نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
گردآورنده: طلحه مبارز بدخشانی قرآن کریم همانگونه که داروی بیماریهای روحی و روانی انسانهاست، به همان اندازه داروی امراض جسمی آنها نیز میباشد و در هر حکم شرعی یک حکمت الهی نهفته است، و برای هر حکم شرعی نیز نصوص صریحی وارد شده است. تعدادی از سکولارها و دینستیزان مخالفتشان را با حکم حجاب […]
گردآورنده: طلحه مبارز بدخشانی
قرآن کریم همانگونه که داروی بیماریهای روحی و روانی انسانهاست، به همان اندازه داروی امراض جسمی آنها نیز میباشد و در هر حکم شرعی یک حکمت الهی نهفته است، و برای هر حکم شرعی نیز نصوص صریحی وارد شده است.
تعدادی از سکولارها و دینستیزان مخالفتشان را با حکم حجاب شرعی اعلان نمودهاند و بر این اصرار دارند که چهرهٔ زن در حجاب داخل نیست، در حالیکه از هفت آیهٔ قرآن کریم و هفتاد حدیثِ متعلق به حجاب، چنین معلوم میشود که اصل مطلب شرعی حجاب اشخاص است؛ یعنی وجود زنان و نقل و حرکتشان از نظر مردان مستور و محجوب باشد، که این به وسیلهٔ چهار دیواری خانهها، خیمهها و پردهها صورت میگیرد و علاوه از این، بقیهٔ صورتهای حجاب که منقولاند همه بنابر ضرورت وقت و اندازهٔ آن مقید و مشروطاند.
بدین ترتیب نخستین درجهٔ حجاب که مطلوب اصلی شرع است، این است که زنان باید در خانههای خود بنشینند؛ چنانکه که خداوند متعال در آیهٔ ٣٣ سورهٔ احزاب میفرماید: “وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ”.
(و در خانههای خود بمانید، و به شیوهٔ جاهلیت نخستین زینتهای خود را آشکار نکنید).
شریعت اسلام نظام جامع و مکملی است که در آن تمام ضروریات انسانی مراعات شده است و بدیهی است که گاهی زنان با ضروریات مواجه میگردند که به بیرونرفتن از خانه مجبور میشوند؛ لذا درجهٔ دوم حجاب برای آنها از روی قرآن و حدیث این است که از سر تا پا همهٔ بدن خود را در برقع و چادر به گونهای بپوشانند که غیر از یک چشم که برای دیدن راه باز باشد، چیزی از بدن او ظاهر نگردد.
در مواقع ضروری وقتیکه زن به بیرونرفتن از خانه مجبور گردد آنگاه دستور است که با برقع یا چادری سراپا پوشیده و بیرون آید، تا هیچ قسمتی از بدنش ظاهر نگردد و این از آیهٔ ۵۹ سورهٔ احزاب ثابت میشود:
“یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا”
(ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: چادرهای خود را بر خویش فرو افکنند، (و با آن سر و صورت و سینههایشان را بپوشانند) این مناسبتر است تا شناخته شوند؛ پس مورد آزار قرار نگیرند، و خداوند آمرزندهٔ مهربان است).
ابنجریر از ابنعباس -رضیاللهعنه- کیفیت استعمال جلباب را چنین نقل میکند که زن از سر تا قدم در آن پوشیده باشد، حتی چهره و بینی او نیز مستور گردد و فقط یک چشم آن برای دیدن راه باز باشد.
هرگاه زن برای بیرونرفتن از خانه مجبور گردد لازم است این درجهٔ حجاب را اختیار کند که از سر تا پا همهٔ بدن او حتی چهرهاش -غیر از یک چشم- مستور باشد. این کیفیتهم به اتفاق فقهای امت فقط در وقت ضرورت جایز است!
فقهاء در درجهٔ سوم حجاب اختلاف دارند و آن اینکه تمام اعضای زن مستور باشد، به جز چهره، کف و دستها که این حکم را از آیهٔ زیر استخراج میکنند:
(وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ) سورهٔ نور آیهٔ ۳۱.
(و به زنان مؤمن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرم) فرو گیرند، و شرمگاهشان را حفظ کنند، و زینت خود را آشکار نکنند؛ جز آنچه که (طبعاً خودش) نمایان است، و باید (اطراف) مقنعههای خود را بر گریبانهایشان بیفکنند (تا گردن و سینهٔشان پوشیده شود) و زینت خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهرانشان)
و «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» را در آیهٔ مذکور به چهره و کف دست تفسیر کردهاند؛ چون نزد آنها چهره و کف دست از حجاب مستثنی است و برهنهماندن آنها جایز است، چنانکه که از ابنعباس -رضیاللهعنهما- مروی است.
و کسانی که از «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» جلباب و چادر و… را مراد گرفتهاند، برهنهشدن چهره و کف دست را ناجایز میدانند چنانکه که از ابنمسعود -رضیاللهعنه- روایت است.
البته کسانیکه ظاهرشدن چهره و کف دستها را جایز میدانند، به شرطی قایل بر ایناند که ترس فتنه وجود نداشته باشد؛ اما چون مرکز همهٔ آرایشهای زن چهرهٔ وی است و نبود خطر فتنه در منکشفبودن آن خیلی نادر است؛ بنابراین به این نتیجه میرسیم که در عموم احوال ظاهرشدن چهره نزد آنها جایز نیست.
از ائمهٔ ثلاثه؛ امام شافعی، امام مالک و امام احمد -رحمهمالله- اولی را اختیار نموده و مطلق ظاهرکردن چهره جایز نمیدانند، فرقی ندارد، خوف فتنه باشد یا نه!
و امام اعظم ابوحنیفه -رحمهالله- اگر چه مسلک دوم را اختیار نموده؛ اما آن را به «عدم خوف فتنه» مشروط نموده است و چون عادتا این شرط مفقود است، فقهای احناف نیز در مقابل اجانب ظاهرکردن چهره جواز نمیدهند.
روایات مذاهب اربعه در رسالهٔ تفصیل الخطاب جزء احکام القرآن با حوالهٔ کتب مستند مذاهب مزبور بیان شده است و در اینجا چند روایت از مذهب امام ابوحنیفه -رحمهالله- نقر میگردد که در آن، بنابر خوف فتنه، به عدم جواز حکم شده است:
روایت اول:
“اعلم أنه لاملازمه بین کونه لیس عوره وجواز النظر الیه فحل النظر منوط لعدم خشیه الشهوه مع انتفاء العوره و لذا حرم النظر الى وجهها و جه الأمرد اذا شک فی الشهوه ولاعوره” (فتح القدیر جلد ۱، صفحه ۱۸۱)
بدان که در عورتنبودن یک عضو و جواز نگاهکردن به آن تلازم وجود ندارد؛ چونکه جواز نگاهکردن، مشروط بر عدم شهوت است، اگرچه آن عضو جزو عورت نباشد! بنابراین با وجود اینکه چهرهٔ زن بیگانه و بچهٔ بیریش جزو عورت نیستند، نگاهکردن به آنها در صورت احتمال شهوت، حرام است.
روایت دوم:
“وهذا کله اذا لم یکن النظر عن شهوه، فإن کان یعلم أنه إن نظر اشتهى له لم یحل له النظر الى شیء منها”. (مبسوط جلد ۱۰، صفحه ۱۵۲)
نگاهکردن به چهره و کف دست، فقط در صورتی جایز است که از روی شهوت نباشد؛ ولی چنانچه بیننده میدانست که با نگاهکردن، شهوتی میشود، نگاهکردن به هیچ قسمتی از بدن زن جایز نیست.
روایت سوم:
“فان خاف الشهوه أو شک امتنع النظر الى و جهها فحل النظر مقیده بعدم الشهوه”
اگر ترس یا شک شهوت وجود داشته باشد، نگاهکردن به چهرهٔ زن ممنوع است؛ زیرا جواز نگاهکردن مشروط به عدم شهوت است.
خلاصه اینکه اکنون به اتفاق ائمهٔ اربعه این نوع حجاب که زن خود را در برقع یا چادر بپوشد؛ ولی چهره و کف دستهایش نمایان بوده و در انظار مردم ظاهر باشد، ممنوع است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهها بسته است.