امارت شناسی/بخش پنجم

فصل سوم طالبان چه کسانی بودند و چرا سلاح به دست گرفتند؟   اولین بنیان‌گذاران تحریک اسلامی طالبان یا «امارت اسلامی» طلبه بودند که در مدارس و مساجد محلی در قریه‌هـا مصروف تحصیل علـوم دینی بودند. بیشتر آنان در جهاد علیه اشغال شوروی نقش فعال، حتی جبهه‌های دائمی نیز داشتند. در افغانستان نظام مدرسه، تعلیمات […]

فصل سوم

طالبان چه کسانی بودند و چرا سلاح به دست گرفتند؟

 

اولین بنیان‌گذاران تحریک اسلامی طالبان یا «امارت اسلامی» طلبه بودند که در مدارس و مساجد محلی در قریه‌هـا مصروف تحصیل علـوم دینی بودند. بیشتر آنان در جهاد علیه اشغال شوروی نقش فعال، حتی جبهه‌های دائمی نیز داشتند. در افغانستان نظام مدرسه، تعلیمات و تعلم یا طالب‌العلمی از قرن‌ها بدین‌سو جریان داشته و طلاب دینی یک قشر مهم جامعهٔ افغانستان محسوب می‌شوند. در جریان جنگ‌های تنظیمی و هرج‌ومرج، زمانی که خشونت، سرقت، قتل و وحشی‌گری افراد مسلح در ولایت قندهار به اوج خود رسیده بود، طالبان در منطقهٔ سنگ‌حصار ولسوالی ژری (که در آن وقت مربوط میوند بود) به رهبری ملا محمـدعمـر مجاهـد، تصمیم گرفتند که علیه ظلـم جـاری قیام کنند، بسیاری طالبان از مدارس محلی از ولسوالی‌های اطراف به شمول میوند و پنجوایی به آنان پیوستند و قیام را آغاز کردند.

 

طالبان به رهبری ملا محمدعمر مجاهد به خاطری اسلحه به دست گرفتند که ملت و کشورشان با تباهی و نابودی کامل روبه‌رو بودند و هر روزه سر، مال و حقوق مردم و همچنین آبرو و عفت مسلمانان از بین می‌رفت. افغانستان با خطر فروپاشی و تجزیه مواجه بود و کسی نبود که جلوی ظلم و فساد جاری را بگیرد.

 

ملا محمدعمر مجاهد -رحمه الله- بنیان‌گذار امارت اسلامی که بود؟

 

امیرالمومنین ملا محمدعمر مجاهد -رحمـه‌اللـه- در سال ۱۳۴۰ هـ.ش در یک خانوادهٔ مذهبی و علم‌دوست در قریهٔ «چاه همت» مربوط ولسوالی خاکریز ولایت قندهار به دنیا آمد. پدرش مولوی غلام‌نبی و پدربزرگش مولوی محمدرسول نام داشت که از قبیله هوتک از قوم پشتون بودند. پدرش در قریهٔ نوده ولسوالی دند شهر قندهار وظیفه امامت را بر عهده داشت، پنج‌ساله بود که دو خواهر، برادر کوچک‌تر و پدرش فوت کردند و او با مادرش به سختی‌های یتیم‌بودن تنها ماند. بعدها مادرش با عموی وی مولوی محمدانور ازدواج کرد. مولوی محمدانور امام مسجد محل در ولسوالی دهراود ولایت ارزگان بود. ملا محمدعمر مجاهـد بقیـهٔ عمر خود را در دهراود ارزگان نزد عمویش مولوی محمدانور گذراند. او در جوانی به تحصیل علوم دینی پرداخت و زمانی که در سال ١٣۵٧هـ.ش کمونیست‌ها در افغانستان به قدرت رسیدند و سپس متجاوزان شوروی به کشور حمله‌ور شدند، ملا محمد‌عمر مجاهـد که تازه به دوران جوانی رسیده بود به جبههٔ جهادی در دهراود پیوست و با اخلاص و صداقت مبارزه مسلحانه با کمونیسم را تا پیروزی جهاد ادامه داد.

 

ملا محمدعمر مجاهد -رحمه‌الله- در سال ۱۳۶۳ هـ.ش بـه دلیـل شور و شوق جهادی که داشت، به قندهار رفت تا در نبردها و حملات داغ در مسیر شاهراه کابل – هرات شرکت کند که قطارهای نظامی و تدارکاتی متجاوزان شوروی را نابود سازد. او جهاد را از جبههٔ فیض‌الله آخوندزاده در منطقه سنگ‌حصار ولسوالی ژری قندهار آغاز کرد و سال‌ها به حیث یک مجاهد پیشتاز در عملیات شرکت می‌کرد و در تک‌تیراندازی و مسلکی‌بودن در راکت آرپی‌جی شهرت یافت. بعد از سه‌بار مجروح‌شدن در عملیات جهادی برای چهارمین بار، در جهاد چشم راست خود را از دست داد. در اواخر دورهٔ جهاد به رهبری جبههٔ مستقل جهادی رسید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرکز جهادی خود را به مدرسه تبدیل کرد و در مسجد قریهٔ «کیشانی‌ها» منطقهٔ سنگ‌حصار به تعلیم، تربیت و امامت پرداخت.

 

در دوران جنگ‌های تنظیمی و هرج‌ومرج، زمانی که ظلم و ستم افراد مسلح در قندهار طاقت‌فرسا شده بود و این شهر هر روز شاهد جنگ و غارت‌گری داخلی بود. همچنین بر دروازه‌های خروجی این شهر زنجیرها و پاتک‌ها ایجاد شده بود. این وضعیت اسـف‌بـار، احساس پاک اسلامی و جهادی ملا محمدعمر مجاهـد را برانگیخت و تصمیم بر این گرفت تا برای پاسداری از اهداف جهاد مقدس، تحقق آرمان شهدا، نجات کشور و ملت و استقرار امارت اسلامی، با طالبان مدارس دینی مبارزه را آغاز کند.

 

 

 

 

تصرف میوند، بولدک و شهر قندهار

 

در تابستان ۱۳۷۳ هـ.ش ملا محمدعمر مجاهد -رحمه‌الله- و چند تن از دوستانش دعوت به مبارزه با فساد را آغاز کردند. آنان ابتـدا بـه مدارس و درسگاه‌های محلی در قریه‌جات رفتند و از وضعیت جاری، ناامنی، فساد و روز بد، ملت طالبان را آگاه کرده، سپس به قیام بـرای تغییر این وضعیت دعوت دادند. هر کس که به همکاری با ایشان آماده می‌شد، نام آن را با خود می‌نوشتند و از وی وعده می‌گرفتند که فلان تاریخ به مسجد قریهٔ «کیشانی‌ها» سنگ‌حصار بیاید. بدین ترتیب ده‌ها طالب‌العلم مدارس تصمیم همکاری با این تحریک را گرفتند. بعدها ملا محمدعمر مجاهد -رحمـه‌اللـه- از علمای محلی، از جمله قاضی دورهٔ جهادی قندهار، مولوی سیدمحمد (مشهور به مولوی صاحب پاسنی) در مورد آغاز تحریک اصلاحی خود راهنمایی خواست که همهٔ علمای کرام این فعالیت اصلاحی وی را تأییـد نمـوده و به حمایت از آن اطمینان دادند.

 

 

در ماه اسد سال ۱۳۷۳ هـ.ش، طالبان به رهبری ملا محمدعمر مجاهد -رحمه‌الله- در منطقهٔ سنگ‌حصار ولسوالی ژری قندهار گرد هم آمدند و تحریک اسلامی طالبان را تأسیس کردند که بعداً به «امارت اسلامی» مسمی گردید. آنان نخست از سنگ‌حصار به منطقهٔ کشک نخود مرکز ولسوالی میوند رفتند و در آنجا مرکزی ایجاد کردند و تفنگ‌سالاران محلی را بیرون راندند و تا به قندهار همه زنجیرها (پاتک‌ها) و افراد مسلح را از شاهراه دور کردند. بعداً در نتیجهٔ فعالیت‌های دعوتی خود ولسوالی‌های دند و پنجوایی را نیز تحت کنترل خود درآوردند.

 

در ۲۱ میزان همان سال، طالبان ولسوالی سپین‌بولدک قندهار را به طور کامل تصرف کردند و از تصرف افراد مسلح محلی خارج ساختند. سه‌‌هفته بعد در دوازدهـم مـاه عقرب شاهراه بولدک – قندهار، ولسوالی تخته‌پل و شهر مرکزی قندهار را به طور کامل از تفنگ‌سالاران گرفتند.

 

هر جایی که در تصرف تحریک اسلامی طالبان قرار می‌گرفت، در آنجاها زنجیر، پوسته‌ها و محلات‌های تلاشی از جاده‌ها برداشته می‌شد، تفنگ‌سالاران را خلع سلاح یا مجبور به فرار می‌کردند، توجه به امنیت و اجرای اصول و احکام شرعی، از بین‌بردن مفاسد اخلاقی و اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر، فعال‌سازی ادارات دولتی، کشیدن دارایی‌های بیت‌المال و زیرساخت‌های عمومی را از دست زورمندان، جمع‌آوری سلاح از نزد افراد غیر مسئول، حفاظت از تانک‌ها، توپ‌ها و سایر امکانات نظامی و دارایی‌های دولتی، اجرا و تنفیذ دقیـق اصول و احکام شرع، این‌ها اولین گام‌های بود که توسط مجاهدین تحریک اسلامی انجام می‌گرفت.

 

 

اسباب تأسیس تحریک اسلامی

 

جنگ داخلی، خطر تجزیهٔ کشور، ناامنی، فساد اخلاقی و فساد همه‌جانبه، ظلم، هرج‌ومرج، خطر نابودی ثمرهٔ جهاد، خطر فروپاشی کامل کشور و ملت، این موارد همه باعث شد تا تحریک اسلامی طالبان تأسیس و موفق گردد. وضعیت عمومی سال‌های هرج‌ومرج، برای چنین یک قیامی شرایط را فراهم کرده بود و در چنین شرایطی بر مؤمنان حـق‌پرور شرعا لازم است که برای مصلحت عمومی تلاش و قیام کنند.

 

اهداف تأسیس تحریک اسلامی

اهداف تأسیس امارت اسلامی افغانستان را می‌توان به شکل زیر مختصرا خلاصه کرد:

 

۱. ایجاد حکومت خالص اسلامی و اجرای کامل احکام شرعی؛

۲. از بین‌بردن عوامل جنگ‌های داخلی، فساد و ناامنی؛

۳. از بین‌بردن خطر تجزیهٔ کشور؛

۴. پاسداری از نتایج و ثمرهٔ چهارده‌سال جـهـاد عـلیـه کمونیسم و برآوردن آرزوهای شهدا؛

ه. تأمین استقلال و حیثیت کشور، حاکمیت مرکزی، وحدت ملی و تمامیت ارضی؛

۶. قطع‌کردن دست مداخله‌گران خارجی و دست‌نشانده‌هـای‌شـان از کشور؛

۷. قدرت و حاکمیت از تفنگ‌داران فاسد و جاسوسان خارجی گرفتن، و آن را به قشر صالح جامعه سپردن؛

۸. تدوین قانون اساسی برای کشور در پرتو اصول شریعت اسلامی و اصلاح سایر اصول و مقرره ها؛

۹. ایجاد اردوی مجهز و فعال اسلامی برای دفاع از حریم تمامیت ارضی کشور؛

۱۰. ایجاد محاکم مستقل شرعی و سیستم قضایی قوی برای حل‌و‌فصل انواع اختلافات؛

۱۱. ایجاد بستر مناسب برای رشد تعلیم و تربیت دینی و عصری و تربیت سالم نسل جوان؛

۱۲. پایبندی دقیـق بـه رهنمودهای شرع در حـل هـمـهٔ قضایای داخلی و خارجی؛

۱۳. رابطه با همه کشورهای جهان بـه طـور خـاص با همسایگان با رعایت موازین شریعت اسلامی؛

١۴. جلوگیری جدی از جرایم اخلاقی، مواد مخدر، بی‌حجابی، تعصبات قومی و زبانی و سایر منکرات ؛

١۵. جمع‌آوری سلاح از نزد افراد غیر مسئول و برداشتن پوسته‌ها و پاتک‌های که به غرض گرفتن پول نقد و اموال مردم بر شاهراه‌ها و سرک‌ها ساخته شده بود؛

١۶. زمینه‌سازی برای اعمار و انکشاف کشور و رفع تمامی موانع پیش روی آن؛

۱۷. افغانستان را بـه حیـث یک کشـور بـا امن، اسلامی، مستقل و مسئول در مسیر انکشاف قراردادن؛