔ خوب با ملت توصیه مینمود. وی در جریان مسئولیت خویش در ولایت بدخشان، خدمات و فعالیتهای ارزندهای را برای نظام اسلامی و ملت آن سرزمین انجام داد. عادت حسنهٔ ایشان این بود که برای شنیدن مشکلات مردم، پای پیاده از خانه تا مقر قومندانی میرفت.
وی در روز ۶ جدی سال ۱۴۰۱ ه.ش، طبق عادت نیکش، جهت شنیدن مشکلات مردم، راهی قومندانی شد، و وقتیکه به نزدیکی قومندانی امنیه رسید، موتربمبی که قبلا در آنجا جابهجا شده بود، از راه دور توسط ریموت کنترل و منفجر شد که در نتیجهٔ آن، مولوی عبدالحق، به همراه دو محافظ خود، به درجهٔ رفیع شهادت نایل شدند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
دیدگاهها بسته است.