نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
برخی درسها از غزوهی بدر
۱. نصرت و پیروزی در جنگها تنها بر اساس قوت و سلاح نیست، بلکه پیروزی بر اساس ایمان و یقین است.
۲. تنها عقیدهداشتن به اینکه مسئلهای اعتقادی حق و باوری دیگر باطل است، حق و حقیقت را در دنیای مردم و زندگی جامعه جاری و قایم نمیسازد و دامن باطل را از دنیای انسانها جمع نمیکند و داستانش را خاتمه نمیبخشد. همچنین تا زمانی که سلطنت باطل باقی و مستمر باشد و مانند عصر فرعون، اهل حق مورد استضعاف و شکنجه و تهدید قرار داشته باشند، جامعهی مذکور از برکات حاکمیت حکومت حق محروم خواهد بود و خواری و ذلت همواره بر آسمان آبی آن جامعه سایه خواهد افکند. ازهمینرو، باید باطل و آیادی آن از بستر و زندگی جامعه و مردم رانده شود و حق جانشین آن گردد؛ زیرا حق و حقپرستان باید غالب باشند و سپاه باطل مغلوب گردند تا معنای واقعی آیهی «لِیحِقَّ الْحَقَّ وَیبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ» ظاهر گردد؛ چون اسلام دین حرکت و انقلاب علیه چهرههای ظُلمانی و باطلپرستان است نه یک نظریه و عقیدهی سادهی ایجابی و علمی که فقط مورد کنکاش و بررسی و واکاوی قرار بگیرد، اما در میدان عمل جایش خالی باشد. این درس یکی از دروس بسیار مهم این واقعهی حساس تاریخ اسلام است که مسلمانان عصر ما ضرورت آن را باید درک کنند و علت انحطاط مسلمانان را در عدمِ توجه به آن جستوجو نمایند و درم نتیجه دوباره باید به آن تمسک بجویند و سرلوحهی زندگیشان قرار بدهند؛ زیرا اسلام در عصر حاضر برای صدها میلیون پیروان خویش بهصورت یک عقیدهی ساده و نظریهی صحیح و استوار که منطق و علم و برهان آن را تأیید کرده، درآمده است، اما مفاهیم دیگر آن و لزوم ارتباطش با عالم خارج منظور و تطبیق نمیشود و مورد توجه قرار نمیگیرد. مسلمانان با توجه به کثرت جمعیت و نفوذشان و کشورها و ممالکی که در اختیار دارند، اما حرکت و نهضت، تشکیل حکومت و ترقی صنعتی و علمی و تطبیق اسلام را با واقعیت اوضاع و اجتماع خود عملاً جزء مفاهیم اصلی اسلام نمیدانند.
۳. مؤمنان باید متّکی به تدبیر خدا و یاری او باشند و در برابر کثرت اهل باطل خویشتن را نبازند و شکسته نگردند، بلکه توکل کنند و یقین بدانند که نیرومندترین عاملی که در جهاد حقپرستان با اهل باطل سبب غلبه و پیروزی است، ایمان به مبدأ و حقیقت، ثبات، استقامت، شرافت، هدف و مقصد است.
مجاهدان غزوهی بدر با روحیهی قوی، عزم و شوق به یاری حق، میل به شهادت و لقاء الله و اینکه جهاد منتهی به «اِحدی الحُسْنَیینْ؛ یا نصر و پیروزی یا شهادت و بهشت» است، نبرد میکردند. همچنین از غرور داشتن اسلحه و زیادی مهمّات و تکبّر و خودخواهی پرهیز میکردند. با این پشتوانههای روحانی و وحیانی، اهل حق همیشه پیروزند، اگرچه به ظاهر هم مغلوب شوند؛ همچنین اهل باطل مغلوبند، اگرچه به ظاهر غالب شوند. بهطور خلاصه، اسباب نصر و پیروزی، چنانچه از آیات مربوط به غزوهی بدر استفاده میشود، عبارت است از: الف: ثبات در هنگام جهاد و مقابلهی دشمن و در هرگونه مبارزه با اهل باطل؛ ب: پایبندی به ذکر خدا و اتکا به کمک و تدبیر او؛ ج: اطاعت خدا و رسولش؛ د: پرهیز از نزاع و اختلافات؛ هـ: صبر و شکیبایی بر خطرات و مصائب جهاد؛ و: پرهیز از ریاکاری، ستم و خودبینی. اینها صفاتی است که تقریباً مسلمانان امروز کمتر دارا هستند و عامل شکست و ضعفشان در برابر کفّار نیز فقدان همین صفات است. مسلمانان صدر اسلام اگر در جنگی شکست میخوردند یا از نظر ضعف اقتصادی یا اسلحه و مهماتِ جنگی دشمن را قویتر میدیدند، ولی از نظر روحی عقبنشینی نکرده و تسلیم نمیشدند و داراییهای معنوی و اعتقادی خود را باارزشتر از داراییهای دشمن میدانستند و نعمت ایمان را برتر از هر چیز برمیشمردند و نیروی معنوی و فکری خود را بر قدرت مادی و ظاهری دشمن غالب و برتر از آن میدیدند. اما مسلمانان عصر ما به جای اتکا به یاری خدا و سرمایههای فکری و معنوی و شجاعت روحی، بیشتر به نیرو و قدرت مادی بیگانگان اعتماد کرده و فریب وعدههای پوچ و نیرنگهای سیاسی آنان را میخورند و در تقلید از عادات زشت آنان با یکدیگر به رقابت میپردازند و با پشت پا زدن به عادات دینی و بیاعتنایی به التزامات اسلامی، خود را به بیگانگان نزدیکتر میسازند؛چنانکه عدّهای به گونهای افراطی غربزده و خودباخته شدهاند که نمیتوانند بهطور فرض در یکی از مجامع بینالمللی با لباس ملی و اسلامی شرکت کنند و حتی از بستن کراوات که بندی از بندهای رقیت است، غافل نمیشوند. در مجالس رسمی خویش هم به کسی که این بند را نبسته باشد، حق شرکت نمیدهند؛ در حالی که میبینیم ملل دیگر با همان لباس ملی خود در هر مجلس رسمی و بینالمللی شرکت میکنند و هیچ کس این التزام را علامت عقبماندگی آنان نمیشمارد.
۴. پیشتاز نبرد
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم در سختترین شرایط خود پیشتاز بود. آنحضرت فردی عافیتطلب و آسایشخواه نبود که یارانش را در مشکلات و سختیها رها نماید و خود در کناری بنشیند و فقط فرمان دهد، بلکه رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوسلم همانند دلاوری شجاع در میدانهای نبرد نزدیکترین فرد به دشمن بود.
۵. احترام به افکار دیگران
لشکر حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم به دستور حضرتش در نقطهای پست و سرازیری از ناحیهی بدر موضع گرفته بود و لشکر قریش در نقطهی مرتفعی فرود آمده بودند؛ قرآن کریم به این موضعگیری متقابل اشاره می کند و میفرماید: «اذ أنتم بالعدوه الدنیا و هم بالعدوه القصوی؛ به یاد آرید آن هنگامی را که شما در طرف پایین [بدر] و آنها در جای بلندی موضع گرفته بودند.» (انفال: ۴۲) حباببن منذر یکی از سرداران اسلام که سابقهی دیرینهای در جنگ و مبارزه داشت، نزد پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم آمد و عرض کرد: یا رسول الله، آیا به فرمان خداوند این نقطه را انتخاب کردهای که ما بدون چون و چرا از آن اطاعت کنیم یا اینکه طبق سلیقهی شخصی این ناحیه را بهخاطر نبود مکان مناسب، مناسب تشخیص دادهای؟ رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم پاسخ داد: از طرف خداوند دستور خاصی به من نرسیده است. حباب گفت: پس به نظر من ما باید لشکر را به کنار آبی ببریم که در نزدیکی دشمن است. پیامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم مشورت ایشان را پذیرفت و مکان لشکر اسلام را تغییر داد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.