نظام سیاسی و اداری مسلمانان در صدر اسلام/بخش سی‌وپنجم

توجه: مقالات وب‌سایت الاماره دری تنها نظر نویسندگان است و لزوماً دیدگاه این وب‌سایت نیست.

توطئه‌ی ابوسفیان

 

از سوی دیگر، ابوسفیان که از تحرکات پیشین مسلمانان علیه کاروان‌های تجاری قریش آگاه شده بود، افرادی را برای تحقیق فرستاد تا ببیند آیا مسلمانان قصد حمله به این کاروان را دارند یا خیر؟ وقتی از قصد مسلمانان آگاه شد، دو اقدام انجام داد: یکی اینکه مسیر کاروان را تغییر داد و راه دورتری را انتخاب کرد و دیگر اینکه فردی را با شتاب به مکه فرستاد تا به آنان خبر بدهد که مسلمانان قصد حمله به کاروان را دارند.

وقتی این خبر به قریشیان رسید، هزار نفر برای مقابله با مسلمانان آماده‌ی نبرد شدند و این فرصت را غنیمت شمردند تا به زعم خودشان ریشه‌ی اسلام را بخشکانند. همه‌ی بزرگان قریش، ‌جز ابولهب که بیمار بود، در این لشکرکشی حاضر و آماده شدند. آنان در پی جنگی تمام‌عیار برای ضربه‌زدن به اسلام بودند و با امکانات فراوان به جنگ بدر آمده بودند. ولی پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم با هدف جنگیدن و رویارویی حرکت نکرده بود، بلکه قصد ایشان گرفتن یک کاروان تجاری جهت زهر چشم گرفتن از قریش بود.

توقف پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در بدر پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به منطقه‌ی بدر رسید و یقین پیدا کرد که به کاروان دست پیدا نمی‌کند. ایشان دانست که قریش از این حرکت آگاه شده و ممکن است واکنش نشان بدهد؛ بنابراین، اگر مسلمانان به مدینه بازگردند، ممکن است آنان از پشت سر حمله کنند. این‌گونه شد که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم تصمیم گرفت در بدر توقف نماید و اردو بزند و منتظر قریش بماند و همانجا بجنگد.

وقتی ابوسفیان به لشکر قریش رسید، خاطرش آسوده شد که کاروان را نجات داده است؛ بنابراین، نیازی به جنگ ندید و می‌خواست به مکه باز گردد و قریش را نیز منصرف کند، اما جنگ‌افروزانی همچون ابوجهل و برادرِ عمر‌بن‌‌ حضرمی که مسلمانان در سریه‌ی عبدالله‌بن‌جحش او را کشته بودند، فریاد «وا عمراه» سر دادند و گفتند: «اکنون باید قدرت خود را به مسلمانان نشان بدهیم تا باری دیگر جرئت حمله به کاروان‌های ما را نداشته باشند.»

این‌گونه بود که قریش برای جنگی نابرابر در بدر مستقر شد.

قرآن کریم هدف این نبرد را احقاق حق و نابودی باطل می‌داند و می‌فرماید: «وإذ یعدکم الله إِحْدَی الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّها لَکُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَهِ تَکُونُ لَکُمْ وَ یُریدُ اللّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرینَ لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ‌؛ آن هنگام که خدا به شما وعده می‌داد که یکی از دو طایفه [کاروان تجاری یا سپاه مکه] برای شما باشد و دوست داشتید که دسته‌ی بی‌سلاح برایتان باشد و خدا می‌خواست که حق را به کلمات خویش ثابت گرداند و دنباله‌ی کافران را قطع کند تا حق را ثابت گرداند و باطل را نابود کند، هرچند مجرمان کراهت داشته باشند.» (انفال: ۷-۸)

امداد الهی در جنگ بدر

نکته‌ی مهمی که در جنگ بدر نمایان می‌شود، سنت قطعی خداوند برای یاری مؤمنان است. قرآن کریم این یاری را در آیات گوناگون بیان فرموده است. در یکی از آیات، ثابت‌بودن این سنت را این‌گونه مطرح می‌فرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ رُسُلاً إِلی‏ قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذینَ أَجْرَمُوا وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنین؛ و پیش از تو پیامبرانی را به‌سوی قومشان فرستادیم؛ پس با دلایل روشن به‌سراغ آنان رفتند، پس [وقتی عده‌ای بر گمراهی پافشاری کردند] از مجرمان انتقام گرفتیم [و مؤمنان را یاری کردیم]. و یاری مؤمنان، همواره حقی است بر عهده‌ی ما.» (روم: ۴۷)

۱. نزول فرشتگان

یکی از امدادهایی که در جنگ بدر به مسلمانان رسید، نزول فرشتگان بود؛ چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: «إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُرْدِفینَ وَما جَعَلَهُ اللّهُ إِلّا بُشْری‏ وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلّا مِنْ عِنْدِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ؛ و آنگاه که از پروردگارتان یاری می‌خواستید، پس او شما را اجابت کرد که من شما را به هزار فرشته‌ی پی‌درپی یاری می‌کنم. و خداوند این را جز بشارت قرار نداد و برای اینکه دل‌هایتان به آن آرامش یابد. و یاری جز از نزد خدا نیست. خدا شکست‌ناپذیر و حکیم است.» (انفال: ۹-۱۰)

۲. آرامش دل‌ها و نزول باران رحمت

امداد دیگر خدای متعال آرامش روانی مسلمانان و نزول باران برای پاکی ایشان و دفع وساوس شیطان و استحکام قلوب و پایداری آنان بود؛ چنانکه در این آیه ترسیم شده است: «إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَهً مِنْهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلی‏ قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ؛ آنگاه که خواب آرامش‌دهنده‌ای را از جانب خود بر شما مسلط ساخت و بارانی از آسمان نازل کرد تا به‌وسیله‌ی آن شما را پاک و طاهر کند و وسوسه‌ی شیطان را از شما بیرون گرداند و قلب‌هایتان را محکم و گام‌ها را استوار کند.» (انفال: ۱۱)

۳. ایجاد ترس در دل کافران

از سوی دیگر، خدای متعال ترس و وحشت را در دل کافران انداخت؛ چنانکه خداوند بیان کرده است: «إِذْ یُوحی‏ رَبُّکَ إِلَی الْمَلائِکَهِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنُوا سَأُلْقی‏ فی‏ قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ؛ هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی می‌کرد که من با شما هستم؛ پس کسانی را که ایمان آورده‌‏اند ثابت قدم دارید. به‌زودی در دل‌های آنان که کفر ورزیده‌اند ترس می‌افکنم. پس ضربه‏‌ها را بر فراز گردن‌ها بزنید و همۀ سرانگشتان‌شان را قلم کنید.» (انفال: ۱۲)

این‌گونه بود که مسلمانان با شمار کم و امکانات ناچیز در جنگ بدر پیروز شدند و ضربه‌ای بزرگ به قریش زدند. هفتاد نفر از قریش در این غزوه کشته شدند که بسیاری از آنان سرشناسان و اشراف قریش بودند. آنان در هیچ جنگی این تعداد از بزرگان خود را از دست نداده و این‌گونه شکست نخورده بودند؛ ازهمین‌رو، آبروی معتبرترین قبیله‌ی عرب و کلیدداران کعبه از بین رفت. علاوه بر این، از نظر اقتصادی هم به آنان لطمه‌ی بزرگی وارد شد؛ چراکه پس از این شکست، راه تجاری قریش به شمال بسته شد؛ زیرا مشرکان از حملات مشابه هراس داشتند. این امر، موجب شد که سودآورترین تجارت آنان که با مناطق شمال (فلسطین، شام و مصر) صورت می‌گرفت، تعطیل شود.

چیدمان دفاعی مسلمانان در مقابل مشرکین، نتیجه جنگ بدر

غزوه‌ی بدر با پیروزی مسلمانان به پایان رسید و در این جنگ، هفتاد نفر از مشرکین کشته و هفتاد نفر دیگر از آنان اسیر شدند. پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم پس از دفن کشته‌شدگان اسیران را به مدینه آورد و در آنجا در مورد برخورد با اسیران با اصحابش مشورت نمود. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم، پیشنهاد ابوبکر را پذیرفت و با گرفتن فدیه از مشرکین اسیران آنان را آز

اد کرد.