نظام سیاسی و اداری مسلمانان در صدر اسلام بخش بیست‌وچهارم

آنچه در تمام مراحل تبلیغ مددکار آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود، باور قلبی ایشان به هدفشان بود. بالاترین عامل توفیق تبلیغی پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم استقامت و پشتکار ایشان است که از ایمان و باورشان به هدف مقدسشان نشئت گرفته‌است

ویژگی‌های مبلغ

ویژگی‌های فردی پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم از مهم‌ترین عوامل توفیق آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم به شمار می‌آید. هیچ تبلیغی بالاتر از شایستگی مبلغ و عمل به گفتار خود نیست. برای آشنایی کامل شرح بیشتری را می‌آوریم:
آگاهی و تبلیغ عالمانه‌
پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای تبلیغ اسلام وحی الهی را می‌شناخت و به تمام زوایای آن آگاهی داشت. بدون تکیه بر این و آن، سخنانش را می‌گفت و هیچگاه از ظن و گمان‌های پوچ پیروی نمی‌کرد. قرآن نیز می‌فرماید: «وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛ و دنبال نکن چیزی را که نیست برای تو به آن دانشی، همانا شنوایی و چشم و دل از همه‌ی آنها درباره‌ی آن پرسیده می‌شود.»
و قرآن گواه صدق و درستی گفتار را برهان و دلیل می‌داند و می‌فرماید: «وَقَالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَنْ کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَی تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ و گفتند: هرگز داخل نشود [به] بهشت جز کسی که باشد یهودی یا نصارا این آرزوی آنان است؛ بگو: بیاورید دلیلتان را اگر هستید راستگو.»
ایمان و باور به هدف
آنچه در تمام مراحل تبلیغ مددکار آنحضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود، باور قلبی ایشان به هدفشان بود. بالاترین عامل توفیق تبلیغی پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم استقامت و پشتکار ایشان است که از ایمان و باورشان به هدف مقدسشان نشئت گرفته‌است. هنگامی‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم دعوتشان را آشکار ساخت، سران قریش نزد ابوطالب که رئیس بنی‌هاشم بود، رفتند و به او گفتند: «برادرزاده‌ی تو به خدایان ما ناسزا می‌گوید و از آیین ما به زشتی یاد می‌کند و به افکار و عقایدمان می‌خندد و پدران ما را گمراه می‌شمارد؛ یا به او دستور بده که دست از سر ما بردارد یا اینکه او را در اختیار ما بگذار و حمایت خود را از او سلب کن.» ابوطالب با ملاطفت آنان را برگرداند. سپس ابوطالب پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم را طلبید و سخنان سران قریش را به او منتقل کرد و گفت: ای محمد، جان خود و مرا حفظ کن و مرا در چیزی که توان آن را ندارم، می‌افکن. پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به ابوطالب رو کرد و گفت: «یا عمَّاهُ، واللهِ لَو وَضعوا الشَّمسَ فی یمینی والقمرَ فی شمالِی علَی أن أترکَ هذا الأمرَ حتَّی یُظهرَه اللهُ أو أهلِکَ فیه ما ترکتُهُ؛ کاکا جان، به خدا سوگند، اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند تا از تبلیغ آیین و تعقیب هدف خود دست بردارم، هرگز چنین نمی‌کنم تا اسلام پیروز شود یا در این راه کشته شوم.»
عمل به گفتار
پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم همواره و بیش از همه به دستورات دینی که آن را ابلاغ می‌فرمود، عمل می‌کرد. با این روش هم اطمینان و اعتماد مخاطب را جلب می‌کرد هم ثابت می‌نمود که عمل به دستورات دینی کار مشکلی نیست. علاوه بر این، اگر سخن از فردی عامل باشد، بر قلب و جان اثر می‌گذارد.
«سُئِلَتْ عائِشهُ عن خُلُقِ رسولِ اللهِ صلَّی اللهُ علیه وسلَّمَ، فقالَتْ: کان خُلُقُه القُرآنَ؛ از حضرت عایشه رضی‌الله‌عنها درباره‌ی اخلاق پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم پرسیدند. فرمود: اخلاق ایشان قرآن بود‌.»
یعنی پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم قرآن مجسّم بود. رفتار و اخلاقشان مطابق قرآن بود. یعنی پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم عامل بر قرآن بود؛ آنچه بر ایشان نازل می‌شد، اول خودشان عمل می‌کرد و سپس دیگران را دعوت به آن می‌داد.
ادامه دارد… .